معادل فارسی برای Capital Call Agreement چی داریم ؟
درود بهترین معادل این واژه قرار داد تجاری جهت گرفتن سرمایه،توافقنامه ی مطالبه ی سرمایه نکته اینکه این به معنای واقعی زبانی است سرشار از اصطلاحات و جهت ترجمه آن میبایست به مفهوم آن پی برد نه ترجمه کلمه به کلمه
آنچ گل را گفت حق خندانش کرد با دل من گفت و صد چندانش کرد عاشق آنم که هر آن آن اوست عقل و جان جاندار یک مرجان اوست چون در زرادخانه باز شد غمزههای چشم تیرانداز شد بر دلم زد تیر و سوداییم کرد عاشق شکر و شکرخاییم کرد ✏ «مولانا»
آنچ گل را گفت حق خندانش کرد با دل من گفت و صد چندانش کرد عاشق آنم که هر آن آن اوست عقل و جان جاندار یک مرجان اوست چون در زرادخانه باز شد غمزههای چشم تیرانداز شد بر دلم زد تیر و سوداییم کرد عاشق شک ...
معنا و مفهوم تحول در آموزش و پرورش چه می باشد؟ (کوتاه و کلی نباشد)🙏🌻
بهترین تحول در آموزش و پرورش این است که فقط به آموزش دروس کفایت نشود بلکه به نحوه استفاده از آنچه آموزش میدهند هم نظر داشته باشند ، سال ها در کلاس های درس به فرض فرا گرفتن روابط ریاضی گذراندیم و ...
سلام چگونه می توانم یک واژه و معنای آن را که به اشتباه وارد کرده ام از آبادیس حذف کنم؟
از پشتیبانی بپرسید راهنمایی کنند
Bakeryfood رو چطور ترجمه کنم ( ترجمه اکادمیک لازم دارم)
غذای نونی ، غذای همراه با نان ، مثل نان داغ کباب داغ
یکی از طوق خود مه را شکسته یکی مه را ز غبغب طوق بسته ✏ «نظامی»
با سلام معنی بیت : شیرین از گردنبندی که برگردن خود دارد بازار ماه را کساد کرده و خسرو هم دل به غبغب ماه ( شیرین ) بسته است طوق مصراع اول به معنی گردنبند و در مصراع دوم به معنی ریسمان و بند و افسار است با تشکر و احترام
برای مثال فعل های کمکی must ، could ،will و.. که فعل بعدشون ساده هست ، این مورد برای همه صدق میکنه؟
ما سه دسته فعل داریم که گاهی اوقات در فارسی به هر سه، فعل کمکی میگویند در حالی که در انگلیسی از عناوین مختلف برای آنها استفاده میشود: ۱- مُدالها یا افعال کمکی وجهی ۲- افعال معین یا افعال سؤالی سا ...
اگر خارج از کانتکست در نظر بگیرید، خیر skeptical متضاد نیست اما در کانتکست و موقعیت خاص میتواند بکار برود چرا که skeptical بر طبق دیکشنری کالینز دارای دو معنی زیر است: 1. not convinced that somethin ...
- pessimistic - resigned - despairing - bleak - cynical - gloomy - hopeless - glum - despondent - fatalistic - downhearted
یکی از طوق خود مه را شکسته یکی مه را ز غبغب طوق بسته ✏ «نظامی»
در اینجا هم می توان گنجاندن تجربیات مشاهده گری را در روایت این داستان دید . مانند شکارگاه . سالک با حضور و مشاهده گری ، دامی برای شکار کردن نور جان پهن می کند ولی در آخر خودش ...