تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

نعلین تازی شده ( نالین ) است. پرستار نالین زرین بدست - به پای ایستاده سرافکنده پست ( فردوسی )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

گذاشتن روا دانستن پروانه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

نشان، نشانه، رد، ردپا، نوشته، یادگار، یادمان، آفرینه، کارایی، کارآمدی، نمود، پیامد را می توان برای معناهای گوناگون این واژه به کار برد. نیازی به واژه ...

پیشنهاد
١

واژگان کلیدی: اتل : بخوان متل: داستان یا ترانه کودکانه تو: تو ( tu ) همان ( to ) است ( واگویی ( تلفظ ) پهلوی ) . توله: بچه ی جانوران. عم قزی: آنکه ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

سازش کارانه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

سینه به سینه دهان به دهان گفتاری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

فارسی امروز ( مستراب ) یک واژه نابجا و اضافی تازی است و امروزه بیشتر دستمایه طنز است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

اندر، اندرون ( هم ریشگی زبان های هندواروپایی )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

priest به مینوی ( پرستنده ) است. همریشگی واژگان هندواروپایی. شگفتا واژه هایی که به همان مینو در زبان خود ما نیز هست را چیزهای دیگری نامگذاری می کنند.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

بلند boland پهلوی buland

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

دریای کاسپی دریاچه کاسپی ( یادمان مردم ایرانی و باستانی کاسپی که در کناره غربی و جنوب غربی این دریاچه می زیستند ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

آغازش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

واژه ای هندواروپایی اوستایی raocha زبان ایران: روز ایرانی کردی و تالشی و بلوچی: روژ - روچ ژرمنی و انگلیسی lux ( ریشه این واژه معنایش روشنایی است ) ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

در پهلوی: ترگمان targumaan در نوشتارهای پهلوی داریم: ترگمان درستکار بخشش ( نعمت ) بزرگی است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

راست رَشتَ ( اوستایی ) - راست ( پهلوی )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

برابرهای پارسی: کمربسته پیشکار دست به سینه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

در قفقاز ( ارمنستان و گرجستان ) هم همین واژه با اندگی دگرگونی برای رامشگر و خنیاگر بکار می رود.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

یک بازی شهری کودکانه در کوچه ها بالا بلندی یک بازی ساده کودکانه و فراگیر بود که در آن بچه ها برای فرار از دست گرگ بازی به بالای پله جلوی در خانه ها م ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

رامیار برگرفته از زبان ایرانی کردی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

پوشش زره مانند آرامگاه ها برابر پارسی: زره آرامگاه پارتی zrih پهلویzarih

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

son ( انگلیسی ) در گویش های ایرانی مانند تالشی به بچه کوچک و نیکو رفتار می گویند.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

دو پهلو

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

برابر پارسی در دستور زبان: نهان واژه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

به معنی دارای مرز: کراندار، اندازه دار، دارای چهارچوب به معنی کوچک: اندک، کوچک، کم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

در زبان های ایرانی کردی و لری در برخی گویش ها ( هوز ) یا ( هوش ) می گویند که به مینوی ( خاندان ) است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

شاهنشاه خداپرست ایران سامان مندترین و شکوهمندترین پادشاهی را در تاریخ جهان داشته است و آثار و برجای مانده هایش بی مانند هستند و پس از کوروش دومین پاد ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

کو کوش کوشش ( کوش اون )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

خسته و مانده شدن ( برگرفته از فرهنگ فرنودسار )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

کسی که دارای نیرویی است شگفت.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

هرمز یا اورمزد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

یک واژه ی نابجا و ناسازگار فرهنگی است که امروزه بیشتر به گفتار بی ادبانه راه یافته است. قدیمی ها ( دست به آب ) می گفتند. امروزه ( دستشویی ) می گویند. ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

نشان کرد، نشانه روی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

فعل به معنی عمل - برابرهای پارسی: کار، کردار فعل به معنی ( verb ) در دستور زبان - برابر پارسی: کار واژه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

زبان های ایرانی = کاک

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

پهلوی: دیل

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

دریای پارس کنداب پارس

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

برابر پارسی پهلوی: فراوند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

zrih پهلوی پلوتارک گوید: ایرانیان زرهی بر تن می کردند که می درخشید و چون روشنایی آفتاب بر آن می افتاد بینایی دشمن را کور می کرد.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

دریای کاسپی اگر ما این نام را در حالت جمع ( دریای کاسپی ها ) بنامیم ( دریای کاسپیان ) می شود که مطابق با نام جهانی آن در همه نقشه های دنیاست. این ن ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

مانگِر یا ماناگِر ( از ریشه man = اندیشه ) مانگر = از واژه ( هندی مانگر ( handi - mangar ) ) فارسی پهلوی ) که مدیر یا رئیس تشریفات بوده است. انگلیس ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

حشره = تارپا حشرات = تارپایان پهلوی آن xrastar است که واگویی آن دشوار است و در این نمونه تارپا بسیار برابر شایسته ای است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

غواص = آب کاو ( کاوش گر آب )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

خوب = کوتاه شده ( خُب ) xub ریشه کهن آریایی : hu ایرانی میانه: هم در پهلوی و هم در سغدی xup در پهلوی ساسانی xub نمونه واژگان اروپایی همریشه: happy

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

برابر پارسی = ماه روز، مهشید این روز به گوی آسمانی ماه پیوند داده شده و در انگلیسی هم Monday کوتاه شده Moonday به معنای ماه روز است.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

کسی که بنا به شایستگی های ویژه و سالها پژوهش و داشتن آثار برجسته و ارزشمند در یک زمینه از سوی متخصص های برجسته آن زمینه پروفسور نامیده شود. در دانشگا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

دختر گمشده ی ایران

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

ویار ریشه اوستایی: وَئیریَ vairyia به مینوی خواسته شده و آروز شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

کوکاس، کاوکاس یا کافکاس واگویی بهتری است. اوستایی: kaofa ایرانی میانه و نوین: kof, kop, koppe, koh, kuh �قاز� شدن �کاس� جای شگفتی ندارد همانگونه که ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

دهیوکَ رهایی بخش ایران از ستم آشوری ها این واژه در فارسی امروز ( دهقان ) شده است.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

این واژه همریشه با ( با ) در زبان فارسی می باشد ( نیاهندواروپایی bhi )