تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

دورنما ( بهترین برابر فارسی ) ، تلویزیون

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

برابر فارسی: پژوهش نامه ( پژوهه )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

�آیین� که در فارسی امروز هم به همین مفهوم ( قانون ) کاربرد دارد. واژه �داد� همچنان در فارسی امروزی کاربرد دارد و معنای آن برابری و عدل است و نه قانو ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

کشش پذیری، گسترش پذیری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

به معنی دارای مرز: کراندار، اندازه دار، دارای چهارچوب به معنی کوچک: اندک، کوچک، کم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

برابر پارسی: دنباله

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

برابر پارسی: نگارگری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

نتیجه، دنباله، ادامه، متعاقب

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

واژه ( ریال ) یک واژه هندواروپایی است که از واژه ( reg ) در زبان نیا هندو اروپایی سرچشمه گرفته است. این واژه ( reg ) به معنای ( حرکت در راه راست یا م ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

برابر پارسی در دستور زبان: نهان واژه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

فعل به معنی عمل - برابرهای پارسی: کار، کردار فعل به معنی ( verb ) در دستور زبان - برابر پارسی: کار واژه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

برابر پارسی پهلوی: فراوند

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

درست، بی کم و کاست

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

۱. طبیعت ( جهان، گیتی ) ۲. طبیعت ( سرسبزی، باغ و گلشن، دشت و دمن ) ۳. طبیعت ( نهاد، سرشت، خو، منش )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

جای آماده شدن یا آماده کردن، مکانی برای پشتیبانی و آماده سازی ( از کارواژه ( فعل ) آماده شدن یا آماییدن ) جایی برای آماده شدن برای انجام کاری پادگ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

دانایی و خرد به خرج دادن، تعقل کردن، هوش به خرج دادن، عاقل بودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

پرستش کردن، ستودن، نیایش کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

برابر پارسی: چم و خم چم خم ( تاتی و تالشی )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

برابر پارسی: خوکرد ( xukard ) برابر واژه ای شایسته برای واژه های عربی انس، الفت و عادت. این واژه از زبان ایرانی تالشی گرفته شده است. در زبان تاتی ی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

نبود جایگزینی شایسته برای واژه های بیگانه غیبت، عدم و فقدان کاربرد امروزی آن بیشتر محدود به نیروهای نظامی ( ارتشی ) است و به معنای ( غیبت ) در محل خد ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

پوشش زره مانند آرامگاه ها برابر پارسی: زره آرامگاه پارتی zrih پهلویzarih

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

برابر پارسی: چهره

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

خسته و مانده شدن ( برگرفته از فرهنگ فرنودسار )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

آغازش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

جزا، سزا

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

اوپَرَتات ( اوستایی ) که برای آن ریشه op در زبان نیا هندواروپایی در نظر گرفته شده و ریشه واژه هایی مانند operate، operator، operation و . . . می باشد.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

این واژه را بخوبی به جای ( ولی ) ، ( ولیکن ) ، ( لیکن ) ، ( لاکن ) و ( اما ) می توان بکار برد و معنای امروزی اش هم همین است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

بُنمایه، بُن مایه ( جمع: بن مایه ها، بن مایگان ) به جای منبع و مأخذ و مرجع و رفرنس و منابع و مآخذو مرجع ها امروزه بخوبی بکار می رود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

باختر خوربری، باختر خابری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

ساعت به معنای زمان = گاه ساعت به معنای زمان سنج = گاه نما

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

ساعت = گاه دقیقه شصتک گاه است دقیقه = گاه شصتک = گاهک برای دقیقه گاهک یا شصتک را می توان بکار برد که چون شصتک ثانیه را نیز در بر می گیرد ( ثانیه = یک ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

مانگِر یا ماناگِر ( از ریشه man = اندیشه ) مانگر = از واژه ( هندی مانگر ( handi - mangar ) ) فارسی پهلوی ) که مدیر یا رئیس تشریفات بوده است. انگلیس ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

برابر پارسی = ماه روز، مهشید این روز به گوی آسمانی ماه پیوند داده شده و در انگلیسی هم Monday کوتاه شده Moonday به معنای ماه روز است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

برابر پارسی: آدینه، ناهید روز این روز در فرهنگ های باستانی به گوی آسمانی ناهید ( زهره یا ونوس ) پیوند داده شده و در نام لاتین Dies Veneris روز ونوس ه ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

برابر پارسی = بهرام روز یا بهرام شید روز سه شنبه در فرهنگ های باستانی به گوی آسمانی بهرام ( مریخ یا مارس ) پیونده داده شده و در واژه لاتینDies Martis ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

برابر پارسی = تیر روز این روز در فرهنگ های باستانی به گوی آسمانی تیر ( عطارد یا مرکوری ) پیوند داده شده و در واژه لاتین Dies Mercurii به معنای روز مر ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

بدست، از سوی، به یاریِ، به روش، از راه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

هم گذاری، هم گذاشت، هم داری، هم داشت مشترک = هم دار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

نشان کرد، نشانه روی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

سازش کارانه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

برابر پارسی آدم، انسان، بشر، هیومن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

نگره

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

صفت = ویژگی، نهاد صفت ( دستور زبان ) = فروزه واژه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

رامیار برگرفته از زبان ایرانی کردی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

با حیا، نجیب، با شرم واژه زیبایی از از زبان ایرانی کردی که در فارسی هم با معناست و می توان بکار برد.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

فارسی : برای چه در زبان های همریشه با فارسی مانند اسپانیایی و پرتغالی para que ( بارا که ) گفته می شود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

واسه ( کوتاه شده: واس ) فارسی تهرانی مانند: واسه چی؟ - واسه ی شماست - واسه اینکه - واس منه و. .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

یک نام زیبای جهانی و از زبان های فراگیر هندواروپایی است و برای این گونه نام های فرازبانی ریشه ایرانی و یونانی، اسلاو و اروپایی معنایی ندارد و در همه ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

نیک: خوب، پسندیده، نیکو، خوش، بی آک یک واژه از زبان های هندو اروپایی با کاربرد فراگیر و جهانی. ریشه در پهلوی: nivak زبان های آریایی: ni اوستایی و ن ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

یک نام کهن ایرانی است که به معنای زن نیک و پاکدامن است.