پیشنهادهای نیک (١٦٥)
دورنما ( بهترین برابر فارسی ) ، تلویزیون
نیشاپور ( شاپور ) شاه ایران بوده است ( شابور ) شاه کجا بوده است را خودتان داوری کنید.
واسه ( کوتاه شده: واس ) فارسی تهرانی مانند: واسه چی؟ - واسه ی شماست - واسه اینکه - واس منه و. .
برابر پارسی: خوکرد ( xukard ) برابر واژه ای شایسته برای واژه های عربی انس، الفت و عادت. این واژه از زبان ایرانی تالشی گرفته شده است. در زبان تاتی ی ...
غذا = خوراک غذا از واژگان کهن زبان ایرانی سکایی است که ریخت آن در این زبان خیذا و خچا ( khaysa ) و ( khaca ) و ریشه آن ( xad ) می باشد. واگویی ( تلفظ ...
اوستا: pusra هخامنشی: pusra سانسکریت: putra پهلوی: pusar پارسی: pesar ( pur )
در فارسی: خوراکی
بزرگمهر، کودکی که دانای بزرگ ایران شد. فروزنده شد نام بوزرجمهر - به او روی بنمود گردان سپهر خردمند و دانا و روشن روان - تنش زین جهان است و جان زان ج ...
ز نیرو بود مرد را راستی ز سستی کژی آید و کاستی فردوسی
یک نام کهن ایرانی است که به معنای زن نیک و پاکدامن است.
دگرش دگرشد دگرگونی دیگرگونی دگرسانی دیگرسانی جابه جایی جایگزینی دگردیسی
مینو: نادیده ( غیب ) ، معنا، روح، بهشت، آسمان اوستایی: مَ ای نی یو پهلوی: مینوگ ( مینوک ) مینوی خوب: سپند مینو مینوی بد: انگره مینو هم خانواده ها: م ...
زنگان zan در زبان های ایرانی کهن و اوستا به معنای ( زادن ) و ( دانستن ) می باشد. ( گان ) پسوند جایگاه است. زنجان = سرزمین دانایان ( میانگین مردم ا ...
۱. طبیعت ( جهان، گیتی ) ۲. طبیعت ( سرسبزی، باغ و گلشن، دشت و دمن ) ۳. طبیعت ( نهاد، سرشت، خو، منش )
همان ( کودک ) فارسی است ( واژگان همریشه هندواروپایی ) . آلمانی کینت و کیتز ایرلندی کید مجارستانی کوی یَک نروژی گوت به زبان ژاپنی هم راه یافته: کیددو
اوستایی = buna پهلوی = bun پارسی = bon
برابر پارسی: دنباله
معنای اصلی این واژه همان معنای ( پیچ ) : اندازه یا میزان شیب یا سرازیری یا چرخش در زبان فارسی است ( همریشگی واژه های هندو اروپایی ) .
بیک = لیک، ولیکن بِیک = ریختی است نوین از ( بَگَ یا بَغَ ) از زبان های باستانی ایران به مینوی ( خدا، سرور و بزرگ ) . این واژه کهن ایرانی ریخت های دیگ ...
همین چیزی است که امروزه ( حال ) می گوییم و اندریافت درونی یا شرایط و وضعیت درونی است. برای نمونه می گوییم ( دیگر حالی برایم نمانده ) یا ( حال شما چطو ...
جزا، سزا
نشاط از ( نیخشاد ) پهلوی گرفته شده با واژه شادی هم خانواده بوده و ایرانی است. شایسته است که آنرا نشاد یا نشات بخوانیم و بنویسیم.
درست، بی کم و کاست
ریزه کاری ها چند و چون
برابر پارسی آدم، انسان، بشر، هیومن
( سان ) و ( سون ) : در زبان های تالشی و آذری پهلوی نیز همانند آنچه در زبان انگلیسی و دیگر زبان های اروپایی هست این واژه به کودک و بچه کوچک گفته می شو ...
بدست، از سوی، به یاریِ، به روش، از راه
نام جاویدان دریای پارس این نام را نخستین بار داریوش بزرگ در سنگنوشته های ساخت آبراه سوئز آورده است. ( شاخاب ) برابر شایسته ای نیست. چرا؟ زیرا این و ...
�آیین� که در فارسی امروز هم به همین مفهوم ( قانون ) کاربرد دارد. واژه �داد� همچنان در فارسی امروزی کاربرد دارد و معنای آن برابری و عدل است و نه قانو ...
برابر پارسی = تیر روز این روز در فرهنگ های باستانی به گوی آسمانی تیر ( عطارد یا مرکوری ) پیوند داده شده و در واژه لاتین Dies Mercurii به معنای روز مر ...
زندگی پهلوی: zindagih ( زیندَگی ) در زبان تاتی و تالشی هنوز به همین صورت تلفظ می شود.
Chamber همان چنبر و چنبره فارسی است ( پهلوی: چنبر ) . یک بخش برجسته، یک برجستگی کلاف مانند، برجستگی اتاق مانند شگفت است که واژه نامه های ما گاهی هر ...
برابر پارسی = بهرام روز یا بهرام شید روز سه شنبه در فرهنگ های باستانی به گوی آسمانی بهرام ( مریخ یا مارس ) پیونده داده شده و در واژه لاتینDies Martis ...
کجایی = کوشی
پیر مغان پیامبر ایران باستان زرتشت می باشد.
نبود جایگزینی شایسته برای واژه های بیگانه غیبت، عدم و فقدان کاربرد امروزی آن بیشتر محدود به نیروهای نظامی ( ارتشی ) است و به معنای ( غیبت ) در محل خد ...
اوپَرَتات ( اوستایی ) که برای آن ریشه op در زبان نیا هندواروپایی در نظر گرفته شده و ریشه واژه هایی مانند operate، operator، operation و . . . می باشد.
صفت = ویژگی، نهاد صفت ( دستور زبان ) = فروزه واژه
ساعت = گاه دقیقه شصتک گاه است دقیقه = گاه شصتک = گاهک برای دقیقه گاهک یا شصتک را می توان بکار برد که چون شصتک ثانیه را نیز در بر می گیرد ( ثانیه = یک ...
هوا برگرفته از فرشته هوا و باد آرین های باستان ( وایو ) هندی ها هنوز خود واژه ( وایو ) را بکار می برند زیرا این فرشته در هندوستان جایگاه بالایی داشت ...
خانم یا خانوم بخش ( خان ) می تواند ریخت نوین تری همریشه با واژه ( زن ) یا ( ژن ) و ( ژین ) در زبان های گوناگون ایرانی و هندواروپایی باشد که سپس دگرگ ...
واژه ( ریال ) یک واژه هندواروپایی است که از واژه ( reg ) در زبان نیا هندو اروپایی سرچشمه گرفته است. این واژه ( reg ) به معنای ( حرکت در راه راست یا م ...
ساعت به معنای زمان = گاه ساعت به معنای زمان سنج = گاه نما
مردم تالش مردمی هستند که به زبان تالشی سخن می گویند. با نگاه به زبان تالشی که از زبان های هندواروپایی شاخه ایرانی و از کهن ترین آن هاست ( شاید مادی ...
این واژه را بخوبی به جای ( ولی ) ، ( ولیکن ) ، ( لیکن ) ، ( لاکن ) و ( اما ) می توان بکار برد و معنای امروزی اش هم همین است.
برابر پارسی: نگارگری
آرمان آر مان ( من ) = اندیشه آریایی = مرد آریایی ( از بهترین نام ها برای مردان ایرانی است ) . یک برابر خوب برای واژه ( هدف ) در پارسی امروز نام کشو ...
نامگذاری از پهلوی: ker برابرهای دیگر: شرمگاه - زهار ریشه اوستایی: kar ( کاریدن ( کاشتن ) ، کردن ) می بینید که در زبان ارجمند ما ایرانیان چه اندازه ه ...
نیک: خوب، پسندیده، نیکو، خوش، بی آک یک واژه از زبان های هندو اروپایی با کاربرد فراگیر و جهانی. ریشه در پهلوی: nivak زبان های آریایی: ni اوستایی و ن ...
واژه ( آقا ) همان ( هخا ) است که برخی از مردم روستایی به ویژه در گذشته ( هاخا ) می گفتند. واژه ( هخامنش ) که بر پایه آنچه امروزه می گوییم ( آقا منش ) ...