challenged

پیشنهاد کاربران

به مبارزه دعوت کردن، به چالش کشیدن
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : challenge
✅️ اسم ( noun ) : challenge / challenger
✅️ صفت ( adjective ) : challenging / challenged
✅️ قید ( adverb ) : challengingly
challenging someone
۱ - به مبارزه طلبیدن؛ به رقابت دعوت کردن؛
۲ - آزمودن مهارت یا توانایی یک شخص یا نهاد؛
۳ - آزمودن درستی یا قانونی بودن یک ادعا یا گزارش؛
۴ - زیر بار حاکمیت یا اعتبار کسی یا نهادی نرفتن؛ رد کردن صلاحیت یک فرد به عنوان عضو هیأت داوری؛
...
[مشاهده متن کامل]

۵ - [غیررسمی] سین جیم کردن، پرسش کردن از یک فرد در باره ی هویت و دلیل حضور در مکان معین؛

گردن کشی
به معنای عقب مانده هم هست
مثال : technologically challenged society
به معنی : جوامع عقب مانده از لحاظ فنی و تکنولوژیکی
به چالش کشیده
به چالش کشیده شدن مهارت ها و توانایی ها

مورد اعتراض
معلول
positively stimulated

بپرس