پیشنهادهای تقی قیصری (٥٩٥)
محضِ خاطرِ
طاق شدن طاقت، تمام شدن تحمل، مستأصل شدن، احساس درمانده گی
۱ - در امریکا معادل guy یا dude هم به کار برده می شود که به طور کوتاه شده fella هم گفته و نوشته می شود. Hey you fellows! ( Hey you guys! سلام بچه ه ...
۱ - غلات، ۲ - محصولات کشاورزی، ۳ - تجمع، انباشت ( انسان، اشیا )
پاسخ به محرک بیرونی ( عموماً وضعیت نامطلوب ) می تواند سه گونه باشد: انفعالی یا passive، پاسخ ندادن یا پاسخ دیرهنگام یا نابه جا به محرک فعالانه یا act ...
تحقق پذیری در علم آمار likeliood با probability تفاوت دارد. بیان تفاوت این دو به زبان ساده بسیار دشوار است و لزوماً از زبان علم آمار برای بیان آن اس ...
از آنجا که امکان نوشتن نظر در زیر نظرهای دیگران وجود ندارد، ناچار در پیش نهاد جداگانه پاسخ ایشان را می نویسم: بله می شود isolated را به ایزوله ترجمه ...
۱ - بیش از حدِ لازم، فزون از حد، نالازم ۲ - تحمل ناپذیر ( در مورد آدم ها، اعمال، وضعیت ها ) ؛ خسته کننده، دشوار، ناراحت کننده، اعصاب خردکن Philip is ...
ارجاع به بحث دوستان در مورد معانی مختلف کلمات نزدیک به این واژه از نظر معنی: invention: اختراع innovation : نوآوری creativity : خلاقیت development : ...
[علوم اجتماعی] همه پذیر؛ کثرت پذیر؛ اندیشه یا کنشی که مشارکت طیف های مختلف را بپذیرد و به آنها میدان دهد.
همه پذیری؛ شیوه یا عمل ایجاد فرصت ها یا امکانات یک سان برای افرادی با معلولیت جسمی یا ذهنی یا اقلیت های اتنیکی
[فعل] ۱ - [نیم]نگاهی انداختن، نگاهکی انداختن، نگاهی سرسری انداختن، نگاهی دزدکی انداختن، زیرچشمی نگاهی انداختن، با چشم نیم باز نگاه کردن ۲ - وا جهیدن ...
به سراغ ( کسی یا چیزی ) رفتن
فِلو، فلوشیپ، دانش جوی پسادکتری، عضو هیأت علمی
اسکید ( در انبارها و کارگاه ها به همین اسم معروف است ) ، کفیِ چوبی برای حمل و نقل بارهای نسبتاً سنگین شبیه پالت ولی بدون صفحه ی زیرین
۱ - به معنای واقعی کلمه ۲ - با خلوص؛ با خلوص نیت؛ صمیمانه؛ از صمیم قلب؛ خالصانه؛ از سرِ صِدق؛ بی ریا؛ بی غل وغش ۳ - به درستی؛ واقعاً؛ حقیقتاً
پذیرا شدن ( جبهه نگرفتن در برابر چیزی )
( معنی ضمنی ) : �رفع تبعیض�. در قوانین امریکا هر سازمانی که کارکنان متناسب با جمعیت رنگین پوستان ( سیاه پوستان، سفیدپوستان، سرخ پوستان ) و گروه های ق ...
پرسه زدن، ولو بودن ( این واژه ها بار منفی دارند. مانند پرسه زدن تبه کاران در جای خلوت برای زورگیری، یا پرسه زدن ارواح برای تسخیر زنده ها )
خوشا، انشاءالله، امیدوارم که، امید دارم که، امید که، ای کاش
پناه بردن، خلوت گزیدن He dealt with this problem by building a cabin near a lake, far away from the city, where he would retreat for the whole summer.
شاه میگو؛ میگوی بزرگ؛ نوعی سخت پوست دریایی که یکی از غذاهای محبوب دریایی است. برخلاف نظر دوستان که لابستر را �خرچنگ� معنی کرده اند، این سخت پوست در ...
توضیح تان از نظر علمی نیاز به اصلاح دارد. ۱ - measles به معنی سرخک است و نه سرخ جه ( roseola ) عامل هر دو ویروس است اما از نظر تابلو بالینی، سرایت، ...
شگرددار، کاری که برای انجام ـش شگرد یا مهارت خاصی نیاز باشد
[فعل] روانه شدن، گام در راه گذاشتن، گام نهادن در
۱ - �روغن دان� نادرست است. اصطلاح درست �سرخ کن� است. یعنی تابه ی گودی که در آن روغن می ریزند و چیزی مثل سیب زمینی یا پیاز را در آن سرخ می کنند. ۲ - ...
میدان دادن، ایجاد امکان
[مدیریت ارزش] ضمانت، تعهد در عبارت �value proposition� به معنی �ضمانت ارزش آفرینی� به کار می رود. یعنی وقتی فصل �value proposition� �طرح کسب وکار� یا ...
به خدمت گرفتن bring ( resources ) into use for a particular purpose
عارضه ی جانبی، جنبه ی منفی، جزء بد از یک کل که جزء خوب هم دارد. مثال: شهرت در کنار مزایا جنبه ی منفی هم دارد که آرامش فرد را به هم می زند.
دست و پنجه نرم کردن Tackle a problem دست و پنجه نرم کردن با مسأله، اقدام به حل مسأله
اقدام به حل مسأله
[الکترونیک] ریزتنظیم، تنظیم دقیق، تنظیم ظریف، کنایه از گرفتن پیچ تنظیم با دو انگشت ( مانند وضعیت نیش گون گرفتن ) و چرخاندن ظریف آن برای تنظیم مدار را ...
[مارکتینگ] بخش بندی، شناسایی بخش های مختلف بازار از نظر سنی، جنسیتی، قدرت خرید، شهری یا روستایی، و مانند آنها [مهندسی] قطعه قطعه کردن، تقسیم یک کل یک ...
[فعل] گذار؛ پا گذاشتن به؛ از حوزه ای به حوزه ی دیگر رفتن؛ [اسم] گذرگاه؛ پیاده گذر
۱ - [خطاب غیررسمی] آهای جماعت!؛ خانوما آقایون! خیلی خوب . . . جماعت، شام حاضر است! All right, folks, dinner's ready! ۲ - والدین، مثال: می روم والدین ...
[مارکتینگ] لایه، قشر، بخش، طبقه، طیف طبقه بندی مشتریان از نظر سبک زنده گی، قدرت خرید، سن، جنسیت، توزیع جغرافیایی و مانند آنها
۱ - اعطا، دادن، مثال: �اعطای گواهی نامه به اعضای جدید�، �دادن گواهی نامه به اعضای جدید� "the presentation of certificates to new members" ۲ - آرایش، ...
تجزیه، جزءبه جزء کردن، تجزیه به اجزا، ریز فهرست Work Breakdown Structure ( WBS ) : ساختار تجزیه ی کار Cost Breakdown: ریز هزینه
معرفی؛ آشناسازی؛ طرح موضوعی به صورت کلی برای اولین بار
توجیه This shows how we can get more solution ideas by combining our brain power and knowledge – a good argument for brainstorming.
هد، بالاترین ارتفاع؛ واحدی به متر به عنوان معیاری از توان پمپ است. بالاترین ارتفاعی که پمپ می تواند آب را تلمبه کند. در فارسی در میان اهل فن همان واژ ...
[صفت] ۱ - سلطه طلب، ۲ - خودرأی dominating managers مدیرانی که نظر درست یا نادرست شان را به زیردستان تحمیل می کنند.
Come up with ابداع، اختراع think of, be struck with, invent ( an idea )
[پزشکی] تغییر سطح سرمی ( پادتن )
تعمیر، درست کردن، ترمیم کردن، روبه راه کردن، مرتب کردن
۱ - تجسس ۲ - پی جویی ۳ - ارزیابی دوره ای
وخیم؛ با شدت و پی آمد بالا
[مهندسی سازه] طُرّه؛ انتهای آزاد؛ تیری که یک طرف آن دارای تکیه گاه ( عموماً ولی نه الزاماً گیردار ) دارد و سر دیگر آن آزاد است. برای دوستانی که معاد ...
بحث روز، بحث سراسری، تیتر اول، سرخطِ خبر، خبرساز، خبرِ داغ، مطرح Clever resource use is being sought everywhere now to make best use of our available ...