likelihood

/ˈlaɪklihʊd//ˈlaɪklɪhʊd/

معنی: راست نمایی، امر محتمل
معانی دیگر: احتمال، شوایی، شایدی، شایدی there is little likelihood of rain احتمال باران کم است in all likelihood به احتمال زیاد، احتمال

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the state or degree of being likely; probability; chance.
مشابه: capability, chance, probability

- With the likelihood of a thunderstorm tonight, the game will probably be canceled.
[ترجمه گوگل] با احتمال رعد و برق امشب، بازی احتمالا لغو خواهد شد
[ترجمه ترگمان] با احتمال یک طوفان، بازی احتمالا لغو میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The likelihood of winning the lottery is very slim.
[ترجمه گوگل] احتمال برنده شدن در لاتاری بسیار اندک است
[ترجمه ترگمان] احتمال برنده شدن لاتاری بسیار کم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- What is the likelihood of getting a job in your field once you graduate?
[ترجمه گوگل] پس از فارغ التحصیلی، احتمال اینکه در رشته خود شغلی پیدا کنید چقدر است؟
[ترجمه ترگمان] زمانی که فارغ التحصیل شده اید این احتمال پیدا کردن شغل در حوزه کاری شما چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a probable thing to happen.
مشابه: probability

- As he never turned in any work to the professor, his failure in the class is a likelihood.
[ترجمه Sm] همانطور که او هرگز تو هیچکاری به استاد رجوع نکرد ، احتمال شکست تو کلاس براش هست
|
[ترجمه گوگل] از آنجایی که او هرگز کاری را به استاد نداد، شکست او در کلاس محتمل است
[ترجمه ترگمان] در حالی که او هرگز در هیچ کاری به استاد نرفته بود، شکست او در کلاس یک احتمال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. in all likelihood
به احتمال زیاد

2. there is little likelihood of rain
احتمال باران کم است.

3. the degree of proposition likelihood
درجه ی درست نمایی گزاره

4. The laser guidance system dramatically increases the likelihood that the missile will strike home.
[ترجمه گوگل]سیستم هدایت لیزری احتمال اصابت موشک به خانه را به طور چشمگیری افزایش می دهد
[ترجمه ترگمان]سیستم هدایت لیزری به طور چشمگیری احتمال حمله موشکی را افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Using a seatbelt will reduce the likelihood of serious injury in a car accident.
[ترجمه گوگل]استفاده از کمربند ایمنی احتمال آسیب جدی در تصادفات رانندگی را کاهش می دهد
[ترجمه ترگمان]استفاده از کمربند ایمنی احتمال آسیب جدی در یک تصادف اتومبیل را کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There's every likelihood that she'll be able to help us.
[ترجمه گوگل]این احتمال وجود دارد که او بتواند به ما کمک کند
[ترجمه ترگمان]هر احتمالی که بتونه به ما کمک کنه وجود داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This latest dispute greatly increases the likelihood of a strike.
[ترجمه گوگل]این اختلاف اخیر احتمال اعتصاب را به شدت افزایش می دهد
[ترجمه ترگمان]این اختلاف اخیر به شدت احتمال اعتصاب را افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Is there any likelihood of our getting our money back?
[ترجمه گوگل]آیا احتمالی وجود دارد که پولمان را پس بگیریم؟
[ترجمه ترگمان]امکانش هست که پولمون رو پس بگیریم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In all likelihood the meeting will be cancelled.
[ترجمه گوگل]به احتمال زیاد جلسه لغو خواهد شد
[ترجمه ترگمان]به احتمال زیاد جلسه لغو خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In all likelihood, the committee will have to interview every woman who's worked with Thomas.
[ترجمه گوگل]به احتمال زیاد، کمیته باید با هر زنی که با توماس کار کرده است، مصاحبه کند
[ترجمه ترگمان]به احتمال زیاد، کمیته باید با هر زنی که با توماس کار می کند، مصاحبه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There was very little likelihood of her getting the job.
[ترجمه گوگل]احتمال خیلی کمی برای گرفتن این شغل وجود داشت
[ترجمه ترگمان]احتمال داشت که کارش به دستش برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They must face the likelihood that the newspaper might go bankrupt.
[ترجمه گوگل]آنها باید با احتمال ورشکستگی روزنامه مواجه شوند
[ترجمه ترگمان]آن ها باید با احتمال ورشکستگی روزنامه مواجه شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The likelihood is that the slump will be followed by a period of buoyancy.
[ترجمه گوگل]این احتمال وجود دارد که رکود با یک دوره شناوری همراه شود
[ترجمه ترگمان]احتمال این است که رکود با یک دوره شناوری دنبال شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There's no likelihood of that happening.
[ترجمه گوگل]هیچ احتمالی وجود ندارد که این اتفاق بیفتد
[ترجمه ترگمان]امکان نداره همچین اتفاقی بیفته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

راست نمایی (اسم)
likelihood, verisimilitude

امر محتمل (اسم)
likelihood

تخصصی

[حسابداری] درست نمایی، ضریب احتمال نظری
[زمین شناسی] درست نمایی
[صنعت] احتمال، امکان، شانس، راست نمایی
[ریاضیات] احتمال ضعیف، درست نمایی، شانس، بخت، راستنمایی
[آمار] درستنمایی

انگلیسی به انگلیسی

• probability, chance, feasibility, possibility
the likelihood of something happening is the fact that it is likely to happen.

پیشنهاد کاربران

از probability برای یافتن شانس وقوع یک موقعیت خاص استفاده می شود، در حالی که likelihood به طور کلی برای به حداکثر رساندن شانس وقوع یک موقعیت خاص استفاده می شود. یعنی اینکه چطور ما مقادیر و داده ها رو تغییر بدیم یا به نحو دیگری از آنها استفاده کنیم تا تحقق یک امر شانس بیشتری برای وقوع داشته باشه.
تشابه
تحقق پذیری
در علم آمار likeliood با probability تفاوت دارد. بیان تفاوت این دو به زبان ساده بسیار دشوار است و لزوماً از زبان علم آمار برای بیان آن استفاده می شود. دوستانی که معادل �احتمال� یا �محتمل� را برای این واژه پیش نهاد کرده اند به معنی دقیق آن در علم آمار کم توجه بوده اند.
...
[مشاهده متن کامل]

در عکس زیر تا حدی تفاوت مفهومی این دو واژه نشان داده شده است.

likelihood
احتمال وقوع ( اسم غیر قابل شمارشه )
This latest dispute greatly increases the likelihood of a strike
There is every likelihood that more jobs will be lost later this year
There is little likelihood now that interest rates will come down further.
احتمال رو در نظر گرفتن
Probability
Chance
● به احتمال خیلی زیاد
● احتمال
شانس و احتمال
احتمال
راستی آزمایی
محتمل نمایی
درستنمایی
معیار درست نمایی ( در مباحث آشکار سازی سیگنال راداری )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس