misrepresent

/ˌmɪsˌreprəˈzent//ˌmɪsˌreprɪˈzent/

معنی: مشتبه کردن، بدجلوه دادن، بدنمایش دادن
معانی دیگر: به غلط وانمود کردن، عوضی نمایاندن، غلط جلوه دادن

جمله های نمونه

1. These statistics grossly misrepresent the reality.
[ترجمه گوگل]این آمار به شدت واقعیت را نادرست نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]این آمار به طور فاحش واقعیت را وارونه جلوه می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Some sellers will attempt to misrepresent the condition of a house to buyers.
[ترجمه گوگل]برخی از فروشندگان تلاش می کنند وضعیت یک خانه را به اشتباه به خریداران معرفی کنند
[ترجمه ترگمان]برخی از فروشندگان سعی خواهند کرد شرایط یک خانه را برای خریداران به غلط تفسیر کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. As a result they further misrepresent the characters and by misusing them have added to the confusion.
[ترجمه گوگل]در نتیجه آنها بیشتر شخصیت ها را نادرست معرفی می کنند و با استفاده نادرست از آنها بر سردرگمی افزوده اند
[ترجمه ترگمان]در نتیجه آن ها به غلط قضاوت می کنند و با استفاده از آن ها به سردرگمی اضافه شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. As the American debate intensifies, Chinese officials misrepresent the extent of Internet filtering.
[ترجمه گوگل]با تشدید بحث آمریکایی ها، مقامات چینی میزان فیلترینگ اینترنت را نادرست معرفی می کنند
[ترجمه ترگمان]همانطور که بحث آمریکا شدت می گیرد، مقامات چینی میزان فیلترینگ اینترنت را غلط تفسیر می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. If you misrepresent what's in the plan, we will call you out.
[ترجمه گوگل]اگر آنچه را در این طرح وجود دارد به اشتباه بیان کنید، ما با شما تماس خواهیم گرفت
[ترجمه ترگمان]اگه تو فکر می کنی که نقشه چیه، بهت زنگ می زنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Never misrepresent a subordinate's performance during performance appraisals.
[ترجمه گوگل]هرگز عملکرد زیردستان را در هنگام ارزیابی عملکرد نادرست معرفی نکنید
[ترجمه ترگمان]هرگز عملکرد زیردست را در طول ارزیابی عملکرد غلط تفسیر نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Let not your un - Christlike character misrepresent Jesus.
[ترجمه گوگل]اجازه ندهید شخصیت غیر مسیحی شما عیسی را نادرست معرفی کند
[ترجمه ترگمان]بذار شخصیت un رو از دست بدیم، خدای من
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Country - relative indices also tend to misrepresent company size.
[ترجمه گوگل]شاخص های نسبی کشور نیز تمایل دارند اندازه شرکت را نادرست نشان دهند
[ترجمه ترگمان]شاخص های مرتبط با کشور همچنین گرایش به misrepresent اندازه شرکت دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Why misrepresent yourself to a future employer or try to be someone you're not?
[ترجمه گوگل]چرا خودتان را به یک کارفرمای آینده نادرست معرفی می کنید یا سعی می کنید فردی باشید که نیستید؟
[ترجمه ترگمان]چرا خودتان را به یک کارفرمای آینده ارجاع دهید و یا سعی کنید کسی باشید که نیستید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. To give a false or misleading account of; misrepresent.
[ترجمه گوگل]ارائه گزارش نادرست یا گمراه کننده از؛ نادرست معرفی کنید
[ترجمه ترگمان]یک حساب غلط یا گمراه کننده از غلط تفسیر کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Autumn Lake crabs, yellow fat, you misrepresent a package.
[ترجمه گوگل]خرچنگ دریاچه پاییز، چربی زرد، شما یک بسته را اشتباه معرفی می کنید
[ترجمه ترگمان]\"پاییز لیک خرچنگ\"، چاق زرد، یک بسته را جعل می کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Astrologers do not misrepresent their sources of information, and make every effort to verify their accuracy.
[ترجمه گوگل]اخترشناسان منابع اطلاعاتی خود را نادرست معرفی نمی کنند و تمام تلاش خود را برای تأیید صحت آنها انجام می دهند
[ترجمه ترگمان]Astrologers منابع اطلاعاتی خود را به غلط تفسیر نمی کنند و هر تلاشی را برای تایید صحت آن ها انجام می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Did he misinterpret and misrepresent the theory he claimed to cherish so much?
[ترجمه گوگل]آیا او نظریه‌ای را که ادعا می‌کرد آن‌قدر به آن احترام می‌گذارد، اشتباه تعبیر کرد و آن را نادرست معرفی کرد؟
[ترجمه ترگمان]آیا این نظریه را به غلط تفسیر می کرد و این تئوری را که ادعا می کرد آن همه دوست دارد، توجیه می کرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It's a shame the way that the media can twist your words and misrepresent you.
[ترجمه گوگل]این شرم آور است که رسانه ها می توانند سخنان شما را تحریف کنند و شما را نادرست معرفی کنند
[ترجمه ترگمان]این شرم آور است که رسانه ها می توانند کلمات شما را تغییر دهند و غلط تفسیر کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Many women feel that the history books either ignore or misrepresent them.
[ترجمه گوگل]بسیاری از زنان احساس می‌کنند که کتاب‌های تاریخ یا نادیده گرفته می‌شوند یا نادرست معرفی می‌کنند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از زنان احساس می کنند که کتاب های تاریخ آن ها را نادیده می گیرند و یا به غلط تفسیر می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مشتبه کردن (فعل)
mislead, misrepresent

بدجلوه دادن (فعل)
misrepresent

بدنمایش دادن (فعل)
misrepresent

انگلیسی به انگلیسی

• represent unfairly; describe in a distorted manner
if you misrepresent someone, you give a wrong account of what they have said or written.

پیشنهاد کاربران

explain away
تقریر نادرست
غلط نمایی؛ جعل واقعیت
تدلیس کردن ، تبلیس کردن ، دست به تدلیس/تبلیس زدن
جعل کردن
تحریف کردن

بپرس