اعتید داشتن. معتاد شدن به چیزی ( مثلا ادبیات )به قلاب گیر کردن ماهیمعتاد شدنHe got hooked on drugs at eary ageاقتباس، گرفتن ( ایده ی جدید ) "hook on new ideas"+ عکس و لینک