visualise

جمله های نمونه

1. We all can visualise a friend's face when he is away.
[ترجمه گوگل]همه ما می توانیم چهره یک دوست را زمانی که دور است مجسم کنیم
[ترجمه ترگمان]همه ما می توانیم چهره یک دوست را وقتی که او دور است، به تصویر بکشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Though he described the place carefully, I couldn't visualise it because it was so different from anything I'd known.
[ترجمه گوگل]اگرچه او آن مکان را با دقت توصیف کرد، من نتوانستم آن را تجسم کنم زیرا با هر چیزی که من می شناختم بسیار متفاوت بود
[ترجمه ترگمان]با وجود اینکه او مکان را با دقت توصیف کرده بود، نمی توانستم تصور کنم چون خیلی با چیزهایی که می شناختم فرق داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We attempted to visualise the two major physiological states of upper gastrointestinal motility.
[ترجمه گوگل]ما سعی کردیم دو حالت فیزیولوژیکی اصلی حرکت دستگاه گوارش فوقانی را تجسم کنیم
[ترجمه ترگمان]ما تلاش کردیم دو حالت مهم فیزیولوژیکی در حرکت شکم بالا را در ذهن خود تصویر کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. If you can visualise the shot there is a strong chance your body will respond and make a good swing.
[ترجمه گوگل]اگر بتوانید عکس را تجسم کنید، احتمال زیادی وجود دارد که بدن شما پاسخ دهد و نوسان خوبی ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]اگر بتوانید عکس را تصور کنید، احتمال زیادی وجود دارد که بدن شما واکنش نشان دهد و ضربه خوبی به شما بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Try to visualise the meaning of historical writing and thereby make the past come to life.
[ترجمه گوگل]سعی کنید معنای نوشتار تاریخی را تجسم کنید و از این طریق گذشته را زنده کنید
[ترجمه ترگمان]سعی کنید معنای نوشته های تاریخی را به تصویر بکشید و در نتیجه گذشته را به تصویر بکشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We may visualise them as wavelengths and orbits about a nucleus - with some similarity to a miniature solar system.
[ترجمه گوگل]ما ممکن است آنها را به عنوان طول موج ها و مدارهای اطراف یک هسته تجسم کنیم - با کمی شباهت به یک منظومه شمسی مینیاتوری
[ترجمه ترگمان]ما ممکن است آن ها را به صورت طول موج هایی از یک هسته در نظر داشته باشیم - و شباهت هایی با یک منظومه شمسی کوچک داشته باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Equally though, nobody could possibly visualise the meteoric rise that lay ahead.
[ترجمه گوگل]با این حال، هیچ کس احتمالاً نمی‌تواند طلوع شهاب سنگی را که در پیش است، تجسم کند
[ترجمه ترگمان]به هر حال، هیچ کس قادر به آن نیست که آینده درخشان آینده را در ذهن خود مجسم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. With her vivid imagination, Melissa could visualise the scene and it sickened her.
[ترجمه گوگل]ملیسا با تخیل زنده‌اش می‌توانست صحنه را تجسم کند و این باعث ناراحتی او شد
[ترجمه ترگمان]ملیسا با تخیلات درخشانش می توانست صحنه را در ذهن خود مجسم کند و حال او را به هم می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. One can visualise this as a tree-like structure with broad categories branching out into narrower ones.
[ترجمه گوگل]می توان این را به عنوان یک ساختار درخت مانند با دسته بندی های گسترده ای که به دسته های باریک تر منشعب می شوند، تجسم کرد
[ترجمه ترگمان]یک فرد می تواند این را به عنوان یک ساختار درختی با دسته های گسترده که به بخش های باریک تر تقسیم بندی می شوند، به تصویر بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. An attempt to visualise the proximal bile ducts resulted in a small perforation.
[ترجمه گوگل]تلاش برای تجسم مجاری صفراوی پروگزیمال منجر به سوراخ کوچکی شد
[ترجمه ترگمان]تلاش برای تجسم مجاری صفراوی، منجر به perforation کوچک می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I could visualise the map, and the position of the village in relation to the coast where I had come ashore.
[ترجمه گوگل]می‌توانستم نقشه و موقعیت روستا را نسبت به ساحلی که به ساحل آمده بودم، تجسم کنم
[ترجمه ترگمان]می توانستم نقشه را در ذهن خود مجسم کنم، و موقعیت ده را در ارتباط با ساحلی که به ساحل آمده بودم در نظر بگیرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Always visualise your audience when practising, as this will help you in choosing the right tone for your voice.
[ترجمه گوگل]هنگام تمرین، همیشه مخاطب خود را تجسم کنید، زیرا این به شما در انتخاب لحن مناسب برای صدایتان کمک می کند
[ترجمه ترگمان]همیشه مخاطبین خود را در هنگام تمرین تجسم کنید، چون این کار به شما در انتخاب لحن صحیح برای صدایتان کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She may even be asked to visualise the whole incident in a different way.
[ترجمه گوگل]حتی ممکن است از او خواسته شود که کل حادثه را به روشی متفاوت تجسم کند
[ترجمه ترگمان]او حتی ممکن است از او خواسته شود تمام این حادثه را به شیوه ای متفاوت تصور کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Or you may wish to visualise yourself having achieved something, such as a promotion or a new job.
[ترجمه گوگل]یا ممکن است بخواهید خودتان را در حال دستیابی به چیزی، مانند ترفیع یا شغل جدید تجسم کنید
[ترجمه ترگمان]یا ممکن است بخواهید خودتان را در ذهن خود مجسم کنید که چیزی مانند یک ترفیع یا یک شغل جدید بدست آورده اید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. If one tried to visualise what this thing looked like, you'd have to sort of think of a gigantic wombat on steroids.
[ترجمه گوگل]اگر کسی بخواهد تجسم کند که این چیز چگونه به نظر می رسد، باید به نوعی به یک وومبت غول پیکر روی استروئید فکر کنید
[ترجمه ترگمان]اگر یکی سعی کرده بود که این چیز را در ذهن خود مجسم کند، باید به فکر یک wombat غول پیکر با استروئید باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• picture, envisage, conjure up, imagine; make image of internal organs by means of x-rays (also visualize)

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : visualize / envision
✅️ اسم ( noun ) : visibility / vision / visionary / visualization
✅️ صفت ( adjective ) : visible / visionary / visual
✅️ قید ( adverb ) : visibly / visually
تصور کردن هم معنی Imagine

تجسم ذهنی
تصور کنید، علاقه داشتن به، متصور ساختن، محسم ساختن، مجسم کردن

بپرس