پیشنهادهای هدا (١٦٣)
حیوان اهلی
آبی که با کشورهای دیگه مشترک باشد مثل اب رودخانه، دریا
وسوسه کردن، مجذوب کردن
وسوسه کردن
سو استفاده کردن
درگیر شده
همپوشانی داشتن
بی ریشگی، بی أصالتی
سرود، شعر
خانه شیک
جزوه
پیوند قوی
جمع اوری غذا
دورهمی خانوادگی
ریشه یابی
فرار از مدرسه
وسیع کردن
دور انداختن
یک نوع مورچه بومی جنوبشرق امریکا
Humans درستهله معنی انسانها
Sedentary
پربیننده
Residential phone, landline phone
یک روش اموزشی است
بلند خواندن، تکرار چیزی بلند
در مورد اتاق، می شه سه تایی Tripe room
به طور چشمگیر، به طور زیاد
بدن شامل ارگان های زنده
Pain relife
مناظره گروهی
دارویی که تلقینی ست و با تلقین اثر می کند
فروشگاه زنجیره ای
انعام، نکته
اردوی تفریحی
ترجیح دادن چیزی به چیز دیگه
جستجو
موقعیت اجتماعی
منجر شدن به
بی غرض
بی انگیزگی
اجر سفال
مافوق یا رییس در محل کار
کسی که در راس است، مثلا رییس یک بخش در محل کار
هم مسیر شدن با جریان اب
غلبه کردن بر محدودیت ها
گذر زمان
هیجان
سازمان دادن و حمایت مالی کردن
محبوبیت
تمرین کردن، تمرین، رسم، روش
دارای خاصیت مغناطیسی
Useful, practical, handy
ماجراجویی، ماجراجویی کردن
دسترسی اسان
به گل نشستن، گیر افتادن
فوق پیشرفته
تحقیقات رو به افزایش
یافته های فوری
نتیجه فرعی
اشتیاق مسری
شغل مدیریتی
قابل توجه
تالار شیشه ای
کود گاوی
نوجوانی
نگهداری از بچه های نیازمند، بارضایت پدر و مادر اصلی و برای مدت مشخص
قرار گرفتن
ماندگار، بادوام
گدازه اتشنشان
پشمالو
انتقال دادن
هوشیار بودن
اختلال خواب
تحت فشار قرار دادن
باعث اسیب جدی شدن، تضعیف کردن
مجسمه سازی
قابل نمایش داده شدن
نمایش دهنده، صورتگر
مدارس دولتی
طعم دار
ناامیدی، دلسردی
شخصیت شاد و سرزنده
یاداوری، شباهت
شنیداری
چند کاربره
به طور جذاب
نشانه گذاری کردن
سر هم کردن
چیزهای اضافه
مزاحم
قدرت حاکم ( شاه )
بی پایه و اساس
اشفتگی و بهم ریختگی
بنده ی مد
سبک شیک
شوالیه تاریکی
روال درسی، برنامه درسی
نقض شدن
دستپخت خوشمزه
ارامش بخش
سیستم دفع اب های سطحی
بهم زدن نامزدی
برگه رای
پروراندن ارزو
قایق ماهیگیری
از بودجه من خیلی بیشتره
گول زدن
بعدا، دیرتر
نقاط قوت
راهنما
خیابان یا جاده هلالی
فاصله زمانی
واحدهای درسی
بحث و دعوا
مشتری خاص
گوش بزنگ بودن، منتظر بودن
پوستر
درسته
گرفتن، اجاره کردن
مجوز ساخت، مجوز برنامه ریزی
پیش از موعد
میان باغ گل افتادن، منظور انتخاب میان چیزهای خوب است
بازار سرپوشیده
گذرگاه سرپوشیده
کسب درامد
اهو کار یا شغلی داشتن برای پول دراوردن
تامین نیازهای یک فرد
ماجراجویی
داشتن هدف و تلاش برای رسیدن به ان
مادی گرا
اهن پرست
درک کردن از طریق حس
معامله پایاپای
کالای مصرفی
شستن چیزی با اب، با بخشی از بدن
رسیدگی کردن
تمایل
تجسم ذهنی
نگاه به گذشته
ثبات تربیتی
قانونگذار
پوشش
نوعی سوسمار
صدا سنج
عوارض
با بددهنی
دست اول، درجه یک
خارج شدن
گروه سنی
مجهز به موتور
مسافرخانه
سهمیه
تو در تو
قطع کردن یا قطع شدن
سیستم کاری، سیستم تجاری
کارشناس محیط زیست
حیوانات مومیایی
اگاهی
فراخوانی
از دوردست ها