پیشنهادهای نیک (١٦٥)
با ستایش اهورا و فرهنگ جهان افروز ایران از شگفتی های ستایش برانگیز فرهنگ جهان ساز مردم آریایی آن است که مادر اروپا هم یک ایران و سکستان داریم. این دو ...
با ستایش اهورا و فرهنگ جهان ساز ایران ( دورت بگردم ) که تا امروز در زبان ارجمند ما بجا مانده و مفهوم آن از یادها رفته است دستاورد جهان بینی دانشوران ...
با ستایش اهورا و فرهنگ درخشان و جهان افروز ایران هومن/هومان، یک واژه ی دینی و ایرانیِ اوستایی به چمِ ( منش یا اندیشه نیک ) است و در پیوند با بزرگتری ...
با درود به فرهنگ گرامی و خُوروَش ایران ساوالان: کوهستان زاراثوشترای سپیتامان آوای ( آ ) در زبان پهلوی کوتاه و همسان است مانند آزاتان ( azatan ) ، آپ ...
چرخ چرخ اَببازی خدا منو نندازی
همریشه با ( واژه ) و ( واژ ) است. باژ گرفتن: نیایش کردن ایرانیان به هنگام خوردن خوراک است. زمزمه ای بسیار آهسته و زیر لب که مغان انجام می دادند. یک ...
با ستایش اهورا و فرهنگ جهان ساز ایران کودک سان: پهلوی ( کوتک ) پهلوی ( سان: مانند ) بزرگسالی که چهره کودکانه دارد یا دارای چهره و اندام کودکانه ( ر ...
باستان شناسی کهن داستان باستان شناسی اساطیری باستان شناسی داستان های نیمه افسانه ای رشته ای است که به بررسی گواهان باستان شناختی رویدادهای داستانیِ ن ...
با ستایش اهورا و فرهنگ جهان افروز ایران نام این رود برداشتی است از زنان دلاور و جنگجوی آریایی باستان و تنها خرده نشانه ای است برای قلمروی جهانی فرهنگ ...
با درود و ستایش فرهنگ گرامی ایران، همه می دانیم که ایران و یونان دارای سرچشمه ی فرهنگی یکسانی هستند ( فرهنگ هندو اروپایی ) و ایزدان آریایی و یونانی ...
حوض: همریشه با house ( خانه ) در زبان انگلیسی است.
Royal رویال ( شاهانه ) یک واژه ی اوستایی و با ریشه ناب ایرانی است و یکا یا واحد پول کهنترین کشور شاهنشاهی جهان ( ایران ) است که به نیرنگ اهریمنان از ...
شایسته سزاوار درخور برای نمونه در شاهنامه داریم: لشکری را برای تو برگزیده ام که هر فرمانده لشکری آن را شایسته داند.
جای آماده شدن یا آماده کردن، مکانی برای پشتیبانی و آماده سازی ( از کارواژه ( فعل ) آماده شدن یا آماییدن ) جایی برای آماده شدن برای انجام کاری پادگ ...
ولنگار درنگی: برو تا به درگاه افراسیاب - درنگی مباش و منه سر بخواب ( شاهنامه )
برابر پارسی: چم و خم چم خم ( تاتی و تالشی )
باختر خوربری، باختر خابری
فارسی : برای چه در زبان های همریشه با فارسی مانند اسپانیایی و پرتغالی para que ( بارا که ) گفته می شود.
دانایی و خرد به خرج دادن، تعقل کردن، هوش به خرج دادن، عاقل بودن
با حیا، نجیب، با شرم واژه زیبایی از از زبان ایرانی کردی که در فارسی هم با معناست و می توان بکار برد.
صابون هایی که از پیه و دنبه ی جانوران ساخته می شد، کف نمی کرد و شبیه استخوان سگ بود.
کاشتن ( کاریدن ) پهلوی: کاریتن هم ریشه با واژه create در زبان انگلیسی و دیگر واژگان همانند در دیگر زبان های اروپایی است.
پیشگاه
ناسازی
پرستش کردن، ستودن، نیایش کردن
کنداب
دود و دم
آن که سررشته کارها را بدست دارد. دست اندر کار یک واژه ی جایگزین خوب و کاربردی برای ( سیاست مدار ) و ( رئسا: هیئت رئیسه ) و از این دست نیز می باشد.
جشن مهرگان Mehregan Festival روز پیروزی فریدون بر ضحاک ( آژی دهاک ) و به پادشاهی رسیدن اوست. جشن تاریخی مردم ایرانی و آریایی ( ایرج و سلم و تور ) د ...
هنرهای خُرد honar ha ye xord هنرهایی مانند جواهرسازی، زرگری و کنده کاری روی اشیای کوچک.
bi rang o roo کم رنگ و کم اثر کهنه بدون سرزندگی و نشاط
نوسازی و بازسازی جهان.
سیر تحول: گزارشگر ها اول می گفتند روبرتو باگیو بعد گفتند روبرتو باجیو و آخر شد روبرتو باجو درخشش این بازیکن بین سال های 90 تا 94 میلادی بود.
bombaruna زمان جنگ ایران و عراق
کاری که نشدنی است.
من ازین دونان شهرستان نیم خاطر پر درد کوهستانیم نیما یوشیج
اگر= گر، ار ( کوتاه شده ) در انگلیسی به or ( یا ) دگرگون شده است که در فارسی هم گاه معنای ( یا ) دارد. مانند: کنون گر تو در آب ماهی شوی و گر ( یا ) ...
بیشتر مردم آلن دولن می گفتند.
نتیجه، دنباله، ادامه، متعاقب
کشش پذیری، گسترش پذیری
سر به مهر نادیده پوشیده نهان ( نهانی ) پنهان ( پنهانی )
priest پرستنده، پرستش گر همریشگی زبان های هندواروپایی
نگره
پیوند، پیوستگی، همبندی
میان، میانه ( هم ریشگی زبان های هندو اروپایی )
هال ( حال ) ؟ هال شما؟
پهلوی: آموزیشن
به جایی ( کنار دستشویی ) می گویند که دست و رو را می شوییم.
هم گذاری، هم گذاشت، هم داری، هم داشت مشترک = هم دار
دریب تو گل که گاه به اختصار ( دریب تی گل ) هم می گفتند