بزرگمهر

/bozorgmehr/

معنی انگلیسی:
bozorgmehr, masculine proper name

فرهنگ اسم ها

اسم: بزرگمهر (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: bozorg mehr) (فارسی: بزرگمهر) (انگلیسی: bozorg-mehr)
معنی: بسیار مهربان، نام وزیر خردمند انوشیروان پادشاه ساسانی، ( اَعلام ) ) طبق روایات نام وزیر فرزانه ی انوشیروان که در منابع فارسی و عربی او را به برخورداری از خرد استثنایی و تدبیرهای حکیمانه وصف کرده اند، [برخی از خاورشناسان بزرگمهر را شخص بخصوص ندانسته بلکه عنوان و نام مقامی از مقامات کشور دانسته اند]، ) شهرتِ منوچهر بزرگمهر مترجم و مؤلف آثار فلسفی در قرن و هجری، ( در اعلام ) طبق روایات نام وزیر فرزانه ی انوشیروان، ]برخی از خاورشناسان بزرگمهر را شخص بخصوص ندانسته بلکه عنوان و نام مقامی از مقامات کشور دانسته اند[، نام وزیر انوشیروان پادشاه ساسانی
برچسب ها: اسم، اسم با ب، اسم پسر، اسم فارسی، اسم تاریخی و کهن

لغت نامه دهخدا

بزرگمهر. [ ب ُ زُ م ِ ] ( اِخ ) نام حکیم بزرگوار و نجیب دانش شعار، پسر بختگان که سالها وزارت انوشیروان دادگر کرد وبحکمت معروف است و بتدبیر مشهور. و در اغلب کتب تواریخ و شهنامه فردوسی حالات وی مسطور. ( انجمن آرای ناصری ). معرب آن بزرجمهر. وزیر ( شاید داستانی ) خردمند خسرو انوشیروان شاهنشاه ساسانی. داستانهای بسیار از خردمندی او گفته اند. و گویند وقتی پادشاه هند دستگاه شطرنج نزد پادشاه ایران فرستاد، بزرگمهر اسرار آنراکشف کرد و در برابر بازی نرد را اختراع نمود. رساله ای بزبان پهلوی بنام «پندنامگ وزرگمهر بختگان » یعنی پندنامه بزرگمهر پسر بختگان بدو منسوب است که دارای 430 کلمه است. ( از دائرة المعارف فارسی ). و رجوع به بزرجمهر و تاریخ کلام شبلی نعمانی ص 113 و التفهیم حاشیه ص 318 و ایران در زمان ساسانیان و سبک شناسی ج 1 ص 52 و 53 و 271 و دستورالوزراء ص 15 شود :
سیصد وزیر گیری بیش از بزرگمهر
سیصد امیر بندی بیش از سپندیار.
منوچهری.
بزم نوشیروان سپهری بود
کز جهانش بزرگمهری بود.
نظامی.

بزرگمهر. [ ب ُ زُ م ِ ] ( اِخ ) ابن بختگان. همان بزرجمهر حکیم و وزیر نوشیروان است. رجوع به بزرجمهر و بزرگمهر و شرح احوال و آثار رودکی ص 286 و 287 شود.، بزرگ مهر. [ ب ُ زُ م ِ ] ( اِ مرکب ) آفتاب بزرگ. ( انجمن آرای ناصری ). || ( ص مرکب ) صاحب محبت بزرگ. ( انجمن آرای ناصری ).

فرهنگ فارسی

طبق روایات نام وزیر فرزانه انو شروان داد گر . [ پند نامه بزرگمهر بختگان ] به پهلوی منسوب بدوست .
ابن بختگان همان بزرجمهر حکیم و وزیر نوشیروان است .
آفتاب بزرگ یا صاحب محبت بزرگ .

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بزرگمهر (ابهام زدایی). بزرگمهر ممکن است اشاره به اشخاص و شخصیت های ذیل باشد: • بزرگمهر بختگان، در متون و روایات افسانه ای، وزیرِ خسرو اول انوشیروان• منوچهر بزرگمهر، مترجم و مؤلف آثار فلسفی
...

دانشنامه آزاد فارسی

بُزُرگْمهر
(معرّب آن: بزرجْمهر و در تداول امروزی بوذَرجمهر) وزیر خسرو انوشیروان . گذشته از شخصیت تاریخی، شخصیت افسانه ای نیز دارد. گویند هنگامی که او به دستور انوشیروان ، در هندوستان به سر می برد، اسرار بازی شطرنج را کشف کرد. اختراع بازی نرد را به وی نسبت داده اند. رسالۀ پهلوی پندنامگ وزرگمهر بختگان (= پندنامۀ پسر نیکبخت)، با حدود ۱۴۳۰ کلمه، نیز به او منسوب است. محققان ضبط نام او را به صورت بوذرجمهر و ابوذرجمهر نادرست دانسته اند.

پیشنهاد کاربران

همان حضرت عربی است که ایرانیان به بختگان فرزند سوخورا وزیر و حکیم دانشمند دربار خسرو انوشیروان دادگر میگفتند
همان حضرت است که از پاس احترام به وزیر دانشمند انوشیروان عادل میگفتند
داستانک خواب خسرو انوشیروان و فرستادن موبدان به اقصا نقاط سرزمین تحت فرامانروایی وی جهت یافتن یک مُعّبر زبر دست که بتواند بطور حقیقی آن خواب را تعبیر نماید و تعبیر آن خواب توسط یک کودک دانا و خردمند از
...
[مشاهده متن کامل]
ایالت و ولایت مرو به نام بزرگمر که در یک مکتب خانه یا مدرسه مشغول یادگیری محتوای کتب زند و پازند و اوستا و خرده اوستا بوده است و کشف راز نهفته در پشت آن خواب یعنی خیانت یکی از کنیزکان یا سوگلی های حرم سرای پادشاه کس روان ، یک اقتباس و تقلید مستقیم از داستان خواب Pharao با تلفظ فرا او به معنای او بالائی یا ماورائی، فرمانروای مصر و فرستادن خردمندان درباری به اقصا نقاط مملکت جهت یافتن یک معّبر لایق و شایسته برای تعبیر آن خواب و سرانجام تفسیر و تعبیر آن روئیا توسط یوسف و داستان یوسف و زلیخا می باشد. نکته ای که در پشت خواب فرعون نهفته است، عدد هفت می باشد که در طول تاریخ آن خواب تاکنون مورد توجهات ژرف خردمندان به اصطلاح کاشف اسرار و راز ها و حلال یا حل کننده معما ها قرار نگرفته است. به عنوان مثال چرا در رویای فرعون تعداد هفت گاو چاق و چله در چمنزار اطراف رودخانه نیل در صلح و صفا در حال چریدن بوده و هفت گاو لاغر و اسکلتی از آب نیل بیرون می آیند و در مقابل چشمان حیرت زده فرااو ( فرعون ) هفت گاو فربه را می بلعند و نوش جان می کنند ؟ داستان تعبیری هفت سال حاصلخیزی و پس از آن هفت سال خشکی و قحط سالی ظاهر قضیه می باشد و نه راز باطنی عدد هفت. در داستانک اقتباسی و تقلیدی خسرو انوشیروان در طول روئیای شبانه یک گزار یا خوک وحشی در مقابل چشمان حیرت زده پادشاه یک بار سه دفعه و بار دیگر چهار دفعه از جام طلائی وی شیر می نوشد. در این خواب هم نکته و راز های ژرفی در پشت اعداد ۳ و ۴ نهفته اند که تاکنون کشف نگردیده و به شهود رسانده نشده اند. اگر پژوهش گران و محقیقن به راستی و حقیقتن برخلاف بینش و باور فروید، بر این بینش و باور باشند که پدیده روئیا ، یک نوع ارتباط با عالم غیب می باشد و از طریق این ارتباط پیام هایی در مورد اتفاقات و رویداد های تلخ و شیرین آینده به بعضی انسان ها داده می شود، آنگاه شاید مفید و مثمر ثمر باشد که به راز های احتمالی و یا یقینی نهفته در پشت پرده ظاهری اعداد ۷ و ۴ و ۳ اندیشید. اثر چهار صد و سی کلمه ای بزرگمهر صرف نظر از محتوای آن به احتمال قوی در اصل و ریشه، شاید توجه شعاع نگاه و مسیر حسی و فکری و خیالی شنونده و خواننده را به اعداد ۳ و ۴ منعطف نموده باشد. در این رابطه باید ببینم که آیا اعداد ۷ و ۴ و ۳ با پیام هفت سین ایرانیان در ارتباط اند که معنای اصلی آن پیام نهفته در پشت پرده ظاهری مجلل و باشکوه مراسم چیدن سفره یا میز هفت بهنگام بر پایی جشن باستانی عید نوروز، آیا در اصل و ریشه عبارت بوده است از هفت سبزی کاشتنی و برداشتنی و پختنی و خوردنی یا اشاره به نظم ها یا سامان های هفتگانه کیهانی و زندگانی ها و عشق های هفتگانه انسانی داشته است؟ آیا هفت آسمان ارسطویی که یک کره زمین در مرکز آنها قرار داشته و پنج تا از آنها به پنج ستاره مهاجر ( پنج سیاره منظومه شمسی که توسط بابلیان روی آسمان در طول شب ها کشف و مشاهده و روئیت شده بودند ) تعلق داشته و دو تای دیگر به ماه و خورشید، و هیئت و نجوم بطلمیوسی که ادامه راه نجومی ارسطو می باشد و سماوات سبعه و الارض قرآنی جملگی ریشه در پیام هفت سین ایرانی دارند یا نه ؟ آیا نظم ها یا سامان های هفتگانه کیهانی و سماوات سبعه قرآنی حقیقتن و براستی بطور همزمان و به شکل طبقه بر طبقه و یا محیط و محاط بر همدیگر وجود دارند یا اینکه پشت سرهم از طریق چرخه یا گردش وقوع مه بانگ های هفتگانه و متوالی بر اثر نوسانات متوالی باز و بسته شدن یا انبساط و انقباض محتوای کیهان یا جهان پشت سر هم به ظهور و پیدایش میرسند و عمر خودرا سپری می نمایند؟ آیا در طول تاریخ پیدایش این داستان ها تاکنون، یک متفکر و اندیشمند به طور جدی و در پی دست یابی به حقایق ژرف و کلی نهفته در پشت پرده ظاهر رنگین واقعیت عینی چنین سوالاتی را مطرح نموده است ؟ غیر از سوال منطقی و معقول حکیم عمر خیام : از کجا آمده ام ؛ در ایجا چه کار می کنم و سرانجام به کجا خواهم رفت، و پاسخ وی به این سوال که از خاک بر آمده ایم و به خاک شویم. کارمندان دینی مسیحی به هنگام تشریفات خاک سپاری همیشه یک جمله واحد و مشترک را بر سر قبر یا مزار مردان یا زنان مرده و به خاک سپرده شده را به شکل زیر بر زبان جاری می کنند : تو از گرد و غباری و به گرد و غبار باز میگردی. به بیانی دیگر : تو از خاک آمده ای و به خاک باز میگردی. امروز از طریق یافته های علوم نجوم و کیهان شناسی می دانیم که منظومه های ستاره ای ( با یک خورشید مرکزی و سیارات اطراف آن ) از تراکم گرد و غبار حاصل از انفجار سوپر نواها به ظهور و پیدایش رسیده و میرسند. و خود سوپر نوا ها چیز های دیگری نبوده و نیستند غیر از ستارگان بسیار بزرگی که خود در مراحل اولیه تولد ، از تراکم ابرهای بزرگ و قطور هیدروژنی و هلیومی بر اثر نیروی جاذبه به وجود آمده اند و در پایان دوران پیری و کهولت یعنی در پایان عمر خود، مثل انسان در بستر مرگ دراز نمی کشند و سر خودرا روی بالش یا متکای پر غو نمی گذارند و منتظر آمدن و پیدایش مهمان ناخوانده و ناخواسته یعنی ملک الموت یا عزرائیل نمی مانند بلکه اول متراکم تر و بعد منفجر می شوند.

بر خلاف بینش و باور حکیم بزرگ ایران زمین ، بزرگ مهر که یزدان پرستی را بزرگترین دانش پنداشته است، این حقیر بر این بینش و باورم که نه تنها یزدان پرستی بلکه پدیده پرستش بطور کلی و عام بزرگترین مصیبت و بدبختی
...
[مشاهده متن کامل]
است که در طول تاریخ پیدایش انسان روی کره زمین تاکنون مثل یک بختک تاریک و شوم و همه جانبه سایه بر سر ابعاد وجود و هستی و قوای ادراکی فهم و عقل انسان انداخته است. و رهایی از این بلا و آفت و دام و تله عظیم آسمانی - زمینی به ظاهر غیر ممکن به نظر می رسد. همچنین برخلاف بینش و باور حکیم بزرگ که تن را از این جهان و روان را از سرای دیگر پنداشته است، این حقیر بر این باورم که ما انسان ها از خارج و بیرون وارد این دنیا نشده ایم و این جهان و هرکدام از جهان های موازی و مساوی و بیشمار سرا های جاودانه ما انسان ها و موجودات زنده و غیر زنده می باشند. همچنین بر این باورم که دو سرزمین آسمانی و زمینی دین مسیحیت و سه عالم دنیوی و برزخی و آُخروی دین اسلام و جهان فانی و باقی ادیبان و شاعران و عارفان بزرگ پارسی و فارسی زبان و عوالم لاهوت و ملکوت و جبروت و ناسوت و صغیر ابن عربی و عوالم دهگانه عقول عشره بعضی از حکیمان و عارفان دینی و عوالم امر و تکوین و خلق و کَون و غیب و شهود و دو عالم ایده ها و محسوسات افلاطونی تحت عنوان ماوراء طبیعت و طبیعت و یا اعلا و سفلا و سه عالم ارسطویی تحت عنوان ماقبل طبیعت و طبیعت و مابعد طبیعیت و دو جهان مینوی و مانوی ( مادی و معنوی ) زرتشت همگی یکی می باشند و در هم تنیده و بافته شده اند و هرگز از همدیگر جدا نخواهند گردید بلکه بهمدیگر تبدیل می شوند. افراد انسانی با کلیه ابعاد وجودی خویش بهمراه بقیه محتوای کیهان یا جهان، برترین حالت و نظم آفرینش ملکوتی یعنی نظام احسن آفرینش مبداء و زندگی بسیار طولانی درون آن در بر ترین سطح کمال ایده آل بهشتی خوبی و زیبایی و سعادت و خوشبختی را پشت سر گذاشته و وارد سلسله طویل نظم و حیات های دنیوی گشته است و در پایان این سفر بسیار طولانی ( به طول زمان کل برابر با ۱۹ ضربدر ۱۰ بتوان ۳۶ سال شمسی و نه قمری ) مقعطیِ نزولی و صعودی در حالت معاد و پس از وقوع آخرین مه بانگ ( به زبان دینی : پس از قیامت کبرا ) دوباره با کلیه ابعاد وجودی خویش و بهمراه بقیه محتوای کیهان به آن حالت و نظم احسن باز خواهد گشت و زندگی خودرا مجددا در برترین سطح کمال ایده آل بهشتی و خوبی و زیبایی از نو آغار خواهد نمود و نه به مثابه تافته ای جدا بافته از کل. از اینکه حکیمان بزرگ و فیلسوفان آزاد اندیش و اولیا و انبیاء بزرگوار و شریف و الاهی دانان و متکلمین و مفسرین و حکیمان و عارفان دینی ، هرکدام در اعصار و در طول عمر شریف خویش به نوسانات متوالی باز و بسته شدن یا انبساط و انقباض محتوای کیهان یا جهان و چرخه یا گردش و یا زنجیره وقوع مه بانگ های هفتگانه و متوالی ، هیج گونه آشنائی و علم و آگاهی نداشته اند، از این لحاظ هیج گونه انتقاد و ملامت و سرزنش آنان روا و جایز نمی باشد و اما بر امروزیان و آیندگان روا و جایز.

بزرگمهر
بزرگمهر، کودکی که دانای بزرگ ایران شد.
فروزنده شد نام بوزرجمهر - به او روی بنمود گردان سپهر
خردمند و دانا و روشن روان - تنش زین جهان است و جان زان جهان
فردوسی

پر مهر

بپرس