straightness


راستی، درستی

جمله های نمونه

1. The straightness of the rods and the plant's natural pliability made it a valuable construction material for early settlers.
[ترجمه گوگل]صاف بودن میله ها و انعطاف پذیری طبیعی گیاه آن را به یک ماده ساختمانی با ارزش برای ساکنان اولیه تبدیل کرده است
[ترجمه ترگمان]The (straightness)و the طبیعی این کارخانه، این گیاه را به یک ماده ساختمانی با ارزش برای مهاجران اولیه تبدیل کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. That straightness of Time, that confining straightness, was one with the Western picture of setting the world to rights.
[ترجمه گوگل]آن صراحت زمان، آن صراحت محدود کننده، با تصویر غربی از درست کردن جهان یکی بود
[ترجمه ترگمان]آن straightness زمان، که confining straightness را محدود می کرد، یکی از عکس های غربی بود که جهان را به حقوق تبدیل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The levelness and straightness of the foundation channel steel should accord with the design and specifications.
[ترجمه گوگل]تراز و صاف بودن فولاد کانال فونداسیون باید با طراحی و مشخصات مطابقت داشته باشد
[ترجمه ترگمان]The و straightness از فولاد کانال پایه باید با طراحی و مشخصات مطابقت داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The straightness of the bar shall guarantee a prefect processability .
[ترجمه گوگل]صاف بودن میله باید پردازش پذیری بخش را تضمین کند
[ترجمه ترگمان]The بار یک ارشد ارشد را تضمین خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The formula of straightness error of the machined surface was also founded through geometrical analysis.
[ترجمه گوگل]فرمول خطای صافی سطح ماشینکاری شده نیز از طریق تحلیل هندسی پایه‌گذاری شد
[ترجمه ترگمان]فرمول خطای straightness سطح ماشین کاری شده نیز از طریق آنالیز هندسی ایجاد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. To measure the straightness, erect the workpiece on the measuring block placed on the surface plate.
[ترجمه گوگل]برای اندازه گیری صافی، قطعه کار را روی بلوک اندازه گیری قرار داده شده روی صفحه سطح قرار دهید
[ترجمه ترگمان]برای اندازه گیری the، قطعه کار را روی بلوک اندازه گیری قرار دهید که روی صفحه سطح قرار داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This paper discusses the dynamic measurement of straightness for large scale guide rails.
[ترجمه گوگل]این مقاله اندازه گیری دینامیکی راستی را برای ریل های راهنما در مقیاس بزرگ مورد بحث قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]این مقاله در مورد اندازه گیری دینامیکی of برای guide بزرگ در مقیاس بزرگ بحث می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Due to its excellent straightness, it guarantees proper automatic threading.
[ترجمه گوگل]به دلیل صاف بودن عالی، رزوه زنی مناسب خودکار را تضمین می کند
[ترجمه ترگمان]با توجه به straightness عالی آن، این کار به طور خودکار به صورت خودکار پیش می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. His straightness and squareness made him the antithesis of the wriggling, tormented man he replaced.
[ترجمه گوگل]صراط مستقیم و صاف بودن او او را به نقطه مقابل مرد عذاب‌کشی که جایگزینش کرد تبدیل کرد
[ترجمه ترگمان]straightness و squareness او را متضاد و آزار دهنده و wriggling که جایگزین آن شده بود، به او نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The sampling program in straightness measurement was investigated by a simulation experimental method.
[ترجمه گوگل]برنامه نمونه‌گیری در اندازه‌گیری صافی با روش شبیه‌سازی تجربی بررسی شد
[ترجمه ترگمان]برنامه نمونه برداری در اندازه گیری straightness توسط یک روش تجربی شبیه سازی مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Straightness, roundness and finish of stem and packing wall are essential.
[ترجمه گوگل]صاف بودن، گرد بودن و پرداخت ساقه و دیواره بسته بندی ضروری است
[ترجمه ترگمان]straightness، گردی و اتمام ساقه و دیوار بسته بندی ضروری هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Along with the peak current enhancement, the straightness of surfaces WEDMed in both dielectrics significantly increase.
[ترجمه گوگل]همراه با افزایش جریان اوج، صافی سطوح WEDM در هر دو دی الکتریک به طور قابل توجهی افزایش می یابد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر بهبود جریان پیک، the سطوح WEDMed در هر دو میدان الکتریکی به طور قابل توجهی افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A method to evaluate spatial straightness errors adopting particle swarm optimization ( PSO ) is proposed.
[ترجمه گوگل]روشی برای ارزیابی خطاهای صافی فضایی با اتخاذ بهینه‌سازی ازدحام ذرات (PSO) پیشنهاد شده است
[ترجمه ترگمان]روشی برای ارزیابی خطاهای straightness در بکارگیری الگوریتم بهینه سازی ازدحام ذرات (PSO)ارائه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Straightness means that the horse must never break out of his track.
[ترجمه گوگل]راست بودن یعنی اسب هرگز نباید از مسیر خود خارج شود
[ترجمه ترگمان]straightness یعنی اسب نباید از مسیرش خارج شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] استقامت

انگلیسی به انگلیسی

• quality of being straight, state of being without bend or curve; honesty; candidness

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : straighten
✅️ اسم ( noun ) : straight / straightness
✅️ صفت ( adjective ) : straight
✅️ قید ( adverb ) : straight
[اندازه شناسی] مستقیم بودن؛ راست بوده گی؛
پارامتر ی در اندازه شناسی ( مهندسی مکانیک، طراحی صنعتی، وغیره ) در �اندازه گذاری و تولرانس گذاری هندسی� ( geometrical dimensioning & tolerancing ) که میزان انحراف مجاز جانبیِ قطعاتی مانند میله، تسمه، یا منشور را از دو خط فرضی ایده آل کاملاً مستقیم و موازی به فاصله ی معین بیان می کند.
...
[مشاهده متن کامل]

استقامت

بپرس