دیکشنری
جدیدترین پیشنهادها
پیوند زدن، پیوستن. ( ( تامل کن از بهر رفتار مرد که چند استخوان پی زد و وصل کرد ) )
تشریف دادن ؛ بزرگ گردانیدن. بزرگی و فخر دادن. قدر دادن. شأن و مقام دادن کسی را: ز پشت پدر تا به پایان شیب نگر تا چه تشریف دادش ز غیب. سعدی.
پشتیبانی کردن نشاید که بر کس درشتی کنی چو خود را به تاویل پشتی کنی
دستخط �خط عارضش خوشتر از خط دست�
جنگاور ( ( شبی سر فرو شد به اندیشه ام به دل برگذشت آن هنرپیشه ام ) )
جدیدترین ترجمهها
جدیدترین پرسشها
در این بیت از بوستان، برق به علت روشناییاش به یک شمشیر براق تشبیه شده اما رعد چرا به چوگان زدن تشبیه شده است؟ آیا از اصابت چوگان به گوی صدایی بلند ایجاد میشود؟ ((اگر باد و برفست و باران و میغ وگر رعد چوگان زند ، برق، تیغ))
در این بین، منظور از «بر انگشت پیچ)) چیست؟ ((نه یک عیب او را بر انگشت پیچ جهانی فضیلت بر آور به هیچ))
در این بیت، منظور از ((خود))، کسی است که غیبت میکند یا کسی است که غیبت را میشنود؟ ((که یاد کسان پیش من بد مکن مرا بدگمان در حق خود مکن))
این بیت را معنی کنید، متشکرم: ((ازین دست کو برگ رز میخورد عجب دارم ار شب به پایان برد))
معنی آخرین بیت از این ابیات چیست؟ «الا ای که بر خاکِ ما بگذری به خاکِ عزیزان که یاد آوری که گر خاک شد سعدی، او را چه غم؟ که در زندگی خاک بودهست هم به بیچارگی تن فرا خاک داد وگر گِردِ عالم ...