merit

/ˈmerət//ˈmerɪt/

معنی: شایستگی، لیاقت، خدمت، استحقاق، سزاواری، استحقاق داشتن، سزاوار بودن، شایسته بودن
معانی دیگر: شایندگی، ارزش، نیکویی، خوبی، (چیز) ارزشمند، در خور قدردانی یا پاداش (و غیره)، (جمع) محسنات، نکات خوب و بد هرچیز، سزیدن، شایستن، شاینده بودن، در خوربودن، پاداش، جایزه، نشان، مدال

جمله های نمونه

1. literary works of merit
آثار ادبی ارزشمند

2. opinions of his merit vary
عقاید درباره ی شایستگی او متفاوت است.

3. the order of merit
نشان لیاقت

4. his claims are without merit
ادعاهای او ارزشی ندارد.

5. occasionally, success has no correlation with merit
موفقیت گاهی اصلا ربطی به شایستگی ندارد.

6. education and faith have helped her acquire merit
تحصیل و ایمان،او را در نیل به ارزش معنوی یاری داده است.

7. To be acquainted with the merit of ministry, we need only observe the condition of the people.
[ترجمه jamshid] برای آگاهی از شایستگی وزارتخانه، ما فقط باید به وضعیت مردم نگاهی داشته باشیم.
|
[ترجمه مهدی شعبانی] برای آگاه شدن از میزان شایستگی وزارتخانه، کافی است وضعیت مردم را مشاهده کنیم.
|
[ترجمه گوگل]برای آشنایی با شایستگی وزارت، فقط باید احوال مردم را رصد کنیم
[ترجمه ترگمان]برای آشنایی با محاسن این وزارتخانه، ما تنها باید شرایط مردم را مشاهده کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Reputation is often got without merit and lost without fault.
[ترجمه جمشيد] شهرت معمولا بدون شایستگی بدست میاید و بدون خطا از دست میرود
|
[ترجمه گوگل]شهرت اغلب بدون شایستگی به دست می آید و بدون تقصیر از دست می رود
[ترجمه ترگمان]شهرت و اعتبار اغلب بدون هیچ گناهی از دست رفته و از دست رفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The argument seemed to have considerable merit.
[ترجمه جمشيد] این مباحثه بنظر میرسد ارزش قابل توجهی داشته باشد.
|
[ترجمه اشراقی] این استدلال به نظر می رسید که مبنای صحیحی دارد.
|
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که این استدلال دارای ارزش قابل توجهی باشد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که این بحث ارزش زیادی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Surely such weighty matters merit a higher level of debate?
[ترجمه جمشيد] مطمئنا چنین مسایل مهمی ارزش بحث در سطح بالاتری را دارد.
|
[ترجمه شان] چنین موضوعات مهم ( ارزشمندی ) ، مطمئنا استحقاق مورد بحث و مناظره قرار گرفتن در سطح بالاتری را دارند.
|
[ترجمه گوگل]مطمئناً چنین موضوعات سنگینی مستحق سطح بالاتری از بحث است؟
[ترجمه ترگمان]مطمئنا این موضوعات مهم یک سطح بالاتری از بحث است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There isn't much merit in doing so.
[ترجمه گوگل]شایستگی زیادی در انجام این کار وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]این کار شایستگی زیادی برای انجام دادن ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I want to get the job on merit.
[ترجمه محسن] من می خواهم کار مناسبی پیدا کنم
|
[ترجمه میثم نبی پور] من می خواهم این شغل را بر اساس شایستگی به دست بیاورم.
|
[ترجمه گوگل]من می خواهم کار را بر اساس شایستگی به دست بیاورم
[ترجمه ترگمان]من میخوام کار رو به شایستگی انجام بدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He was awarded a certificate of merit for his piano playing.
[ترجمه sara] به خاطر نواختن پیانو نشان شایستگی به او اعطا شد.
|
[ترجمه گوگل]به خاطر نوازندگی پیانو به او گواهینامه اعطا شد
[ترجمه ترگمان]او گواهی نامه صلاحیت پیانو را به او اهدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The film has the merit of being short.
[ترجمه گوگل]این فیلم شایستگی کوتاه بودن را دارد
[ترجمه ترگمان]این فیلم شایستگی کوتاه بودن را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The film has no artistic merit whatsoever.
[ترجمه گوگل]این فیلم هیچ ارزش هنری ندارد
[ترجمه ترگمان]این فیلم هیچ شایستگی هنری ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. He reached his present senior position through sheer merit.
[ترجمه گوگل]او با شایستگی محض به مقام ارشد فعلی خود رسید
[ترجمه ترگمان]او به مقام ارشد خود در میان شایستگی مطلق رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. There's no merit in giving away what you don't really want.
[ترجمه گوگل]هیچ فایده ای در دادن چیزی که واقعا نمی خواهید وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]چیزی رو که واقعا نمی خوای به من بدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. The plan is entirely without merit.
[ترجمه گوگل]این طرح کاملاً بی ارزش است
[ترجمه ترگمان]نقشه کاملا بی استحقاق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. Such a conduct derogates from his merit.
[ترجمه sara] چنین رفتاری از شایستگی او می کاهد.
|
[ترجمه گوگل]چنین رفتاری از شایستگی او کاسته می شود
[ترجمه ترگمان]این رفتار derogates از شایستگی او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شایستگی (اسم)
ability, sufficiency, competency, competence, merit, suitability, worthiness, aptitude, desert, acceptability, adequacy, pertinence, pertinency, aptness, decency, eligibility

لیاقت (اسم)
ability, capability, potency, competency, competence, merit, aptitude, autarchy, autarky

خدمت (اسم)
merit, service, office, favor, kindness, duty, attendance, ministration

استحقاق (اسم)
merit, desert, title

سزاواری (اسم)
merit, worthiness, suitableness

استحقاق داشتن (فعل)
merit, deserve

سزاوار بودن (فعل)
merit, be worthy, deserve

شایسته بودن (فعل)
merit, fit, adequate, behoove, behove, beseem

انگلیسی به انگلیسی

• value; character or accomplishment that commends praise; excellence; state of being worthy of appreciation
be worthy of, be eligible for; deserve
if something has merit, it is good or worthwhile; a formal use.
the merits of something are its advantages or good qualities.
if something merits a particular treatment, it is good enough or important enough to be treated in this way; a formal use.

پیشنهاد کاربران

قابل تامل بودن، وقتی با فعل می آید: to have merit
📌goodness
📌worth
📌value
ارزش، شایستگی. سزاواری، لیاقت، شایسته بودن، استحقاق داشتن، استحقاق، روانشناسی: مزیت. برتری. رجحان. مستحق بودن.
شایستگی
worth, advantage, asset, excellence, goodness, integrity, quality, strong point, talent, value, virtue
ارزش، شایستگی
سزاواری، لیاقت، شایسته بودن، استحقاق داشتن، قانون فقه: استحقاق، روانشناسی: مزیت
مزیت، شایستگی، لیاقت
Attention requires merit
مزیت، حسن، شایستگی
شایسته بودن، لایق بودن، سزاوار بودن
کلیسای کاتولیک رومی
شایستگی پاداش معنوی که با اعمال صالح انجام شده تحت تأثیر فیض به دست می آید
اتفاقا مزیت در برخی موارد، ترجمه درست تری است. مثل وقت هایی که داریم درباره meritocracy صحبت می کنیم که به معنای موفقیت و برتری کسانی است که مزیت ها و امتیازات ویژه ای نسبت به بقیه دارند.
Positive or good quality
ارزش توجه داشتن؛ درخور توجه بودن:
There is some merit to this argument.
این استدلال در جای خود درخور توجه است.
فک کنم معنی نعمت و موهبت هم میده.
Merit=asset=blessing
محاسن
Good and pleasing work with merit
کار نیک و پسندیده و صلاح با شایسته ، کار خوب دلنشین وباشایسته
ماهیت دعوی ( در اسناد حقوقی و پرونده های دیوان های بین المللی بخصوص دیوان اروپایی حقوق بشر ECHR )
بازده
سزاوار/لایق/شایسته بودن
استحقاق چیزی را داشتن
مستحق بودن
To attain something she doesn't merit.

صلاحیت داشنن
ارزش ذاتی
ماهیت ( در اسناد و آراء حقوقی )
مال خود کردن
بنام خود درآوردن
توانایی و استعداد
شایستگی، لیاقت، ارزش، امتیاز، مزیت
برازنده، شایستگی
ارزش کیفی
مزیت
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٧)

بپرس