پیشنهادهای تقی قیصری (٥٩٨)
[کسب وکار] همتایابی؛ جوریابی،
قابل تسهیم ( به صورت سهام شرکتی )
reward
مشارکت انتفاعی
عقیم کردن، اخته کردن
عقیم کردن، خارج کردن رَحِم
محضِ خاطرِ
گروه هم اندیشی
روح رفاقت، روحیه ی تیمی
با ذهنیت کارتلی، با ذهنیت انحصارگری
هزینه ی عوامل تولید
نشریه ی فکاهی
برای خودش، متناسب با وضع خودش،
داغان شده
دیوان کل محاسبات ( امریکا )
معلومات ( مسأله )
حقیقت پوشی وارونه نمایی تیره گری ( به عکس روشن گری )
۱ - تجسس ۲ - پی جویی ۳ - ارزیابی دوره ای
فی البداهه ایجاد کردن، فی البداهه پدید آوردن، گربه شور کردن
به منصه ی ظهور رسیدن، به عرصه رسیدن، پوست انداختن، رو آمدن
حدس ورزی ( نوعی روش مسأله گشایی )
انکشاف
توجیه This shows how we can get more solution ideas by combining our brain power and knowledge – a good argument for brainstorming.
اقتباس، گرفتن ( ایده ی جدید ) "hook on new ideas"
تعمیر، درست کردن، ترمیم کردن، روبه راه کردن، مرتب کردن
خام دستی، خام کاری Solutioneering is the term used to describe the act of working up a solution prior to really understanding the problem that soluti ...
ابلهانه، احمقانه، مزخرف no matter how bad, good, trivial, wacky or impractical
۱ - خارج از رده؛ محصولی که قادر به برآورده کردن استانداردهای فنی یا سلیقه ی روز مشتریان نباشد. ۲ - مدل پایین؛ محصولی که گونه هایی با امکانات بیش تر ...
خش دار، خش خورده، خراش دار، مخطّط scratched paint رنگ خش دار
حوصله بر، انتخاب دشوار ( از نظر ذهنی ) ، نامطمئن . For some it is daunting to start to use a tool like 9 - Boxes برای بعضی ها استفاده از جعبه ی ابزار ...
[خطاب مؤدبانه] به خدمت رسیدن I've come about the damp. برای رفع چکه ی بام خدمت رسیده ام.
جمع وجور، جمع شو . Many devices we would like to be there and big when in use and as small or unobtrusive as possible when not in use
به بار آمدن، حاصل شدن Some great changes in the world have come about by some small and apparently fairly insignificant inventions
ترکیده گی، سوراخ شدن ( لوله ) [بر اثر فشار یا خورده گی] breach pipe
جالب، چشم نواز
پذیرا شدن ( جبهه نگرفتن در برابر چیزی )
پیونددار two apparently dependent or linked features دو ویژه گیِ وابسته یا پیونددار
راه ندادن به The solution had saved them at least � 300, 000 and had been eluding them for many months با این جواب که ماه ها بود راهی به حل شدن نمی ...
[پسوند]. . . شکن safe cracker متخصص باز کردن قفل ( گاوصندوق و . . . ) ، دزد حرفه ای nut cracker فندق شکن password cracker پس وردشکن
رو کردن By stating the problem in these exact terms helps engineers come up with solutions اگر مسأله را به چنین زبان دقیقی بیان کنید، به مهندسان کمک ...
اقدام به حل مسأله
فریبنده
[داده پردازی] تبادل داده، سیگنال گیری گرفتن داده از ( فایل کامپیوتری، دیتابیس، حافظه یا انباره، یا پایانه ی نوعی وسیله ی الکترونیکی ) فرستادن سیگنال ...
۱ - غلات، ۲ - محصولات کشاورزی، ۳ - تجمع، انباشت ( انسان، اشیا )
چوب برچین ( ابزار دسته داری شبیه �انبرِ خارجمع کن� که سر دیگر آن آهن رباست و می توان با آن اشیای فرومغناطیسی را از روی زمین برچید )
مصداق [مثال: Chemical presentation of this principle یعنی مصداق شیمیایی این اصل یا مصداق این اصل در حوزه ی علم شیمی]
۱ - اِسقاط، از حیّز انتفاع خارج کردن، ۲ - وارَهایی ( در برابر dispose هم به کار می رود ) ، از رده خارج کردن
۱ - علف زن. ۲ - علف چین رشته ای. نوعی ماشین با محرکه ی برقی یا مکانیکی است که در آن از چند رشته سیم پلاستیکی چرخان با سرعت بالا برای چیدن علف و چمن و ...
راه گشایی. ره گشایی
پرپیچ وخم مثال: This is because in the complicated and detailed routes to problem solutions the Ideal is like a lodestar or compass زیرا در راه های پ ...