تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

با ستایش فرهنگ خرد پیشه، دانش مدار و سودمند ایران یکی از برتری های آشکار دانش بر مذهب و ایده ئولوژی آن است که می توان پیرامون آن بررسی و کاوش بیشتر ک ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٣

با ستایش فرهنگ جان بخش ایران، زبان های آریایی و ایرانی گنجینه ی فرهنگی مردم جهان هستند و زبان و فرهنگی نیست که از واژگان آنها بهره مند نباشد. واژگان ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با ستایش فرهنگ جان بخش ایران. �یان� در زبان های آریایی و ایرانی به چم �بخشش�، �دهش� و �نیکی� است. پیش درآمد گات های زرتشت با همین واژه آغاز می گردد. ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با ستایش فرهنگ مهرافروز ایران. ( یان ) در زبان های ایرانی ( بخشش ) و ( دهش ) و ( پیشکش = هدیه ) را گویند. پیش درآمد گات های زرتشت با همین واژه آغاز م ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با ستایش اهورا و فرهنگ ایران همان واژه ( فر ) آریایی و اوستایی است که زبان سکایان یا ساکسون های آریایی در انگلستان را نیز را آراسته است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نظریه وابستگی: بر پایه نظریه وابستگی کشورهای فقیر منابع طبیعی، نیروی کار ارزان، مقصدی برای فناوری منسوخ شده و بازارهایی برای کشورهای توسعه یافته فراه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

با ستایش اهورا و فرهنگ جهان افروز ایران نام این رود برداشتی است از زنان دلاور و جنگجوی آریایی باستان و تنها خرده نشانه ای است برای قلمروی جهانی فرهنگ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

با ستایش اهورا و فرهنگ جهان افروز ایران از شگفتی های ستایش برانگیز فرهنگ جهان ساز مردم آریایی آن است که مادر اروپا هم یک ایران و سکستان داریم. این دو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

با ستایش اهورا و فرهنگ درخشان و جهان افروز ایران هومن/هومان، یک واژه ی دینی و ایرانیِ اوستایی به چمِ ( منش یا اندیشه نیک ) است و در پیوند با بزرگتری ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

باستان شناسی کهن داستان باستان شناسی اساطیری باستان شناسی داستان های نیمه افسانه ای رشته ای است که به بررسی گواهان باستان شناختی رویدادهای داستانیِ ن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

با ستایش اهورا و فرهنگ جهان ساز ایران ( دورت بگردم ) که تا امروز در زبان ارجمند ما بجا مانده و مفهوم آن از یادها رفته است دستاورد جهان بینی دانشوران ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

با ستایش اهورا و فرهنگ جهان ساز ایران کودک سان: پهلوی ( کوتک ) پهلوی ( سان: مانند ) بزرگسالی که چهره کودکانه دارد یا دارای چهره و اندام کودکانه ( ر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

با درود به فرهنگ گرامی و خُوروَش ایران ساوالان: کوهستان زاراثوشترای سپیتامان آوای ( آ ) در زبان پهلوی کوتاه و همسان است مانند آزاتان ( azatan ) ، آپ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

با درود و ستایش فرهنگ گرامی ایران، همه می دانیم که ایران و یونان دارای سرچشمه ی فرهنگی یکسانی هستند ( فرهنگ هندو اروپایی ) و ایزدان آریایی و یونانی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

صابون هایی که از پیه و دنبه ی جانوران ساخته می شد، کف نمی کرد و شبیه استخوان سگ بود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همریشه با ( واژه ) و ( واژ ) است. باژ گرفتن: نیایش کردن ایرانیان به هنگام خوردن خوراک است. زمزمه ای بسیار آهسته و زیر لب که مغان انجام می دادند. یک ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

شایسته سزاوار درخور برای نمونه در شاهنامه داریم: لشکری را برای تو برگزیده ام که هر فرمانده لشکری آن را شایسته داند.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

خوب = کوتاه شده ( خُب ) xub ریشه کهن آریایی : hu ایرانی میانه: هم در پهلوی و هم در سغدی xup در پهلوی ساسانی xub نمونه واژگان اروپایی همریشه: happy

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

کوکاس، کاوکاس یا کافکاس واگویی بهتری است. اوستایی: kaofa ایرانی میانه و نوین: kof, kop, koppe, koh, kuh �قاز� شدن �کاس� جای شگفتی ندارد همانگونه که ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

در پهلوی: ترگمان targumaan در نوشتارهای پهلوی داریم: ترگمان درستکار بخشش ( نعمت ) بزرگی است.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

جشن مهرگان Mehregan Festival روز پیروزی فریدون بر ضحاک ( آژی دهاک ) و به پادشاهی رسیدن اوست. جشن تاریخی مردم ایرانی و آریایی ( ایرج و سلم و تور ) د ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

واژه ای هندواروپایی اوستایی raocha زبان ایران: روز ایرانی کردی و تالشی و بلوچی: روژ - روچ ژرمنی و انگلیسی lux ( ریشه این واژه معنایش روشنایی است ) ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

bi rang o roo کم رنگ و کم اثر کهنه بدون سرزندگی و نشاط

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

غذا = خوراک غذا از واژگان کهن زبان ایرانی سکایی است که ریخت آن در این زبان خیذا و خچا ( khaysa ) و ( khaca ) و ریشه آن ( xad ) می باشد. واگویی ( تلفظ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

سر به مهر نادیده پوشیده نهان ( نهانی ) پنهان ( پنهانی )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

دختر گمشده ی ایران

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

واژه ( آقا ) همان ( هخا ) است که برخی از مردم روستایی به ویژه در گذشته ( هاخا ) می گفتند. واژه ( هخامنش ) که بر پایه آنچه امروزه می گوییم ( آقا منش ) ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

آن که سررشته کارها را بدست دارد. دست اندر کار یک واژه ی جایگزین خوب و کاربردی برای ( سیاست مدار ) و ( رئسا: هیئت رئیسه ) و از این دست نیز می باشد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

دگرش دگرشد دگرگونی دیگرگونی دگرسانی دیگرسانی جابه جایی جایگزینی دگردیسی

پیشنهاد
٠

واژگان کلیدی: اتل : بخوان متل: داستان یا ترانه کودکانه تو: تو ( tu ) همان ( to ) است ( واگویی ( تلفظ ) پهلوی ) . توله: بچه ی جانوران. عم قزی: آنکه ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

کاشتن ( کاریدن ) پهلوی: کاریتن هم ریشه با واژه create در زبان انگلیسی و دیگر واژگان همانند در دیگر زبان های اروپایی است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

اوستا: pusra هخامنشی: pusra سانسکریت: putra پهلوی: pusar پارسی: pesar ( pur )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

priest پرستنده، پرستش گر همریشگی زبان های هندواروپایی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

priest به مینوی ( پرستنده ) است. همریشگی واژگان هندواروپایی. شگفتا واژه هایی که به همان مینو در زبان خود ما نیز هست را چیزهای دیگری نامگذاری می کنند.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

پهلوی: دیل

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

پهلوی: آموزیشن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

نامگذاری از پهلوی: ker برابرهای دیگر: شرمگاه - زهار ریشه اوستایی: kar ( کاریدن ( کاشتن ) ، کردن ) می بینید که در زبان ارجمند ما ایرانیان چه اندازه ه ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

حشره = تارپا حشرات = تارپایان پهلوی آن xrastar است که واگویی آن دشوار است و در این نمونه تارپا بسیار برابر شایسته ای است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

اوستایی = buna پهلوی = bun پارسی = bon

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

بلند boland پهلوی buland

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

زبان های ایرانی = کاک

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

دو پهلو

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

زنگان zan در زبان های ایرانی کهن و اوستا به معنای ( زادن ) و ( دانستن ) می باشد. ( گان ) پسوند جایگاه است. زنجان = سرزمین دانایان ( میانگین مردم ا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

نیشاپور ( شاپور ) شاه ایران بوده است ( شابور ) شاه کجا بوده است را خودتان داوری کنید.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

پیر مغان پیامبر ایران باستان زرتشت می باشد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣١

یوغ yoke از کهن واژگان هندواروپایی و آریایی است. در اوستا yug و yukh و در سانسکریت yug است و به همین معناست. در مهر یشت میترا ( مهر ) اسب هایش را به ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

آرمان آر مان ( من ) = اندیشه آریایی = مرد آریایی ( از بهترین نام ها برای مردان ایرانی است ) . یک برابر خوب برای واژه ( هدف ) در پارسی امروز نام کشو ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

هنرهای خُرد honar ha ye xord هنرهایی مانند جواهرسازی، زرگری و کنده کاری روی اشیای کوچک.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

خون ریشه در زبان های کهن ایرانی دارد. در اوستا: وُهون: vohun برای نمونه در وندیداد فرگرد ۴ بند ۳۴ آمده: ای دادار جهان استومند ای اشون کسی که دیگری را ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

سینه به سینه دهان به دهان گفتاری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

ریزه کاری ها چند و چون

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

ناسازی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

Chamber همان چنبر و چنبره فارسی است ( پهلوی: چنبر ) . یک بخش برجسته، یک برجستگی کلاف مانند، برجستگی اتاق مانند شگفت است که واژه نامه های ما گاهی هر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

( سان ) و ( سون ) : در زبان های تالشی و آذری پهلوی نیز همانند آنچه در زبان انگلیسی و دیگر زبان های اروپایی هست این واژه به کودک و بچه کوچک گفته می شو ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

در زبان های ایرانی کردی و لری در برخی گویش ها ( هوز ) یا ( هوش ) می گویند که به مینوی ( خاندان ) است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

حوض: همریشه با house ( خانه ) در زبان انگلیسی است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

ویار ریشه اوستایی: وَئیریَ vairyia به مینوی خواسته شده و آروز شده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

هوا برگرفته از فرشته هوا و باد آرین های باستان ( وایو ) هندی ها هنوز خود واژه ( وایو ) را بکار می برند زیرا این فرشته در هندوستان جایگاه بالایی داشت ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

بیک = لیک، ولیکن بِیک = ریختی است نوین از ( بَگَ یا بَغَ ) از زبان های باستانی ایران به مینوی ( خدا، سرور و بزرگ ) . این واژه کهن ایرانی ریخت های دیگ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

کسی که بنا به شایستگی های ویژه و سالها پژوهش و داشتن آثار برجسته و ارزشمند در یک زمینه از سوی متخصص های برجسته آن زمینه پروفسور نامیده شود. در دانشگا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

ولنگار درنگی: برو تا به درگاه افراسیاب - درنگی مباش و منه سر بخواب ( شاهنامه )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

خانم یا خانوم بخش ( خان ) می تواند ریخت نوین تری همریشه با واژه ( زن ) یا ( ژن ) و ( ژین ) در زبان های گوناگون ایرانی و هندواروپایی باشد که سپس دگرگ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

نام جاویدان دریای پارس این نام را نخستین بار داریوش بزرگ در سنگنوشته های ساخت آبراه سوئز آورده است. ( شاخاب ) برابر شایسته ای نیست. چرا؟ زیرا این و ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

نوسازی و بازسازی جهان.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

کسی که دارای نیرویی است شگفت.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

zrih پهلوی پلوتارک گوید: ایرانیان زرهی بر تن می کردند که می درخشید و چون روشنایی آفتاب بر آن می افتاد بینایی دشمن را کور می کرد.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

همین چیزی است که امروزه ( حال ) می گوییم و اندریافت درونی یا شرایط و وضعیت درونی است. برای نمونه می گوییم ( دیگر حالی برایم نمانده ) یا ( حال شما چطو ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

اوستایی: ish ishka نیاهندواروپایی: ais ( خواستن و آرزو کردن ) این واژه با ask ( درخواست کردن و پرسیدن ) انگلیسی همریشه می باشد.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

این واژه همریشه با ( با ) در زبان فارسی می باشد ( نیاهندواروپایی bhi )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

در قفقاز ( ارمنستان و گرجستان ) هم همین واژه با اندگی دگرگونی برای رامشگر و خنیاگر بکار می رود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

دریای کاسپی اگر ما این نام را در حالت جمع ( دریای کاسپی ها ) بنامیم ( دریای کاسپیان ) می شود که مطابق با نام جهانی آن در همه نقشه های دنیاست. این ن ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

کاسپین قزوین نامیدن این شهر مانند این است که کاسی ها را قازی و دریای کاسپین را دریای قزوین و کاشان را قازان بنامیم. نیکو است این نام زنده شود تا یاد ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

نعلین تازی شده ( نالین ) است. پرستار نالین زرین بدست - به پای ایستاده سرافکنده پست ( فردوسی )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

دهیوکَ رهایی بخش ایران از ستم آشوری ها این واژه در فارسی امروز ( دهقان ) شده است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

شاهنشاه خداپرست ایران سامان مندترین و شکوهمندترین پادشاهی را در تاریخ جهان داشته است و آثار و برجای مانده هایش بی مانند هستند و پس از کوروش دومین پاد ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

هرمز یا اورمزد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

در فارسی: خوراکی

پیشنهاد
٢

کاری که نشدنی است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

bombaruna زمان جنگ ایران و عراق

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

سیر تحول: گزارشگر ها اول می گفتند روبرتو باگیو بعد گفتند روبرتو باجیو و آخر شد روبرتو باجو درخشش این بازیکن بین سال های 90 تا 94 میلادی بود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

بیشتر مردم آلن دولن می گفتند.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

دریب تو گل که گاه به اختصار ( دریب تی گل ) هم می گفتند

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

یک بازی شهری کودکانه در کوچه ها بالا بلندی یک بازی ساده کودکانه و فراگیر بود که در آن بچه ها برای فرار از دست گرگ بازی به بالای پله جلوی در خانه ها م ...

پیشنهاد
٠

چرخ چرخ اَببازی خدا منو نندازی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

son ( انگلیسی ) در گویش های ایرانی مانند تالشی به بچه کوچک و نیکو رفتار می گویند.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

برابرهای پارسی: کمربسته پیشکار دست به سینه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

من ازین دونان شهرستان نیم خاطر پر درد کوهستانیم نیما یوشیج

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

اگر= گر، ار ( کوتاه شده ) در انگلیسی به or ( یا ) دگرگون شده است که در فارسی هم گاه معنای ( یا ) دارد. مانند: کنون گر تو در آب ماهی شوی و گر ( یا ) ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
-١٠

هال ( حال ) ؟ هال شما؟

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

هال = آرامش و خوشی ( یک ویژگی درونی ) دلش گشت پر آتش از مهر زال از او دور شد خورد و آرام و هال یا شب آمد پر اندیشه بنشست زال به نادیده بر گشت بی خور ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

مینو: نادیده ( غیب ) ، معنا، روح، بهشت، آسمان اوستایی: مَ ای نی یو پهلوی: مینوگ ( مینوک ) مینوی خوب: سپند مینو مینوی بد: انگره مینو هم خانواده ها: م ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیشگاه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

ز نیرو بود مرد را راستی ز سستی کژی آید و کاستی فردوسی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

بزرگمهر، کودکی که دانای بزرگ ایران شد. فروزنده شد نام بوزرجمهر - به او روی بنمود گردان سپهر خردمند و دانا و روشن روان - تنش زین جهان است و جان زان ج ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

آذر = آتر ( آتش ) : عنصری پاک و فرشته ای است در ایران باستان. بایجان = معرب ( بایگان ) جایگاه پاسداشت آتش.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

کشوری با یک نام برآمده از اشتباهی تاریخی پس از جنگ جهانی نخست بر روی سرزمین باستانی آناتولی که پس از تهاجم و سلطه تازی و تاتار طی صدها سال بیشتر مردم ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

زندگی پهلوی: zindagih ( زیندَگی ) در زبان تاتی و تالشی هنوز به همین صورت تلفظ می شود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

مردم تالش مردمی هستند که به زبان تالشی سخن می گویند. با نگاه به زبان تالشی که از زبان های هندواروپایی شاخه ایرانی و از کهن ترین آن هاست ( شاید مادی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

دریای کاسپی دریاچه کاسپی ( یادمان مردم ایرانی و باستانی کاسپی که در کناره غربی و جنوب غربی این دریاچه می زیستند ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

دریای پارس کنداب پارس

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

کنداب

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

میان، میانه ( هم ریشگی زبان های هندو اروپایی )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

اندر، اندرون ( هم ریشگی زبان های هندواروپایی )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

کو کوش کوشش ( کوش اون )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

کجایی = کوشی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

نشان، نشانه، رد، ردپا، نوشته، یادگار، یادمان، آفرینه، کارایی، کارآمدی، نمود، پیامد را می توان برای معناهای گوناگون این واژه به کار برد. نیازی به واژه ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

به جایی ( کنار دستشویی ) می گویند که دست و رو را می شوییم.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

فارسی امروز ( مستراب ) یک واژه نابجا و اضافی تازی است و امروزه بیشتر دستمایه طنز است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

یک واژه ی نابجا و ناسازگار فرهنگی است که امروزه بیشتر به گفتار بی ادبانه راه یافته است. قدیمی ها ( دست به آب ) می گفتند. امروزه ( دستشویی ) می گویند. ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

همان ( کودک ) فارسی است ( واژگان همریشه هندواروپایی ) . آلمانی کینت و کیتز ایرلندی کید مجارستانی کوی یَک نروژی گوت به زبان ژاپنی هم راه یافته: کیددو

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

همان ( لنگر انداختن ) فارسی است به معنای جایی زیاد ماندن و جا خوش کردن.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

معنای اصلی این واژه همان معنای ( پیچ ) : اندازه یا میزان شیب یا سرازیری یا چرخش در زبان فارسی است ( همریشگی واژه های هندو اروپایی ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

غواص = آب کاو ( کاوش گر آب )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

همان ( لِنگ ) فارسی است که معنای پا می دهد ( هم ریشگی زبان های هندواروپایی ) .

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

دود و دم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

گذاشتن روا دانستن پروانه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

پیوند، پیوستگی، همبندی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

نشاط از ( نیخشاد ) پهلوی گرفته شده با واژه شادی هم خانواده بوده و ایرانی است. شایسته است که آنرا نشاد یا نشات بخوانیم و بنویسیم.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

این واژه هرچه هست ریشه ایرانی دارد. اوستایی ( وِرِثرَ ) پهلوی ( واریش )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

راست رَشتَ ( اوستایی ) - راست ( پهلوی )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

یک نام کهن ایرانی است که به معنای زن نیک و پاکدامن است.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

نیک: خوب، پسندیده، نیکو، خوش، بی آک یک واژه از زبان های هندو اروپایی با کاربرد فراگیر و جهانی. ریشه در پهلوی: nivak زبان های آریایی: ni اوستایی و ن ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

یک نام زیبای جهانی و از زبان های فراگیر هندواروپایی است و برای این گونه نام های فرازبانی ریشه ایرانی و یونانی، اسلاو و اروپایی معنایی ندارد و در همه ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

واسه ( کوتاه شده: واس ) فارسی تهرانی مانند: واسه چی؟ - واسه ی شماست - واسه اینکه - واس منه و. .

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

فارسی : برای چه در زبان های همریشه با فارسی مانند اسپانیایی و پرتغالی para que ( بارا که ) گفته می شود.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

با حیا، نجیب، با شرم واژه زیبایی از از زبان ایرانی کردی که در فارسی هم با معناست و می توان بکار برد.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

رامیار برگرفته از زبان ایرانی کردی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

صفت = ویژگی، نهاد صفت ( دستور زبان ) = فروزه واژه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

نگره

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

برابر پارسی آدم، انسان، بشر، هیومن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

سازش کارانه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

نشان کرد، نشانه روی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

هم گذاری، هم گذاشت، هم داری، هم داشت مشترک = هم دار

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

بدست، از سوی، به یاریِ، به روش، از راه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

برابر پارسی = تیر روز این روز در فرهنگ های باستانی به گوی آسمانی تیر ( عطارد یا مرکوری ) پیوند داده شده و در واژه لاتین Dies Mercurii به معنای روز مر ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

برابر پارسی = بهرام روز یا بهرام شید روز سه شنبه در فرهنگ های باستانی به گوی آسمانی بهرام ( مریخ یا مارس ) پیونده داده شده و در واژه لاتینDies Martis ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

برابر پارسی: آدینه، ناهید روز این روز در فرهنگ های باستانی به گوی آسمانی ناهید ( زهره یا ونوس ) پیوند داده شده و در نام لاتین Dies Veneris روز ونوس ه ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

برابر پارسی = ماه روز، مهشید این روز به گوی آسمانی ماه پیوند داده شده و در انگلیسی هم Monday کوتاه شده Moonday به معنای ماه روز است.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

مانگِر یا ماناگِر ( از ریشه man = اندیشه ) مانگر = از واژه ( هندی مانگر ( handi - mangar ) ) فارسی پهلوی ) که مدیر یا رئیس تشریفات بوده است. انگلیس ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

ساعت = گاه دقیقه شصتک گاه است دقیقه = گاه شصتک = گاهک برای دقیقه گاهک یا شصتک را می توان بکار برد که چون شصتک ثانیه را نیز در بر می گیرد ( ثانیه = یک ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

ساعت به معنای زمان = گاه ساعت به معنای زمان سنج = گاه نما

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

باختر خوربری، باختر خابری

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

بُنمایه، بُن مایه ( جمع: بن مایه ها، بن مایگان ) به جای منبع و مأخذ و مرجع و رفرنس و منابع و مآخذو مرجع ها امروزه بخوبی بکار می رود.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

این واژه را بخوبی به جای ( ولی ) ، ( ولیکن ) ، ( لیکن ) ، ( لاکن ) و ( اما ) می توان بکار برد و معنای امروزی اش هم همین است.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

اوپَرَتات ( اوستایی ) که برای آن ریشه op در زبان نیا هندواروپایی در نظر گرفته شده و ریشه واژه هایی مانند operate، operator، operation و . . . می باشد.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

جزا، سزا

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

آغازش

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

خسته و مانده شدن ( برگرفته از فرهنگ فرنودسار )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

برابر پارسی: چهره

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

پوشش زره مانند آرامگاه ها برابر پارسی: زره آرامگاه پارتی zrih پهلویzarih

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

نبود جایگزینی شایسته برای واژه های بیگانه غیبت، عدم و فقدان کاربرد امروزی آن بیشتر محدود به نیروهای نظامی ( ارتشی ) است و به معنای ( غیبت ) در محل خد ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

برابر پارسی: خوکرد ( xukard ) برابر واژه ای شایسته برای واژه های عربی انس، الفت و عادت. این واژه از زبان ایرانی تالشی گرفته شده است. در زبان تاتی ی ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

برابر پارسی: چم و خم چم خم ( تاتی و تالشی )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

پرستش کردن، ستودن، نیایش کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

دانایی و خرد به خرج دادن، تعقل کردن، هوش به خرج دادن، عاقل بودن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

جای آماده شدن یا آماده کردن، مکانی برای پشتیبانی و آماده سازی ( از کارواژه ( فعل ) آماده شدن یا آماییدن ) جایی برای آماده شدن برای انجام کاری پادگ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

۱. طبیعت ( جهان، گیتی ) ۲. طبیعت ( سرسبزی، باغ و گلشن، دشت و دمن ) ۳. طبیعت ( نهاد، سرشت، خو، منش )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

درست، بی کم و کاست

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

برابر پارسی پهلوی: فراوند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

فعل به معنی عمل - برابرهای پارسی: کار، کردار فعل به معنی ( verb ) در دستور زبان - برابر پارسی: کار واژه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

برابر پارسی در دستور زبان: نهان واژه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

واژه ( ریال ) یک واژه هندواروپایی است که از واژه ( reg ) در زبان نیا هندو اروپایی سرچشمه گرفته است. این واژه ( reg ) به معنای ( حرکت در راه راست یا م ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

نتیجه، دنباله، ادامه، متعاقب

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

برابر پارسی: نگارگری

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

برابر پارسی: دنباله

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

به معنی دارای مرز: کراندار، اندازه دار، دارای چهارچوب به معنی کوچک: اندک، کوچک، کم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

کشش پذیری، گسترش پذیری

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

�آیین� که در فارسی امروز هم به همین مفهوم ( قانون ) کاربرد دارد. واژه �داد� همچنان در فارسی امروزی کاربرد دارد و معنای آن برابری و عدل است و نه قانو ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

برابر فارسی: پژوهش نامه ( پژوهه )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

دورنما ( بهترین برابر فارسی ) ، تلویزیون