پرسشها با دستهبندی (زبان فارسی => زبان فارسی => شعر)
بیت "به اندازه بود باید نمود خجالت نبرد آن که ننمود و بود" از چند جمله تشکیل شده ؟
منظور سعدی از "فلان" در این بیت چیه ؟ مرا طبع از این نوع خواهان نبود سر مدحت پادشاهان نبود ولی نظم کردم به نام فلان مگر باز گویند صاحبدلان
"فلک با بخت من دائم به کین است / که با من بخت و دوران هم به کین است" شاعر چه احساسی نسبت به بخت و دوران خود دارد؟
معنی "طربخانه خاک" چیه ؟ معلوم نشد که در طربخانه خاک نقاش ازل بهر چه آراست مرا
در بیت ماییم و می و مُطْرِب و این کنجِ خراب جان و دل و جام و جامه پُر دُردِ شراب استفاده از کلمات "جان"، "دل"، "جام" و "جامه" چه آرایهای است؟
در بیت "چون شود تیره ز غدر اهل فرش / باز گردد سوی پاکی بخش عرش" "اهل فرش" و "عرش" به چه مفاهیمی اشاره دارند؟
زانک از قرآن بسی گمره شدند زان رسن قومی درون چه شدند مر رسن را نیست جرمی ای عنود چون ترا سودای سربالا نبود ✏ «مولانا»
آنچ گل را گفت حق خندانش کرد با دل من گفت و صد چندانش کرد عاشق آنم که هر آن آن اوست عقل و جان جاندار یک مرجان اوست چون در زرادخانه باز شد غمزههای چشم تیرانداز شد بر دلم زد تیر و سوداییم کرد عاشق شکر و شکرخاییم کرد ✏ «مولانا»
سحر کاهی را به صنعت که کند باز کوهی را چو کاهی میتند ✏ «مولانا»
در سمرقندست قند اما لبش از بخارا یافت و آن شد مذهبش بدر میجویم از آنم چون هلال صدر میجویم درین صف نعال تو فسرده درخور این دم نهای با شکر مقرون نهای گرچه نیی ✏ «مولانا»