damning

جمله های نمونه

1. Her report is expected to deliver a damning indictment of education standards.
[ترجمه رحمت] انتظار میرود که که گذارش او نشانه نکوهیده ای از استندرد های دانش را ارائه کند
|
[ترجمه گوگل]انتظار می‌رود که گزارش او یک کیفرخواست اهانت آمیز در مورد استانداردهای آموزشی ارائه کند
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که گزارش او مجازات damning از استانداردهای آموزشی ارائه دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The two men were convicted on some extremely damning evidence.
[ترجمه گوگل]این دو مرد بر اساس برخی شواهد بسیار شرم آور محکوم شدند
[ترجمه ترگمان]این دو مرد به شواهد بسیار کوبنده متهم شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He made some fairly damning remarks about the government's refusal to deal with the problem.
[ترجمه گوگل]او در مورد امتناع دولت از رسیدگی به این مشکل اظهارات نسبتاً نفرین آمیزی کرد
[ترجمه ترگمان]او در مورد امتناع دولت از رسیدگی به این مشکل، برخی اظهارات قطعی ایراد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She said some pretty damning things about him.
[ترجمه گوگل]او چیزهای بسیار بدی در مورد او گفت
[ترجمه ترگمان] اون راجع به اون چیزای خیلی زیادی می گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. How can they put such a damning construction on a perfectly innocent phrase?
[ترجمه گوگل]چگونه می توانند چنین ساختار لعنتی را روی یک عبارت کاملاً بی گناه قرار دهند؟
[ترجمه ترگمان]چطور می توانند چنین بنای لعنتی را روی یک جمله کام لا بی گناه بگذارند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The author has since delivered a damning counterblast to her critics.
[ترجمه گوگل]نویسنده از آن زمان تا به حال واکنشی متقابل به منتقدان خود ارائه کرده است
[ترجمه ترگمان]نویسنده از آن زمان یک انتقاد شدید به منتقدان خود ایراد کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This seems to me to be a damning indictment of education policy.
[ترجمه گوگل]به نظر من این یک کیفرخواست اهانت آمیز برای سیاست آموزشی است
[ترجمه ترگمان]این به نظر من کیفرخواست از سیاست تحصیل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The scandal is damning evidence of the government's contempt for democracy.
[ترجمه گوگل]این رسوایی شواهدی دال بر تحقیر دولت نسبت به دموکراسی است
[ترجمه ترگمان]این رسوایی، شاهدی بر تحقیر دولت برای دموکراسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The poverty in our cities is a damning indictment of modern society.
[ترجمه گوگل]فقر در شهرهای ما یک کیفرخواست لعنتی برای جامعه مدرن است
[ترجمه ترگمان]فقر در شهرهای ما کیفر damning جامعه مدرن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Bacher broke into tears as he painted a damning picture of global match-fixing.
[ترجمه گوگل]باچر در حالی که تصویری وحشتناک از تبانی جهانی را ترسیم می کرد، اشک ریخت
[ترجمه ترگمان]هنگامی که او تصویر damning از مسابقات جهانی را ترسیم کرد، Bacher به گریه افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Still more damning evidence could be brought about the long-term effect of punches to the head.
[ترجمه گوگل]شواهد وحشتناک تری در مورد تأثیر درازمدت ضربات مشت به سر وجود دارد
[ترجمه ترگمان]با این حال، شواهد کوبنده بیشتری در مورد اثر طولانی مدت ضربه به سر مطرح خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The tape contained damning evidence.
[ترجمه گوگل]نوار حاوی شواهد نکوهنده ای بود
[ترجمه ترگمان] اون نوار حاوی مدارک و مدارک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Where Gilman scores is in her damning portrait of the evasions of political correctness.
[ترجمه گوگل]جایی که گیلمن امتیاز می گیرد، در پرتره نفرین آمیز او از طفره رفتن از صحت سیاسی است
[ترجمه ترگمان]جایی که نمرات Gilman در تصویر damning او از the اصلاحات سیاسی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. More damning evidence came from the small survivor, Harry Symmonds.
[ترجمه گوگل]شواهد وحشتناک بیشتری از بازمانده کوچک، هری سیموندز بدست آمد
[ترجمه ترگمان]هری فریاد زد: - اون مدارک لعنتی از بازمانده small اومده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• condemning, incriminating
something that is damning suggests strongly that someone is guilty of a crime or a serious error of some kind.

پیشنهاد کاربران

محکوم کننده
very critical, or showing clearly that someone is wrong or guilty
خیلی منتقدانه و تند
a damning report/finding
The damning assessment of Ukraine’s air defences, for example, which are said to be in danger of being overwhelmed without significant quantities of additional weapons, is a serious concern
...
[مشاهده متن کامل]

He made some fairly damning remarks about the government’s refusal to deal with the problem

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/damning?q=damning
شماتت بار؛ سرزنش آمیز؛ کوبنده
انتقادی
اتهام برانگیز، متهم کننده
نکوهش کننده، نکوهش گر
شوم، نحس، بد، جهنمی، لعین

بپرس