تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

یک نام زیبای جهانی و از زبان های فراگیر هندواروپایی است و برای این گونه نام های فرازبانی ریشه ایرانی و یونانی، اسلاو و اروپایی معنایی ندارد و در همه ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

آذر = آتر ( آتش ) : عنصری پاک و فرشته ای است در ایران باستان. بایجان = معرب ( بایگان ) جایگاه پاسداشت آتش.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٧

کاسپین قزوین نامیدن این شهر مانند این است که کاسی ها را قازی و دریای کاسپین را دریای قزوین و کاشان را قازان بنامیم. نیکو است این نام زنده شود تا یاد ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

همان ( لِنگ ) فارسی است که معنای پا می دهد ( هم ریشگی زبان های هندواروپایی ) .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢١

اوستایی: ish ishka نیاهندواروپایی: ais ( خواستن و آرزو کردن ) این واژه با ask ( درخواست کردن و پرسیدن ) انگلیسی همریشه می باشد.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

برابر پارسی: آدینه، ناهید روز این روز در فرهنگ های باستانی به گوی آسمانی ناهید ( زهره یا ونوس ) پیوند داده شده و در نام لاتین Dies Veneris روز ونوس ه ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

برابر فارسی: پژوهش نامه ( پژوهه )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

برابر پارسی: چهره

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

این واژه هرچه هست ریشه ایرانی دارد. اوستایی ( وِرِثرَ ) پهلوی ( واریش )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

یوغ yoke از کهن واژگان هندواروپایی و آریایی است. در اوستا yug و yukh و در سانسکریت yug است و به همین معناست. در مهر یشت میترا ( مهر ) اسب هایش را به ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

خون ریشه در زبان های کهن ایرانی دارد. در اوستا: وُهون: vohun برای نمونه در وندیداد فرگرد ۴ بند ۳۴ آمده: ای دادار جهان استومند ای اشون کسی که دیگری را ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

هال = آرامش و خوشی ( یک ویژگی درونی ) دلش گشت پر آتش از مهر زال از او دور شد خورد و آرام و هال یا شب آمد پر اندیشه بنشست زال به نادیده بر گشت بی خور ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

کشوری با یک نام برآمده از اشتباهی تاریخی پس از جنگ جهانی نخست بر روی سرزمین باستانی آناتولی که پس از تهاجم و سلطه تازی و تاتار طی صدها سال بیشتر مردم ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

بُنمایه، بُن مایه ( جمع: بن مایه ها، بن مایگان ) به جای منبع و مأخذ و مرجع و رفرنس و منابع و مآخذو مرجع ها امروزه بخوبی بکار می رود.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٥

همان ( لنگر انداختن ) فارسی است به معنای جایی زیاد ماندن و جا خوش کردن.