پیشنهادهای تقی قیصری (٥٦٧)
[مهندسی مکانیک] قِید؛ مکانیزم یا قطعه ای که حرکت ( درجات آزادی خطی یا دورانی ) قطعه ی دیگری را محدود کند
[مهندسی مکانیک، مهندسی الکترونیک] سوراخ راه به در؛ سوراخِ باز؛ سوراخی که از هر دو قاعده باز است.
[کنترل کیفی] اسقاط؛ نامنطق بودن قطعه با مشخصات؛ نامنطبق بودن قطعه با الزامات کارکردی؛ کنار گذاشتن قطعه به دلیل انطباق نداشتن با الزامات تعیین شده در ...
تعیین صفت؛ تعیین مشخصه؛ توصیف یا ارائه ی معیارهای تحقق
استمپینگ [واژه ی فارسی پیش نهاد نشده است و همین اصطلاح در صنعت رایج است] قطعات پرسی ( برشِ خورده ی پرِسی ) از ورق نازک
قلم قولادی؛ وسیله ای نوک تیز برای نوشتن، ترسیم، و حکاکی [اکوستیک] سوزن؛ لماسه ی دقیق در گرامافون [مهندسی مکانیک] سوزن، لماسه؛ قطعه ای در دستگاه های ...
[مهندسی مکانیک] خودمرکز؛ خودنظام؛مکانیزمی مانند سه نظام که با یک فرمان همه ی فک های آن با حرکت به سمت مرکز یا دور شدن از آن قادر به گرفتن قطعات و چرخ ...
[هندسه] پیچ وار؛ سطح مارپیچی؛ سطح حاصل از دوران کمان یا خط راستی که هم زمان با دوران حول محور ثابتی در امتداد آن محور حرکت می کند ضمن این که نسبت سرع ...
خانم لیلا دهقان: آقای عجمنده از نظر زبان شناسی به طور روش مندی نظر می دهند، هرچند من در حال حاضر از پیش نهادهای ایشان پیروی نمی کنم. بسیاری از نظرهای ...
[پزشکی] تلوتلو خوردن؛ حرکت نامتعادل به چپ و راست یا جلو و عقب [عموماً در مورد حرکت انسان یا حیوان یا روبوت اطلاق می شود] [مکانیک] لنگ زدن؛ حرکت نامتع ...
[نقشه کشی] خط راهنما؛ پیکان راهنما؛ خطی با پیکانی در یک انتها برای اشاره به پارامتر یا ویژه گی در نقشه ی صنعتی ( شکل زیر )
- عنوان؛ تیتر؛ سرخط ( مقاله، گزارش، کتاب ) - شناسه ( مثلاً استفاده از شناسه ی جنسیت مانند Mr، Ms، یا شناسه ی منصب مانند تیمسار، مدیرکل، و مانند آنه ...
[ ( Clause ) Most Favoured Nation] اصل دولت های کاملة الوداد؛ ماده ای در کنوانسیون بین المللی گمرک به معنی اِعمال تعرفه ی گمرکی یک سان به همه ی طرف ه ...
عوارض جبرانی گمرکی؛ طبق قوانین سازمان بین المللی تجارت ( WTO ) کشورها حق اعمال سوبسید به محصولات صادراتی خود را ندارند. اگر کشور وارد کننده ای متوجه ...
Diesel fuel: نوعی سوخت ئیدروکربنی حاصل از پالایش نفت خام یا سنتز شده از موادی مانند گاز طبیعی، بیوگاز، زغال سنگ، وغیره بر پایه ی �ستان� با مشخصات زیر ...
خودریخت؛ کانی هایی که شکل بلوری خود را در بافت سنگ حفظ می کنند Automorph
[زمین شناسی] خودشکلی؛ خودریختی؛ اتومورفی؛ وضعی حفظ شکل بلور در داخل بافت سنگ
alteration [زمین شناسی] تغییرات شیمیایی یا بلوری در سنگ ها یا رسوبات
[زمین شناسی] پهنه ی جوش خورده؛ قطعات بزرگ سنگ های درشت و بزرگ که در جریان گدازه به بیرون پرتاب شده اند.
geographical features هرگونه برآمدگی یا فرورفتگی در جهت قائم ( کوه/دره ) یا در جهت افقی ( غار/دماغه ) و سایر عناصری مانند رود، دریاچه و مانند آنها مق ...
[علوم زمین] عارضه ی زمینی؛ عارضه ی زمین شناسی؛ عارضه ی زمین شناختی؛ پستی و بلندی های سطح زمین مانند کوه، دره، دریاچه، رودخانه
[فیزیک] پویایی شناسی؛ دینامیک؛ علم پویایی شناسی ( �اس� آخر نشانه ی جمع نیست بلکه معرفِ رشته ی علمی است )
[ریاضیات][فعل] برازش؛ برازاندن؛ یافتن بهترین تابع ریاضی از طریق روش های تحلیلی که بتواند خصلت مجموعه ای از داده ها را بیان کند. curve fitting: برازا ...
تک تک؛ تک به تک
[مهندسی مکانیک] تیغه؛ پره؛ بالَک؛ زائده یا برجسته گیِ باریکِ ثابت روی بدنه ی اصلی، مانند تیغه های ثابت روی الکتروموتور یا سرسیلندر یا تنه ی موتور درو ...
[ریاضیات] ۱ - هندسه؛ علم هندسه؛ ریاضیات محض نقاط، خطوط، منحنی ها، و سطوح؛ ۲ - عنصر هندسی؛ شکل هندسی؛ فرم هندسی؛ شکل سه بعدی و راستای چیزی
تصویر زیر مربوط به شرح معنی های واژه ی Scale است که در پست قبلی بارگذاری نشده بود
[فیزیک] ۱ - ترازو؛ ۲ - مقیاس؛ درجه بندی؛ درجه بندی روی دستگاه های اندازه گیری مانند خط کش و کولیس [فعل] ۱ - وزن کردن ( اندازه گیری جِرم ) با ترازو؛ ۲ ...
[مهندسی] ۱ - تنظیم اولیه؛ برنامه دهی اولیه؛ آماده کردن دستگاه مکانیکی یا برقی بر اساس کار معینی که قرار است انجام شود، ازجمله تنظیم فشار، فاصله، دما، ...
[هندسه] تخم مرغی؛ شِبه بیضوی؛ شکلی مدور به صورت دایره ی کشیده ی متقارن یا نامتقارن یا نامنظم
[مهندسی مکانیک] ۱ - گِیج زنی؛ گِیج زدن؛ استفاده از گِیج برای تعیین منطبق یا نامنطبق بودن قطعه؛ اندازه گیریِ دقیق در مقایسه با ( یا با استفاده از ) اب ...
این واژه ها دارای معانی هم پوشان هستند ولی به طور دقیق مترادف هم حساب نمی شوند. در متون عمومی این واژه ها به جای هم به کار برده می شوند اما در متون ت ...
کاربرد نمونه ی معانی زیر را در ادبیات فارسی نیافتم ولی می توان با استفاده از پس وندها، واژه های جدید برای افاده ی مفاهیم جدید ساخت. پیش نهادها: ۱ - خ ...
[متالورژی] ریخت پذیری؛ قابلیت ریخته گری؛ قابلیت قالب گیری موادی مانند فلز مذاب یا دوغاب. قابلیت قالب گیری یا ریخت پذیری ناشی از روانی ماده ی ریختنی و ...
[مهندسی مکانیک] خوش تراش؛ دارای قابلیت تراش؛ دارای قابلیت ماشین کاری با ماشین افزار؛ دارای قابلیت براده برداری
[متالورژی] جوش پذیر؛ دارای قابلیت جوش کاری
[مهندسی مکانیک] قطعه گیر؛ ابزارگیر؛ سه نظام؛ چهارنظام؛ فشنگی ( کولِت ) ؛ ابزار مرکزگیر داخلی یا بیرونی برای گرفتن ابزار یا قطعه در راستای محور ابزار ...
[حقوق] بی نظمی؛ رفتارهای بر هم زننده ی قوانین یا مقررات، یا قواعد عرفی، اخلاقی، و مانند آنها. [عمومی] بی قاعده گی؛ نداشتنِ اصل یا آهنگ تغییر منظم؛ ...
۱ - هم سان؛ یک سان؛ بدون تفاوت؛ در مقایسه ی �دو چیز� ۲ - عیناً همان؛ بی تغییر؛ همان خودش؛ به معنیِ �selfsame� در مقایسه ی وضعیت �یک چیز� در زمان ها ی ...
مراتب؛ ترتیبات؛ شکل، شیوه، یا رویّه ی انجام کار معین
آًقای محمد مهدی فولادی: بلوک �به معنای چهار راه� نیست بل که همان طور که در شرح واژه نوشته اید، مجموعه ی ساخت مان های محصور در بین چهار ( four هم به ا ...
[مهندسی] صحت کارکرد؛ حالتی که در آن مجموعه ی ساخته ( ویا مونتاژ ) شده کار خود را طبق آن چه در طراحی در نظر گرفته شده است، به طور قابل قبولی انجام می ...
۱ - به معنی میخ پرچ نیست ۲ - رول پلاگ هم نیست در فارسی هم �داول پین� رایج است. نوعی پین ( عموماً فولادی ) سخت کاری شده، سنگ زده و پولیش خورده با قطر ...
[هندسه، نقشه کشی، مهندسی مکانیک] اسپاین؛ منحنی سینوسی نامنظم؛ نوعی منحنی شبیه ستون فقرات که شبیه منحنی سینوسی نامنظم است ( شکل ۱ ) . [مهندسی عمران] ...
[ریاضیات] هموارسازی؛ حذف دندانه ها یا نوسانات شدید منحنی با استفاده از تابع یا تکنیک معین [داده پردازی] هموارسازی؛ نوعی تکنیک داده پردازی برای حذف نو ...
شماره گذاری مجدد؛ تخصیص شماره های جدید به مطالب در متن
[فیزیک مکانیک] سفتی؛ معیار مقاومت جسم در برابر تغییر شکل بر اثر نیروی خارجی چند اصطلاح دیگر در این حوزه که گاه معنای آنها به اشتباه معادل این واژه د ...
معانیِ دیگر علاوه بر آن چه دوستان گفتند: ( defer to ) : ترجیح دادن؛ برتری دادن؛ وا دادن به؛ واگذار کردن به . . . ( به دلیل توان مندی بالقوه ی بالات ...
[هندسه] لَپ؛ لوب؛ لوبیایی؛ شکلی شبیه لوبیا. شکل گِرد مانندی که از یک شکل طولی بیرون زده باشد. [آناتومی] لَپ؛ لوب؛ بخش هایی از اندام مانند کلیه، کبد، ...
ویژه طرح؛ خاصه طرح؛ طرح یا ترتیباتی نظام مند و بزرگ مقیاس برای رسیدن به هدف یا تحقق ایده ای معین a large - scale systematic plan or arrangement for a ...