spillover

/ˈspɪloʊvə//ˈspɪləʊvə/

لبریزی، سرریزی، ریختگی، مایع سر رفته یا لبریز شده، چیز زیادی، لبریز شدن، سرریز شدن، سررفتن

جمله های نمونه

1. Not all of the violence in Miami was spillover from the trial.
[ترجمه گوگل]همه خشونت ها در میامی از محاکمه سرچشمه نگرفتند
[ترجمه ترگمان]همه خشونت در میامی از محاکمه پخش نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The spillover from the adjacent river flooded the lower fields.
[ترجمه shahrzad] خیلی زیاد نریزید، ممکن است سرریز شود.
|
[ترجمه معین] سرریز رودخانه مجاور، زمین های پایین تر را غرق آب کرد
|
[ترجمه گوگل]سرریز رودخانه مجاور مزارع پایین را سیل کرد
[ترجمه ترگمان]سرریز رودخانه مجاور باعث طغیان زمین های پست شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The weak European economy will have a spillover effect on the US dollar.
[ترجمه معین] اقتصاد ضعیف اروپا، تاثیرات غیرمنتظره ای بر دلار آمریکا خواهد داشت
|
[ترجمه گوگل]اقتصاد ضعیف اروپا اثر سرریزی بر دلار آمریکا خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]اقتصاد ضعیف اروپایی تاثیر زیادی بر دلار آمریکا خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Other resorts could benefit from the spillover of tourists.
[ترجمه گوگل]سایر استراحتگاه ها می توانند از سرریز گردشگران سود ببرند
[ترجمه ترگمان]سایر تفرجگاه ها می توانند از spillover توریست ها سود ببرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We are now witnessing a spillover of the war into neighboring regions.
[ترجمه معین] ما اکنون شاهد گسترش جنگ به مناطق همسایه هستیم
|
[ترجمه گوگل]ما اکنون شاهد سرایت جنگ به مناطق همسایه هستیم
[ترجمه ترگمان]ما اکنون شاهد a جنگ در مناطق همسایه هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A second room was needed for the spillover of staff and reporters.
[ترجمه گوگل]اتاق دوم برای سرریز کارکنان و خبرنگاران مورد نیاز بود
[ترجمه ترگمان]اتاق دوم برای the کارکنان و خبرنگاران مورد نیاز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Not all of the violence in Miami was spillover from abroad; some of it was homegrown.
[ترجمه گوگل]همه خشونت ها در میامی از خارج سرچشمه نگرفتند بخشی از آن خانگی بود
[ترجمه ترگمان]همه خشونت در میامی از خارج پخش نشد؛ برخی از آن ها داخلی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Correcting for spillover benefits How might the underallocation of resources associated with the presence of spillover benefits be corrected?
[ترجمه گوگل]تصحیح مزایای سرریز چگونه ممکن است عدم تخصیص منابع مرتبط با وجود مزایای سرریز اصلاح شود؟
[ترجمه ترگمان]اصلاح مزایای spillover چگونه ممکن است underallocation منابع مرتبط با حضور مزایای سرریز اصلاح شود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The most obvious examples of spillover costs involve environmental pollution.
[ترجمه گوگل]بارزترین نمونه هزینه های سرریز شامل آلودگی محیط زیست است
[ترجمه ترگمان]بارزترین نمونه ها از هزینه های سرریز شامل آلودگی محیط زیست می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. By polluting, that is, by creating spillover costs, the firm enjoys lower production costs and the supply curve
[ترجمه گوگل]با ایجاد آلایندگی، یعنی با ایجاد هزینه های سرریز، شرکت از هزینه های تولید کمتر و منحنی عرضه برخوردار می شود
[ترجمه ترگمان]با آلوده کننده، که با ایجاد هزینه های spillover، شرکت از هزینه های تولید پایین تر و منحنی عرضه سود می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Such benefits and costs are called spillover or external benefits and costs.
[ترجمه گوگل]اینگونه منافع و هزینه ها را سرریز یا منافع و هزینه های خارجی می نامند
[ترجمه ترگمان]چنین مزایا و هزینه ها، منافع و هزینه های خارجی نامیده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. More important, perhaps, was the notion of political spillover.
[ترجمه گوگل]شاید مهم تر، مفهوم سرریز سیاسی بود
[ترجمه ترگمان]مهم تر از همه، شاید مفهوم of سیاسی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The spillover from this popularity also affected other types of historicals.
[ترجمه گوگل]سرریز این محبوبیت بر انواع دیگر تاریخ نیز تأثیر گذاشت
[ترجمه ترگمان]The این محبوبیت نیز بر انواع دیگر of تاثیر می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Education is another standard example of spillover benefits.
[ترجمه گوگل]آموزش نمونه استاندارد دیگری از مزایای سرریز است
[ترجمه ترگمان]تحصیل یک نمونه استاندارد دیگر از مزایای spillover است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I try not to let my work spill over into my life outside the office.
[ترجمه گوگل]سعی می کنم اجازه ندهم کارم به زندگی من در خارج از دفتر سرریز شود
[ترجمه ترگمان]سعی می کنم اجازه ندهم کار من بیرون از دفتر کار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Don't pour too much;it might spill over.
[ترجمه گوگل]زیاد نریزید، ممکن است بریزد
[ترجمه ترگمان]زیاد تند نروید، ممکن است بیفتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. The coffee is so full that it might spill over.
[ترجمه گوگل]قهوه آنقدر پر است که ممکن است بریزد
[ترجمه ترگمان]قهوه آنقدر پر است که ممکن است نشت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. The effects of stress at work can spill over into home life.
[ترجمه گوگل]اثرات استرس در محل کار می تواند به زندگی خانگی نیز سرایت کند
[ترجمه ترگمان]اثرات استرس در کار می تواند به زندگی خانگی سرایت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. The firm is planning to spill over the world.
[ترجمه گوگل]این شرکت در حال برنامه ریزی برای انتشار در سراسر جهان است
[ترجمه ترگمان]شرکت در حال برنامه ریزی برای نشت جهان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. The conflict might spill over into neighbouring towns.
[ترجمه گوگل]درگیری ممکن است به شهرهای همسایه نیز سرایت کند
[ترجمه ترگمان]این درگیری ممکن است به شهره ای همسایه سرایت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. The conflict threatens to spill over into neighbouring regions.
[ترجمه گوگل]این درگیری تهدید به سرایت به مناطق همسایه است
[ترجمه ترگمان]این درگیری تهدیدی برای نشت نفت به مناطق همسایه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. Those between clergy and musicians often spill over into the parish, and sides will be taken.
[ترجمه گوگل]آنهایی که بین روحانیون و نوازندگان هستند، اغلب به کلیسا سرازیر می‌شوند و طرف‌هایی گرفته می‌شود
[ترجمه ترگمان]آن هایی که بین روحانیون و نوازندگان وجود دارند اغلب به بخش بخش می ریزند و هر دو طرف را خواهند گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. When you permit these legitimate concerns to spill over into your work performance, your career often suffers.
[ترجمه گوگل]وقتی اجازه می دهید این نگرانی های مشروع به عملکرد کاری شما سرایت کند، شغل شما اغلب آسیب می بیند
[ترجمه ترگمان]زمانی که اجازه می دهید این نگرانی های قانونی به عملکرد کاری شما سرایت کند، شغل شما اغلب از آن رنج می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. Terrorism will spill over if you don't speak up. Malala Yousafzai
[ترجمه گوگل]اگر حرف نزنید، تروریسم سرایت خواهد کرد ملاله یوسف زی
[ترجمه ترگمان]اگر صحبت نکنید، تروریسم تمام خواهد شد ملاله یوسف زی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. The potential for the fighting to spill over into a wider regional conflict has triggered a flurry of diplomatic activity.
[ترجمه گوگل]پتانسیل گسترش درگیری ها به یک درگیری منطقه ای گسترده تر، موجی از فعالیت های دیپلماتیک را برانگیخته است
[ترجمه ترگمان]پتانسیل مبارزه با نشت نفت به یک درگیری منطقه ای گسترده تر باعث برانگیخته شدن فعالیت دیپلماتیک شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. Arguments started outside the congregation may spill over into it.
[ترجمه گوگل]مشاجراتی که خارج از جماعت شروع شده اند ممکن است به آن سرایت کنند
[ترجمه ترگمان]بحث هایی که در خارج از کلیسا شروع شدند ممکن است به درون آن بریزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. Its affairs never spill over its own border.
[ترجمه گوگل]امور آن هرگز از مرز خودش سر نمی زند
[ترجمه ترگمان]امور آن هرگز به مرز خود نشت نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. It is easy to allow personal emotions to spill over into your work.
[ترجمه گوگل]اجازه دادن به احساسات شخصی در کار شما آسان است
[ترجمه ترگمان]به راحتی می توانید به احساسات شخصی اجازه دهید که به کارتان بیاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[برق و الکترونیک] سر ریزی - سررفتگی انتقال ناخواسته انرژی RF از آنتن موج پیوسته رادار به آنتن گیرنده آن که باید حداقل باشد.
[زمین شناسی] سرریز شدن

به انگلیسی

• act of spilling over; quantity spilled over

پیشنهاد کاربران

نتیجه
positive spill - overs :نتایج مثبت
افتادن بر روی زمین و قل خوردن
سرشار
سرایت
فراگیر شدن
تسری
the necklace beads spill over the floor
ریختن
لبریز شدن
spillover ( علوم سیاسی و روابط بین الملل )
واژه مصوب: تسرّی
تعریف: فرایندی پویا که به موجب آن یکپارچگی در یک حوزه از فعالیت اجتماع به حوزه های دیگر آن سرایت می کند
تبعات؛ پی آمد ( منفی ) ؛ نتیجه ( ی تأسف بار )
شمارش آرا
( انتخابات )
an effect that results from a problem spreading
پیامد، بازتاب، عارضه، عقبه، عکس العمل، واکنش منفی
Chemotherapy poisons the bad cells, but we know there's spillover, and sometimes the treatment hurts patients
تاثیری ک انجام یه کار رو چیزای دیگه میزاره
مشاهده پیشنهاد های امروز

معنی یا پیشنهاد شما