chord

/ˈkɔːrd//kɔːd/

معنی: قوس، سیم، تار، زه، ریسمان، وتر، عصب
معانی دیگر: (مجازی) عاطفه، احساس، به دل نشستن، (قدیمی) زه (در آلت موسیقی زهی)، (کالبد شناسی) تار صوتی (cord هم می گویند)، (هندسه) وتر، وتر دایره، (مهندسی) بخش اصلی و افقی پل یا ساختمان و غیره، (موسیقی)، آمیزه ای از سه یا چند آهنگ که با هم نواخته شوند، هماهنگ کردن (چند دستگاه را)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: chorded (adj.)
(1) تعریف: a line segment connecting two points on a curve.

(2) تعریف: an emotional response or feeling.

- His story struck a responsive chord.
[ترجمه گوگل] داستان او به شدت پاسخگو بود
[ترجمه ترگمان] داستان او a را به هم زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: the straight line connecting the front and back edges of an airfoil.
اسم ( noun )
• : تعریف: three or more musical tones played at the same time.

- He only knows how to play a few chords on the guitar.
[ترجمه گوگل] او فقط بلد است چند آکورد روی گیتار بنوازد
[ترجمه ترگمان] فقط بلده چند تا آهنگ گیتار بزنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I love when the minor chord changes to a major chord at the end of the piece.
[ترجمه گوگل] من عاشق وقتی که آکورد مینور در انتهای قطعه به آکورد ماژور تبدیل می شود
[ترجمه ترگمان] من عاشق زمانی هستم که این chord در پایان قطعه به یک chord بزرگ تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: chords, chording, chorded
مشتقات: chordal (adj.)
• : تعریف: to provide or play chords; harmonize.

جمله های نمونه

1. to strike a chord on the piano
با پیانو آهنگ نواختن

2. his words hit a sympathetic chord in the audience
حرف های او در دل حضار اثر کرد.

3. Love is a chord in life, not a solo.
[ترجمه گوگل]عشق یک آکورد در زندگی است، نه یک انفرادی
[ترجمه ترگمان]عشق یک نغمه در زندگی است، نه تنهایی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This is a chord of a circle.
[ترجمه گوگل]این وتر یک دایره است
[ترجمه ترگمان]این یک chord از یک دایره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A chord of C major with E in the bass is in the 1 st inversion.
[ترجمه گوگل]یک آکورد C ماژور با E در باس در وارونگی اول است
[ترجمه ترگمان]یک chord C با E در باس، در وارونگی ۱ قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The chord AC subtends the arc ABC. The side XZ subtends the angle XYZ.
[ترجمه گوگل]آکورد AC قوس ABC را فرعی می کند سمت XZ زاویه XYZ را کاهش می دهد
[ترجمه ترگمان]جریان متناوب جریان متناوب، قوس ABC می باشد طرف XYZ زاویه ای را به نام XYZ بسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The speaker had obviously struck a chord with his audience.
[ترجمه گوگل]واضح است که سخنران با مخاطبانش برخورد کرده بود
[ترجمه ترگمان]واضح بود که سخنران با his a کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Mr Jenkins' arguments for stability struck a chord with Europe's two most powerful politicians.
[ترجمه گوگل]استدلال های جنکینز برای ثبات با دو سیاستمدار قدرتمند اروپا برخورد کرد
[ترجمه ترگمان]بحث های آقای جنکینز برای ثبات با دو سیاست مدار قدرتمند اروپا همخوانی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Her speech struck a deep chord in my heart.
[ترجمه گوگل]سخنان او در قلب من تاثیر عمیقی گذاشت
[ترجمه ترگمان]سخن او در قلب من یک نغمه ژرف در قلب من ایجاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Her speech struck a sympathetic chord among business leaders.
[ترجمه گوگل]سخنرانی او باعث ایجاد حس همدردی در بین رهبران تجاری شد
[ترجمه ترگمان]سخنرانی او در میان رهبران تجاری یک chord همدردی آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A specific element which has struck a chord with community educators is the encouragement to involve parents.
[ترجمه گوگل]یک عنصر خاص که مورد توجه مربیان جامعه قرار گرفته است، تشویق به مشارکت والدین است
[ترجمه ترگمان]یک عنصر ویژه که با مربیان اجتماعی ترکیب شده است تشویق به مشارکت والدین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Obviously Nunn had struck a responsive chord.
[ترجمه گوگل]بدیهی است که نون یک صدا پاسخگو زده بود
[ترجمه ترگمان]معلوم بود که Nunn در واکنش به chord دچار شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The score trades in the familiar chord progressions, sticky rhythmic motives and unremitting polyphony.
[ترجمه گوگل]امتیاز با پیشرفت‌های آکورد آشنا، انگیزه‌های ریتمیک چسبنده و چند صدایی بی‌پایان معامله می‌شود
[ترجمه ترگمان]این امتیازات در the familiar، progressions، انگیزه های ریتمیک و پولیفونی (پولیفونی)بی وقفه ایجاد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Lebed struck a resounding chord with voters by campaigning as the anti-corruption and anti-crime candidate.
[ترجمه گوگل]لبد با تبلیغات به عنوان کاندیدای مبارزه با فساد و جرم و جنایت، با رای دهندگان به شدت برخورد کرد
[ترجمه ترگمان]Lebed با مبارزات انتخاباتی خود به عنوان نامزد مبارزه با فساد و مبارزه با جرائم، با رای دهندگان در کش مکش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قوس (اسم)
bow, arc, arch, chord, archer

سیم (اسم)
string, chord, argent, silver, cord, wire, bream, line, money, pus

تار (اسم)
chord, thread, fiber, filament, warp, web, sleave

زه (اسم)
gut, string, chord, cord, bowstring, catgut, whipcord, hypotenuse

ریسمان (اسم)
string, chord, cord, line, thread, cable, rope, warp

وتر (اسم)
chord, cord, thews, hypotenuse, tendon, nerve, sinew

عصب (اسم)
chord, tendon, nerve

تخصصی

[عمران و معماری] وتر - زه
[کامپیوتر] وتر .
[برق و الکترونیک] بند
[زمین شناسی] وتر فاصله افقی بین تاج های ریپل، که بطور نرمال از خط تاج اندازه گیری می شود. این اصطلاح توسط آلن (ص61، 1968) برای جایگزینی طول موج معرفی شد که در حال حاضر هم چنان بطور رایج استفاده می شود. مترادف: طول موج ریپل؛ طول موج ریپل مارک؛ فاصله ریپل.
[نساجی] ریسمان - تار - بند
[ریاضیات] وتر، وتر قوس، وتر دایره، وتر

انگلیسی به انگلیسی

• (music) combination of harmonizing notes; (geometry) line between two points on a curve; (airplanes) imaginary straight line between the leading edge and the rear edge of a wing or propeller blade
a chord is a number of musical notes played or sung together with a pleasing effect.
if something strikes a chord or touches a chord, it makes you feel a particular emotion, usually of sympathy or enthusiasm.

پیشنهاد کاربران

Do not confuse with cord ( =thick string ) , which has the same pronunciation
یال خرپا: عضو بیرونی یک خرپا که نمایانگر شکل محاطی آن می باشد.
British: mathematics
to strike a distinct chord= to be contrarian
ساز مخالف زدن
viewers can touch an emotional chord به دل بینندگان بنشیند
chord ( موسیقی )
واژه مصوب: آکورد
تعریف: چند صدای موسیقایی هم‏زمان و هماهنگ که براساس قواعد معینی اجرا شوند
( موسیقی ) ترکیب نت های هماهنگ
آکورد ( موسیقی )
بال خرپا ، وتر
tension chord : عضو کششی در خرپا
به اجرای سه یا بیشتر نت ها ی موسیقی به صورت همزمان" آکورد" یا chord می گویند.
در موسیقی هم به معنی نوت می باشد برای مثال
a C major chord به معنی نوت سی به کار در موسیقی
Chord در ریاضیات به معنی یک پاره خطی که دو نقطه ی انتهایی ان بر روی دایره قرار دارند که همان وتر میباشد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس