fastness

/ˈfæstnəs//ˈfɑːstnəs/

معنی: سرعت، تندی، استواری، سفتی، محکمی
معانی دیگر: اروندی، تند بودن، دژ، (جمع) استحکامات، قلعه، پناهگاه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a place that is secure against invasion or attack; stronghold.

(2) تعریف: the quality or state of being fixed or firm; firmness.
مشابه: stability

(3) تعریف: the quality or state of being fast; speed.
مشابه: velocity

جمله های نمونه

1. We guarantee the fastness of these dyes.
[ترجمه گوگل]ما ماندگاری این رنگ ها را تضمین می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما استحکامات این رنگ ها را تضمین می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Test clothes for colour fastness before washing.
[ترجمه گوگل]قبل از شستن لباس ها را از نظر ثبات رنگ تست کنید
[ترجمه ترگمان]لباس های تست برای استحکامات رنگی قبل از شستن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They could have withdrawn into the mountain fastness of Eryri.
[ترجمه گوگل]آنها می توانستند در کوهستان ایری عقب نشینی کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها می توانستند به استحکامات کوهستان عقب نشینی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Who knows? In our North London fastness we are as ignorant as snowflakes of such matters.
[ترجمه گوگل]چه کسی می داند؟ ما در سرعت خود در شمال لندن به اندازه دانه های برف از چنین مسائلی بی اطلاع هستیم
[ترجمه ترگمان]از کجا معلوم؟ در شمال لندن، ما مثل دانه های برف در این زمینه نمی دانیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In our North London fastness we are as ignorant as snowflakes of such matters.
[ترجمه گوگل]ما در سرعت خود در شمال لندن به اندازه دانه های برف از چنین مسائلی بی اطلاع هستیم
[ترجمه ترگمان]در fastness شمال لندن ما به اندازه دانه های برف چنین موضوعاتی بی اطلاع هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Light fastness of anthraquinone dyes was affected by many factors and it was mainly determined by dye structures, such as the kinds and position of substituent groups, dipole moment of the molecule.
[ترجمه گوگل]پایداری نوری رنگ‌های آنتراکینون تحت‌تاثیر عوامل بسیاری قرار گرفت و عمدتاً توسط ساختارهای رنگ مانند انواع و موقعیت گروه‌های جایگزین، گشتاور دوقطبی مولکول تعیین شد
[ترجمه ترگمان]سرعت نور رنگ آمیزی anthraquinone توسط بسیاری از عوامل تحت تاثیر قرار گرفت و عمدتا توسط ساختارهای رنگی، مانند انواع و موقعیت گروه های جانشین، گشتاور دو قطبی مولکول مشخص شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. To common joints, bolts fastness should start from center to outside.
[ترجمه گوگل]برای اتصالات معمولی، استحکام پیچ ها باید از مرکز به بیرون شروع شود
[ترجمه ترگمان]برای اتصالات عمومی، استحکامات باید از وسط به بیرون شروع شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Silk fabrics have a slightly lower color fastness and may fade in sunlight.
[ترجمه گوگل]پارچه های ابریشمی ثبات رنگ کمی کمتر دارند و ممکن است در برابر نور خورشید محو شوند
[ترجمه ترگمان]پارچه ابریشم سرعت رنگی کمی دارند و ممکن است در نور خورشید محو شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Conclusion The methods of stoma transfixion and fastness drainage is better than the traditional marsupialization, thus worth of clinically adoption and generalization.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری روش‌های انتقال استوما و زهکشی سریع بهتر از کیسه‌داری سنتی است، بنابراین ارزش پذیرش و تعمیم بالینی را دارد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری روش های of transfixion و fastness fastness بهتر از روش سنتی marsupialization است، بنابراین به پذیرش بالینی و تعمیم پذیری از نظر بالینی ارزش دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Color fastness is a very important index to assess the quality of textiles. Currently the color fastness was received by specialist eyeballing. The results can be affected by some subjective factors.
[ترجمه گوگل]ثبات رنگ یک شاخص بسیار مهم برای ارزیابی کیفیت منسوجات است در حال حاضر ثبات رنگ توسط چشم متخصص دریافت شده است نتایج را می توان تحت تأثیر برخی عوامل ذهنی قرار داد
[ترجمه ترگمان]سرعت رنگ یک شاخص بسیار مهم برای ارزیابی کیفیت منسوجات است در حال حاضر استحکامات رنگی توسط eyeballing متخصص دریافت شد نتایج می توانند تحت تاثیر برخی عوامل ذهنی قرار بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The fastness is enduring, defending to consume, guard against theft, antirust function.
[ترجمه گوگل]استحکام پایدار است، دفاع برای مصرف، محافظت در برابر سرقت، عملکرد ضد زنگ
[ترجمه ترگمان]استواری ثابت است، دفاع از مصرف، محافظت در برابر دزدی، عملکرد antirust
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Green and red and gold began to appear in the winter fastness around us.
[ترجمه گوگل]سبز و قرمز و طلایی در زمستان در اطراف ما ظاهر شد
[ترجمه ترگمان]سبز و سرخ و طلایی در استحکامات winter در اطراف ما ظاهر شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. And whom, casually, Thorfinn had now brought south from his fastness to greet his uncle.
[ترجمه گوگل]و تورفین به طور اتفاقی اکنون او را از سرسختی به جنوب آورده بود تا به عمویش سلام کند
[ترجمه ترگمان]و کلاید با لحنی عادی و بی تفاوت، که اکنون از استحکامات او به جنوب آمده بود تا به عمویش خوش آمد بگوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It was appropriate that he should end his days in the masculine fastness of an Elizabethan almshouse in London.
[ترجمه گوگل]شایسته بود که او روزهای خود را در صمیمیت مردانه یک صدقه خانه الیزابتی در لندن به پایان برساند
[ترجمه ترگمان]لازم به ذکر است که او باید به سرعت خود را در برابر سرعت مردانه یکی از بیمارستان های دوران الیزابت در لندن به پایان برساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سرعت (اسم)
acceleration, haste, speed, velocity, rapidity, rate, pace, expedition, celerity, promptitude, fastness, headway, speeding, quickness

تندی (اسم)
acceleration, speed, velocity, rapidity, pace, rigor, pungency, celerity, acerbity, fire, acrimony, violence, angularity, virulence, heat, impetuosity, petulance, choler, kick, petulancy, discourtesy, fastness, inflammability, tempest, ginger

استواری (اسم)
constancy, backbone, stability, solidity, stableness, stabilization, fixity, formidability, fastness, immovability, impregnability

سفتی (اسم)
tension, tenacity, hardness, density, rigidity, solidity, firmness, stiffness, tightness, fastness, toughness

محکمی (اسم)
stability, solidity, firmness, fastness

تخصصی

[نساجی] ثبات - پایداری -مقاومت - قابلیت رنگ در نگهداری فام خود در مقابل نور و شستشو و عرق بدن

انگلیسی به انگلیسی

• solidness, firmness; secure or fortified place; quickness
a fastness is a safe place, usually one that is difficult to get to; a literary word.

پیشنهاد کاربران

ماندگاری رنگ؛ قابلیت حفظ فام و جلوه ی رنگ اشیا در مقابل عوامل محیطی
سرعت، تندی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : fasten / fast
✅️ اسم ( noun ) : fastness / fast
✅️ صفت ( adjective ) : fast
✅️ قید ( adverb ) : fast
سفتی

بپرس