پیشنهادهای نیک (١٦٥)
دورنما ( بهترین برابر فارسی ) ، تلویزیون
برابر فارسی: پژوهش نامه ( پژوهه )
�آیین� که در فارسی امروز هم به همین مفهوم ( قانون ) کاربرد دارد. واژه �داد� همچنان در فارسی امروزی کاربرد دارد و معنای آن برابری و عدل است و نه قانو ...
کشش پذیری، گسترش پذیری
به معنی دارای مرز: کراندار، اندازه دار، دارای چهارچوب به معنی کوچک: اندک، کوچک، کم
برابر پارسی: دنباله
برابر پارسی: نگارگری
نتیجه، دنباله، ادامه، متعاقب
واژه ( ریال ) یک واژه هندواروپایی است که از واژه ( reg ) در زبان نیا هندو اروپایی سرچشمه گرفته است. این واژه ( reg ) به معنای ( حرکت در راه راست یا م ...
برابر پارسی در دستور زبان: نهان واژه
فعل به معنی عمل - برابرهای پارسی: کار، کردار فعل به معنی ( verb ) در دستور زبان - برابر پارسی: کار واژه
برابر پارسی پهلوی: فراوند
درست، بی کم و کاست
۱. طبیعت ( جهان، گیتی ) ۲. طبیعت ( سرسبزی، باغ و گلشن، دشت و دمن ) ۳. طبیعت ( نهاد، سرشت، خو، منش )
جای آماده شدن یا آماده کردن، مکانی برای پشتیبانی و آماده سازی ( از کارواژه ( فعل ) آماده شدن یا آماییدن ) جایی برای آماده شدن برای انجام کاری پادگ ...
دانایی و خرد به خرج دادن، تعقل کردن، هوش به خرج دادن، عاقل بودن
پرستش کردن، ستودن، نیایش کردن
برابر پارسی: چم و خم چم خم ( تاتی و تالشی )
برابر پارسی: خوکرد ( xukard ) برابر واژه ای شایسته برای واژه های عربی انس، الفت و عادت. این واژه از زبان ایرانی تالشی گرفته شده است. در زبان تاتی ی ...
نبود جایگزینی شایسته برای واژه های بیگانه غیبت، عدم و فقدان کاربرد امروزی آن بیشتر محدود به نیروهای نظامی ( ارتشی ) است و به معنای ( غیبت ) در محل خد ...
پوشش زره مانند آرامگاه ها برابر پارسی: زره آرامگاه پارتی zrih پهلویzarih
برابر پارسی: چهره
خسته و مانده شدن ( برگرفته از فرهنگ فرنودسار )
آغازش
جزا، سزا
اوپَرَتات ( اوستایی ) که برای آن ریشه op در زبان نیا هندواروپایی در نظر گرفته شده و ریشه واژه هایی مانند operate، operator، operation و . . . می باشد.
این واژه را بخوبی به جای ( ولی ) ، ( ولیکن ) ، ( لیکن ) ، ( لاکن ) و ( اما ) می توان بکار برد و معنای امروزی اش هم همین است.
بُنمایه، بُن مایه ( جمع: بن مایه ها، بن مایگان ) به جای منبع و مأخذ و مرجع و رفرنس و منابع و مآخذو مرجع ها امروزه بخوبی بکار می رود.
باختر خوربری، باختر خابری
ساعت به معنای زمان = گاه ساعت به معنای زمان سنج = گاه نما
ساعت = گاه دقیقه شصتک گاه است دقیقه = گاه شصتک = گاهک برای دقیقه گاهک یا شصتک را می توان بکار برد که چون شصتک ثانیه را نیز در بر می گیرد ( ثانیه = یک ...
مانگِر یا ماناگِر ( از ریشه man = اندیشه ) مانگر = از واژه ( هندی مانگر ( handi - mangar ) ) فارسی پهلوی ) که مدیر یا رئیس تشریفات بوده است. انگلیس ...
برابر پارسی = ماه روز، مهشید این روز به گوی آسمانی ماه پیوند داده شده و در انگلیسی هم Monday کوتاه شده Moonday به معنای ماه روز است.
برابر پارسی: آدینه، ناهید روز این روز در فرهنگ های باستانی به گوی آسمانی ناهید ( زهره یا ونوس ) پیوند داده شده و در نام لاتین Dies Veneris روز ونوس ه ...
برابر پارسی = بهرام روز یا بهرام شید روز سه شنبه در فرهنگ های باستانی به گوی آسمانی بهرام ( مریخ یا مارس ) پیونده داده شده و در واژه لاتینDies Martis ...
برابر پارسی = تیر روز این روز در فرهنگ های باستانی به گوی آسمانی تیر ( عطارد یا مرکوری ) پیوند داده شده و در واژه لاتین Dies Mercurii به معنای روز مر ...
بدست، از سوی، به یاریِ، به روش، از راه
هم گذاری، هم گذاشت، هم داری، هم داشت مشترک = هم دار
نشان کرد، نشانه روی
سازش کارانه
برابر پارسی آدم، انسان، بشر، هیومن
نگره
صفت = ویژگی، نهاد صفت ( دستور زبان ) = فروزه واژه
رامیار برگرفته از زبان ایرانی کردی
با حیا، نجیب، با شرم واژه زیبایی از از زبان ایرانی کردی که در فارسی هم با معناست و می توان بکار برد.
فارسی : برای چه در زبان های همریشه با فارسی مانند اسپانیایی و پرتغالی para que ( بارا که ) گفته می شود.
واسه ( کوتاه شده: واس ) فارسی تهرانی مانند: واسه چی؟ - واسه ی شماست - واسه اینکه - واس منه و. .
یک نام زیبای جهانی و از زبان های فراگیر هندواروپایی است و برای این گونه نام های فرازبانی ریشه ایرانی و یونانی، اسلاو و اروپایی معنایی ندارد و در همه ...
نیک: خوب، پسندیده، نیکو، خوش، بی آک یک واژه از زبان های هندو اروپایی با کاربرد فراگیر و جهانی. ریشه در پهلوی: nivak زبان های آریایی: ni اوستایی و ن ...
یک نام کهن ایرانی است که به معنای زن نیک و پاکدامن است.