پرسشها با دستهبندی (زبان فارسی => زبان فارسی => شعر)
دوستان گرامی از کلیات دیوان مثنوی مولانا گر خدا خواهد نگفتند از بطر پس خدا بنمودشان عجز بشر این بیت اشکال دارد یا ندارد و اگر صحیح است مفهوم آن چیست ؟
از مثنوی معنوی مولانا روزها گرفت گو رو باک نیست تو بمان ای آنکه چون تو پاک نیست هرکه جز ماهی ز آتش سیر شد هر که بی روزیست روزش دیر شد درنیابد حال پخته هیچ خام پس سخن کوتاه باید والسلام در بیت دوم منظور چیست ؟ شاید نسخه ای که من دارم اشتباه چاپی دارد ؟ لطفاً دوستان کمک میکنید ؟ سپاسگزارم
با چند کلمه مختصر عنوان شود .
من غلام قمرم، غیر قمر هیچ مگو پیش من جز سخن شمع و شکر هیچ مگو سخن رنج مگو، جز سخن گنج مگو ور از این بیخبری رنج مبر، هیچ مگو دوش دیوانه شدم، عشق مرا دید و بگفت: «آمدم، نعره مزن، جامه مدر، هیچ مگو ...
این شعر در مدح و منقبت کیست و نام سراینده ی آن چیست؟ «چگونه شمشیری زهرآگین /پیشانی بلند تو- این کتاب خداوند را- از هم می گشاید /چگونه می توان به شمشیری دریایی را شکافت»
مپندار اگر سفله قارون شود که طبع لئیمش دگرگون شود
در این شعر «تو» خطاب به کیست؟ «خجسته باد نام خداوند /که نیکوترین آفریدگاران است /و نام تو /که نیکوترین آفریدگانی»
معنی این بیت از کلیات سعدی چیست ؟ چه شب ها نشستم در این سیر گم که دهشت گرفت آستینم که قم
-نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد - بار دگر گر بر سر کوی دوست بگذری ای پیک نسیم صبا - ای باد صبا به کوی آن دلبر کش احوال دلم بگوی اگر باشد خوش
از بیت « به مجمعی که درایند شاهدان دو عالم نظر به سوی تو دارم غلام روی تو باشم » کدام مفهوم دریافت می شود؟