پیشنهادهای تقی قیصری (٦١٢)
[مدیریت کسب وکار] ۱ - میزان سرمایه گذاری؛ سهم مشارکت در سرمایه گذاری ۲ - میزان خرید ( از تأمین کننده ی برون سازمانی ) ۳ - برگشت از مزایده ( کالایی که ...
ناگویا؛ مبهم؛ درهم برهم؛ مطلب یا بیانی که انسجام نداشته باشد و مخاطب نتواند به آسانی منظور گوینده را بفهمد.
مکمل، تکمیلی؛ علاوه بر آن چیزی که قرار بود باشد
بیش فرهیخته؛ کسی که سواد یا تحصیلات ـش از عرف یا میان گین سواد جامعه ای که در آن زنده گی یا فعالیت می کند بیش تر است.
در ترکیب �by attribute� در مبحث کنترل کیفی به �وصفی� ترجمه شده است ( در مقابل� کمّی� ) . پارامتر وصفی یعنی گفت وگو در باره ی �بله� یا �نه�، �منطبق� ی ...
۱ - صنعت، فعالیت تولیدی یا خدماتی بر مبنای تکنولوژی و ماشین آلات، مانند صنعت فولاد، صنعت خودروسازی، صنعت نرم افزار ۲ - صنف، حرفه؛ هرگونه فعالیت کسب و ...
immiserise ( UK ) [فعل] فقیر شدن؛ نداری؛ تنگ دست شدن ( کردن ) ؛ فلاکت ( به فلاکت افتادن یا انداختن )
بازتاب پراکنش؛ مؤلفه ای از امواج نوری یا صوتی که توسط اتم های ماده ی تحت آزمون تفرق حاصل می کند و در جهت عکس تابش بازمی گردد.
نگهداشت؛ برقراری وضعیت عمل کرد اولیه در سازه های یا تجهیزات شامل بازدید، اندازه گیری، پایش وضعیت، تعویض، بازسازی یا تمعیر
حمله ی کلامی ( یا غیرکلامی ) ؛ انتقاد تند؛ توهین
آشفته حالی؛ نوعی حمله ی عصبی که باعث رفتارهای تکانه ای هم راه با هیجاناتی به صورت ترس شدید و گاه فلجی موقت می شود.
تخصیص نابه جا
لایحه مثال: �لایحه ی استقلال بانک مرکزی� ( ایالات متحد امریکا ) که توسط یک نماینده ی کنگره و یک نماینده ی سنا در سال ۱۹۱۳ ارائه و توسط پرزیدنت ویلسن ...
اندیشه ورز؛ کسی که از قادر است از قوه ی اندیشه استفاده کند. کسی که به روش استدلالی فکر و عمل می کند. کسی که قادر به تحلیل است.
کمابیش، بیش وکم
غیرسوزاننده؛ ماده ی شمیایی که در تماس با پوست یا مخاط یا بافت های دیگر اثر تخریبی و سوزاننده گی بر آن نداشته باشد.
بدترین؛ خراب ترین It seems sensible to select the worst - the‘biggest and baddest’.
غنی شده؛ بهبود یافته؛ ارتقا یافته intensified system سیستم غنی شده؛ سیستمی که بهره وری آن بالا رفته است. مانند خاک مزرعه ای که با قادر است با تغییرات ...
آشغال ریزی؛ محصول جنبی ناخواسته ی فرآیندی که علاوه بر خروجی اصلی ( محصول اصلی ) محصول به دردنخور ( آشغال ) به جا بگذارد
۱ - برگرفتن؛ ۲ - به خدمت گرفتن؛ به کار گرفتن؛ ۳ - به سوی خود آوردن They should be captured and recorded. آنها باید برگرفته شده و ثبت شوند.
درخشان Excellent idea = ایده ی درخشان
[صفت] حجیم؛ فربه
حرکت لاک پشتی؛ حرکت خزنده
[صفت] نفس گیر؛ توان فرسا This problem solving tool is too long, too complicated, and too winded.
دشواریاب؛ دشواررس؛ دیریاب؛ صعب الوصول ( عکس سهل الوصول ) مسأله ای که حل آن بسیار دشوار باشد
۱ - به ویژه، This issue requires particular attention. این قضیه توجه ویژه ای را می طلبد. ۲ - به مراتب، در مرتبه ی بسیار بالاتر . This helps beginn ...
[شبه علم] میله ی آب یاب؛ دوشاخه ی آب یاب؛ دوشاخه ای که ادعا می شود وقتی به بالای منبع آب زیرزمینی می رسد تکان می خورد. عموماً عده ی زیادی از کشاورزان ...
[صفت] انگیزشی، انگیزه دهنده؛ تقویت کننده [فعل، مصدر] پاداش دهی؛ مفتخر کردن؛ جبران لطف کردن
documentarian; documentary filmmaker
رونمایی؛ برای اولین بار ارائه دادن؛ برای اولین بار معرفی کردن
کانونی شده، هم گرا شده، متمرکز شده
بها دادن ( به )
خدمات دهنده؛ فراهم آور؛ تهیه گر در بعضی از منابع مدیریتی با تأمین کننده ( supplier ) با خدمات دهنده فرق دارد، provider خدمت عرضه می کند در حالی که su ...
چاره ی آخر؛ تنها گزینه؛ Remember! You are not indispensable. یادتان باشد! شما تنها گزینه ی ما نیستید.
۱ - کارد، چاقو، تیزی ( هر جسم سختی که لبه ای تیز برای بریدن داشته باشد ) ۲ - نیزه، سرنیزه ( نوعی سلاح دارای دسته برای �فرو کردن� در بدن حریف به کار ...
بایسته گی؛ ربطیت؛ باربط بودن
[مهندسی سازه] طُرّه؛ انتهای آزاد؛ تیری که یک طرف آن دارای تکیه گاه ( عموماً ولی نه الزاماً گیردار ) دارد و سر دیگر آن آزاد است. برای دوستانی که معاد ...
[اقتصاد، مدیریت] منبع یا سرچشمه Revenue Streams؛ منابع درآمد هفت گروه منابع درآمد کلاسیک: فروش دارایی ها، تبلیغات، اشتراک یا آبونه شدن، فروش امتیاز ...
احتوا، در بر گرفتن The cup constrains the coffee.
خوش آمدن، لذت بخشیدن ( The coffee pleased me a lot. ) ( قهوه خیلی به من لذت بخشید ( یا چسبید ) ، از این قهوه خیلی خوش ـم آمد )
پاسخ به محرک بیرونی ( عموماً وضعیت نامطلوب ) می تواند سه گونه باشد: انفعالی یا passive، پاسخ ندادن یا پاسخ دیرهنگام یا نابه جا به محرک فعالانه یا act ...
محصول انحصاری؛ محصول امتیازدار؛ محصول اختصاصی؛ محصولی که بر اساس ثبت اختراع یا خرید امتیاز انحصاراً به شخص حقیقی یا حقوقی خاصی تعلق دارد
به طور متعادل؛ نه در مقادیر زیاد
تحلیل قوا
پر کردن جیب. ترجمه ی متن زیر: شکارچیان غیرمجاز جیب شان رابه قیمت کاهش جمعیت حیوانات در حال انقراض پر می کنند. Poachers enrich themselves while re ...
پیش پاافتاده؛ بی اهمیت
تک افتاده؛ بریده [از محیط]؛ isolated enterprises: بن گاه های تک افتاده که ارتباط معینی با بازار ندارند.
از آنجا که امکان نوشتن نظر در زیر نظرهای دیگران وجود ندارد، ناچار در پیش نهاد جداگانه پاسخ ایشان را می نویسم: بله می شود isolated را به ایزوله ترجمه ...
[مارکتینگ] اِشراف marketing insight: اشراف بر بازار؛ درک بایسته و کنش پذیر از واقعیت بازار در پیِ تحلیل عمیق و متفکرانه که قبلاً نامکشوف مانده بود
[پزشکی] بروز ( بیماری ) manifestation: تظاهرات ( بیماری )