intact

/ˌɪnˈtækt//ɪnˈtækt/

معنی: کامل، بی عیب، دست نخورده، سالم، صدمه ندیده
معانی دیگر: بی کم و کاست، صحیح و سالم، بی عیب و نقص

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: intactness (n.)
• : تعریف: remaining complete, whole, or undamaged; not changed or impaired.
متضاد: broken, damaged, damaged
مشابه: entire, sound, unabridged, unbroken, whole

- The car was intact after the accident.
[ترجمه رسول احمدي] خودرو پس از تصادف سالم بود.
|
[ترجمه Misha] ماشین بعد از تصادف نرمال بود یا عادی بود سالم بود
|
[ترجمه 𝓜𝓸𝓱𝓪𝓶𝓶𝓪𝓭 𝓶𝓮𝓱𝓭𝓲] اتومبیل بعد از تصادف سالم بود
|
[ترجمه گوگل] خودرو پس از تصادف سالم بود
[ترجمه ترگمان] ماشین بعد از تصادف دست نخورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. our monetary reserves are still intact
ذخایر پولی ما هنوز دست نخورده باقی مانده اند.

2. despite the accident, the contents of the box remained intact
علیرغم تصادف،محتویات جعبه صدمه ندید.

3. Only the medieval tower had remained intact .
[ترجمه گوگل]فقط برج قرون وسطایی دست نخورده باقی مانده بود
[ترجمه ترگمان]تنها برج قرون وسطی دست نخورده باقی مانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The castle has remained intact over the centuries.
[ترجمه گوگل]این قلعه در طول قرن ها دست نخورده باقی مانده است
[ترجمه ترگمان]قلعه در طول قرن ها دست نخورده باقی مانده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She emerged from the scandal with her reputation intact.
[ترجمه یاسمن صفائی] او بدون اینکه به شهرتش خدشه ای وارد شود، رسوایی را پشت سر گذاشت.
|
[ترجمه گوگل]او با دست نخورده بودن شهرت خود از این رسوایی خارج شد
[ترجمه ترگمان]او با شهرتش از رسوایی بیرون آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His honor remained intact.
[ترجمه گوگل]ناموسش پابرجا ماند
[ترجمه ترگمان]شرافت او دست نخورده باقی ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The building survived almost intact.
[ترجمه گوگل]این ساختمان تقریباً دست نخورده باقی مانده است
[ترجمه ترگمان]ساختمان تقریبا دست نخورده باقی ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We found the tomb perfectly intact.
[ترجمه گوگل]مقبره را کاملاً سالم یافتیم
[ترجمه ترگمان] قبر رو کاملا دست نخورده پیدا کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He emerged from the trial with his reputation intact.
[ترجمه گوگل]او در حالی از محاکمه بیرون آمد که شهرتش دست نخورده بود
[ترجمه ترگمان]او با اعتبار خود از دادگاه بیرون آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The bones had all been preserved intact.
[ترجمه گوگل]استخوان ها همگی دست نخورده حفظ شده بودند
[ترجمه ترگمان]همه استخوان ها دست نخورده مانده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The glasses remained intact after being dropped.
[ترجمه گوگل]عینک پس از انداختن دست نخورده باقی ماند
[ترجمه ترگمان]بعد از اینکه از زمین افتاد، عینکش دست نخورده باقی ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The mill machinery is still intact.
[ترجمه گوگل]ماشین آلات آسیاب هنوز سالم است
[ترجمه ترگمان]ماشین چوب بری هنوز دست نخورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This vase has been preserved intact.
[ترجمه گوگل]این گلدان دست نخورده حفظ شده است
[ترجمه ترگمان]این گلدان دست نخورده باقی مانده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Few buildings survived the war intact.
[ترجمه گوگل]تعداد کمی از ساختمان ها از جنگ سالم مانده اند
[ترجمه ترگمان]تعداد کمی از ساختمان ها از جنگ سالم جان سالم به در بردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Most of the cargo was left intact after the explosion.
[ترجمه گوگل]بیشتر محموله پس از انفجار دست نخورده باقی مانده است
[ترجمه ترگمان]اغلب این محموله پس از انفجار سالم باقی مانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کامل (صفت)
main, large, absolute, total, full, perfect, complete, thorough, exact, mature, whole, plenary, stark, orbicular, culminant, unabridged, intact, exhaustive, full-blown, full-fledged, unqualified, integral, unmitigated

بی عیب (صفت)
perfect, all right, entire, spotless, flawless, faultless, sound, blameless, intact, fault-free, unexceptionable, indefectible, point-device, serviceable

دست نخورده (صفت)
whole, entire, virgin, intact, virginal

سالم (صفت)
well, valid, whole, sound, healthy, wholesome, healthful, lucid, salubrious, hale, intact, safe and sound, in good condition, sane

صدمه ندیده (صفت)
intact, unscathed

انگلیسی به انگلیسی

• whole, entire; unbroken, undamaged; unscathed, inviolate; unchanged
something that is intact is complete and has not been damaged or spoilt.

پیشنهاد کاربران

۱. دست نخورده ۲. صحیح و سالم. سالم
مثال:
Despite the accident, the contents of the box remained intact.
با وجود تصادف محتویات جعبه صحیح و سالم باقی مانده بود.
خام ، آموزش ندیده
Intact class
بدون آسیب
( درintact familiy )
دست نخورده ، سالم ، صدمه ندیده
۱ - سالم
His car remained intact after accident
ماشینش سالم ماند بعد از تصادف
۲ - بدون خدشه
His reputation survived intact
اعتبارش بدون خدشه باقی ماند
به اعتبارش خدشه ای وارد نشد
سالم و دست مخورده
دست نخورده - صدمه ندیده - سالم - کامل
adjective
: not broken or damaged : having every part
◀️The house survived the war intact
◀️After 25 years, their friendship remained intact

...
[مشاهده متن کامل]

adjective
🔴not damaged or impaired in any way; complete.
◀️"the church was almost in ruins but its tower remained intact"
🪟 SIMILAR 🪟
whole / entire / complete / unbroken / undamaged / unharmed
uninjured / unimpaired / unflawed / faultless / flawless
unscathed / untouched / unspoiled / unmutilated / unsevered
unblemished / unmarred / unmarked / perfect / pristine
inviolate / unviolated / undefiled / unsullied / in one piece
sound / solid / scatheless
🪟 OPPOSITE 🪟
broken / damaged

منسجم؛ به سامان
در ترکیب �intact family� به معنی خانواده ی �به سامان� به عکس خانواده ی �ازهم پاشیده�
خالص؟
سالم
زوجی که با هم ازدواج کرده اند و با هم زندگی می کنند
intact couple
بدون تنش
adj
صحیح و سالم - دست نخورده - بدون خدشه - صدمه ندیده
⭐SYN:
unbroken - undamaged
💠 His reputation remains intact
💠 Few buildings survived the war intact
💠 Scientists on panel defending ultra - processed foods linked to food firms
...
[مشاهده متن کامل]

. . . .
Wilde said his integrity was “completely intact” and his “views or opinions are not swayed” by his links to food companies. “We were simply trying to get a balanced debate around this issue, and such headlines don’t always help, but if it gets a healthy public debate going around the subject and people get a better understanding of the arguments then I guess it will be worth it. ”

عقیم نشده ( پزشکی )
بکر
در کنار سنگ به معنای سنگ بکر
Unbroken
دست نخورده، بکر
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس