پیشنهاد‌های تقی قیصری (٥٦٧)

احتوا، در بر گرفتن The cup constrains the coffee.

درخشان Excellent idea = ایده ی درخشان

پادتنی؛ ویژگی میکروب ها از قبیل پروتوزوها، باکتری ها، یا ویروس هایی که در سطح شان دارای موادی هستند که سیستم ایمنی بدن را تحریک به پادتن سازی می کنند

سرشکن شدن

[برق، قدرت]محدودگر؛ تثبیت کننده ی ولتاژ؛ مداری در ژنراتورهای برق برای کنترل تغییرات خروجی [الکترونیک] محدودگر؛ مداری که اجازه ی ورود سیگنالی با دامنه ...

نشریه ی فکاهی

[حقوق] اصطلاحات عربی در متون حقوقی در ایران بسیار است و استفاده از اِعراب درست، برای خواندن و درست فهمیدن �رأی� یا �حکم� یا �دادنامه� ضروری است. بناب ...

۱ - به معنی میخ پرچ نیست ۲ - رول پلاگ هم نیست در فارسی هم �داول پین� رایج است. نوعی پین ( عموماً فولادی ) سخت کاری شده، سنگ زده و پولیش خورده با قطر ...

[فیزیک مکانیک] سفتی؛ معیار مقاومت جسم در برابر تغییر شکل بر اثر نیروی خارجی چند اصطلاح دیگر در این حوزه که گاه معنای آنها به اشتباه معادل این واژه د ...

[بیوشیمی] کوفاکتور، کمک عامل، مولکولی غیرپروتئینی که به واکنش های بیوشیمیایی کمک می کند. کمک عامل ها معمولاً به شکل یون های فلزی، مواد آلی یا سایر مو ...

توان یاری، کمکی؛ وسیله یا فردی که، به ویژه برای معلولان، جنبه ی کمکی و جبران کم توانی دارد مانند صندلی چرخ دار، واکر

قیمت شکنی

[ریاضیات] هموارسازی؛ حذف دندانه ها یا نوسانات شدید منحنی با استفاده از تابع یا تکنیک معین [داده پردازی] هموارسازی؛ نوعی تکنیک داده پردازی برای حذف نو ...

آشغال ریزی؛ محصول جنبی ناخواسته ی فرآیندی که علاوه بر خروجی اصلی ( محصول اصلی ) محصول به دردنخور ( آشغال ) به جا بگذارد

۱. [محیط زیست] وارهایی؛ دفع؛ دورریزی؛ دور کردن و انبار کردن پس ماندها در محلی ایمن ( یا غیرایمن ) . ۲. [مدیریت اسناد] وارهایی؛ خارج کردن از دُور؛ ...

کاربر Roxana لطفاً بر اساس معادلی که برای �open fire� داده اید ( و از معادل پیش نهادی من تعجب کرده اید و کاربرانی را که لایک کرده اند بر سر این کار ع ...

[آمار] [فعل] دسته بندی؛ چندک بندی؛ طبقه بندی اقلام در گروه های تعریف شده ی معین. [اسم] دسته؛ چندک؛ مثال: گروه های سنی ۱تا پایان ۴ سال، گروه های سنی ...

Diesel fuel: نوعی سوخت ئیدروکربنی حاصل از پالایش نفت خام یا سنتز شده از موادی مانند گاز طبیعی، بیوگاز، زغال سنگ، وغیره بر پایه ی �ستان� با مشخصات زیر ...

نکته ی مربوط به افتراق �باز� و �قلیا�: طبق تعریف ( لویس ) هر ترکیب، یون، یا عنصری که بتوان یک جفت الکترون به انواع دیگر بدهد �باز� است مانند CuO و Z ...

[مهندسی] صحه گذاری؛ بررسی و تأیید عمل کرد ( های ) نمونه، پیش نمونه، ویا طراحی مدل سازی یا شبیه سازی شده با معیارهای �عمل کردیِ� طراحی. مرحله ای که مع ...

تعیین صفت؛ تعیین مشخصه؛ توصیف یا ارائه ی معیارهای تحقق

[بهداشت] پرتماس، نقاطی که مکرراً لمس می شوند مانند دست گیره ی در، ماوس کامپیوتر، آب سردکن، دگمه ی آسانسور و مستلزم ضدعفونی مکرر هستند

[مهندسی مکانیک] قِید؛ مکانیزم یا قطعه ای که حرکت ( درجات آزادی خطی یا دورانی ) قطعه ی دیگری را محدود کند

با ذهنیت کارتلی، با ذهنیت انحصارگری

آًقای محمد مهدی فولادی: بلوک �به معنای چهار راه� نیست بل که همان طور که در شرح واژه نوشته اید، مجموعه ی ساخت مان های محصور در بین چهار ( four هم به ا ...

معانیِ دیگر علاوه بر آن چه دوستان گفتند: ( defer to ) : ترجیح دادن؛ برتری دادن؛ وا دادن به؛ واگذار کردن به . . . ( به دلیل توان مندی بالقوه ی بالات ...

[خطاب تحبیبی به هم سر] دخترجان؛ خانم جان؛ بانو

تصویر زیر مربوط به شرح معنی های واژه ی Scale است که در پست قبلی بارگذاری نشده بود

[فیزیک] فلو؛ شار؛ عبور جریان معینی از انرژی از سطح مقطع معین [متالورزی] ۱. کمک ذوب؛ فلاکس؛ موادی که برای پایین آوردن نقطه ی ذوب در ریخته گری، جوش کار ...

[اندازه شناسی] لنگی؛ خروج از مرکزی؛ run out tolerance: تولرانس لنگی؛ تولرانس خروج از مرکزی؛ رواداریِ لنگی؛ حدود مجاز تغییرات خروج از مرکز مقاطعی از ا ...

[هندسه] کل سطح؛ گوش تاگوش؛ سرتاسر؛ این اصطلاح در هندسه برای تعریف سطح به کار می رود در برابر �all around� به معنی دورتادور که به محیط شکل ( خط ) اطلا ...

زمین بایر؛ زمین واقع در محدوده ی شهری یا روستایی ( مسکونی، تجاری، یا صنعتی ) که فعالیت ساخت و احداث ( development ) بر آن انجام نشده است.

تجارت پذیر؛ کالا یا خدمتی که بتوان آن را در مکانی �دور� از محل تولید یا تهیه ی آن فروخت. تأکید بر �دور� بودن از محل تهیه یا تولید در تعریف این واژه ا ...

هزینه ی عوامل تولید

- عنوان؛ تیتر؛ سرخط ( مقاله، گزارش، کتاب ) - شناسه ( مثلاً استفاده از شناسه ی جنسیت مانند Mr، Ms، یا شناسه ی منصب مانند تیمسار، مدیرکل، و مانند آنه ...

[اسم] شکارگاه، مَرغ زارِ پر از نعمت و فراوانی، مخزن، خانِ نعمت در جمله ی زیر به معنی �مخزن� یا �شکارگاه ( مکانی پر از نعمت های فراوان ) به کار رفته ا ...

[مهندسی مکانیک] هم سان؛ مثال: Unified National Coarse thread ( UNC ) thread: روزه های هم سان دنده درشت؛ سیستمی از مقاطع، ابعاد، و ویژه گی های هندسی ...

[هندسه، نقشه کشی، مهندسی مکانیک] اسپاین؛ منحنی سینوسی نامنظم؛ نوعی منحنی شبیه ستون فقرات که شبیه منحنی سینوسی نامنظم است ( شکل ۱ ) . [مهندسی عمران] ...

[کنترل کیفی] اسقاط؛ نامنطق بودن قطعه با مشخصات؛ نامنطبق بودن قطعه با الزامات کارکردی؛ کنار گذاشتن قطعه به دلیل انطباق نداشتن با الزامات تعیین شده در ...

[مهندسی مکانیک] تیغه؛ پره؛ بالَک؛ زائده یا برجسته گیِ باریکِ ثابت روی بدنه ی اصلی، مانند تیغه های ثابت روی الکتروموتور یا سرسیلندر یا تنه ی موتور درو ...

[مهندسی] صحت کارکرد؛ حالتی که در آن مجموعه ی ساخته ( ویا مونتاژ ) شده کار خود را طبق آن چه در طراحی در نظر گرفته شده است، به طور قابل قبولی انجام می ...

[حقوق] تعهدات؛ شرایطی که طرفین قرارداد متعهد به انجام آن هستند

[حقوق] بی نظمی؛ رفتارهای بر هم زننده ی قوانین یا مقررات، یا قواعد عرفی، اخلاقی، و مانند آنها. [عمومی] بی قاعده گی؛ نداشتنِ اصل یا آهنگ تغییر منظم؛ ...

[هندسه، جبر خطی] هم صفحه؛ دو یا چند خط، بردار، یا مؤلفه که در یک �صفحه� قرار داشته باشند. مثال: همه ی اضلاع چندضلعی ها نسبت به هم �هم صفحه� هستند. د ...

[حساب داری] رقومی digital assets = دارایی های رقومی ( در مقوله ی دارایی های نامشهود ) ؛ دارایی هایی که می تواند به صورت داده های رمزدار در رسانه ی م ...

[نقشه کشی] خط راهنما؛ پیکان راهنما؛ خطی با پیکانی در یک انتها برای اشاره به پارامتر یا ویژه گی در نقشه ی صنعتی ( شکل زیر )

[پزشکی] تلوتلو خوردن؛ حرکت نامتعادل به چپ و راست یا جلو و عقب [عموماً در مورد حرکت انسان یا حیوان یا روبوت اطلاق می شود] [مکانیک] لنگ زدن؛ حرکت نامتع ...

[هندسه] تخم مرغی؛ شِبه بیضوی؛ شکلی مدور به صورت دایره ی کشیده ی متقارن یا نامتقارن یا نامنظم

[مهندسی مکانیک] قطعه گیر؛ ابزارگیر؛ سه نظام؛ چهارنظام؛ فشنگی ( کولِت ) ؛ ابزار مرکزگیر داخلی یا بیرونی برای گرفتن ابزار یا قطعه در راستای محور ابزار ...

آقای محمدرضا علم طلب: ظاهراً شما این جمله را از جایی ترجمه کرده اید و احتمالاً واژه ی �secure� را �ایمن� ترجمه کرده اید درحالی که در این بافتار به مف ...