هدف

/hadaf/

مترادف هدف: آماج، تیرخور، نشان، نشانه، غایت، غرض، قصد، مقصد، مقصود، منظور، آرمان، مرام، منوی، نصب العین

برابر پارسی: آرمان، آماج، انگیزه

معنی انگلیسی:
aim, butt, design, destination, end, goal, intent, object, objective, purpose, target, tendency, mark, prize

لغت نامه دهخدا

هدف. [ هََ ] ( ع مص ) درآمدن در هدفة. ( منتهی الارب ). دخول. ( اقرب الموارد ). || به پنجاه نزدیک گردیدن. || کسل مند گردیدن. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || سست شدن. ( منتهی الارب ). ضعیف شدن. ( اقرب الموارد ). || شتافتن بسوی چیزی. ( اقرب الموارد ).

هدف. [ هَِ] ( ع ص ) تن دار جسیم. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

هدف. [ هََ دَ ] ( ع اِ ) هر چیز بلند و برافراشته از بنا و ریگ توده و کوه و پشته و مانند آن. || مرد بزرگ جثه. || نشانه تیر. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) :
خیل سحاب از هر طرف رنگین کمان کرده به کف
باران چو تیری بر هدف دستی توانا ریخته.
خاقانی.
مویی شدم که موی شکافم به تیر نطق
کآسیب طالعم هدف اضطرار کرد.
خاقانی.
کمان ابرویش گر شد گره گیر
کرشمه بر هدف میراند چون تیر.
نظامی.
ز آن دعای شبانه شبگیری
ترسم افتد بدین هدف تیری.
نظامی.
کمان خواست از دایه و چوبه تیر
گهی کاغذش بر هدف گه حریر.
نظامی.
گاه باشد که کودکی نادان
بغلط بر هدف زند تیری.
سعدی ( گلستان ).
ناوکش را جان درویشان هدف
ناخنش را خون مسکینان خضاب.
سعدی.
دری هم برآید ز چندین صدف
ز صد چوبه آید یکی بر هدف.
سعدی ( بوستان ).
تیر چون از کمان سست آید
از کجا بر هدف درست آید.
اوحدی.
- هدف گیری ؛ نگریستن نشانه و هدف به دقت پیش از آنکه تیر بیندازند.
- هدف وار ؛مانند هدف و نشانه ای که تیر بر آن افکنند :
کاغذین جامه هدف وار علی اﷲ زنیم
تا به تیر سحری دست قدر بربندیم.
خاقانی.
|| در تداول ، آنچه آدمی برای رسیدن بدان بکوشد از جاه و مال و جز آن. مقصود. غایت.
- باهدف ؛آنکه زندگی را بیهوده نگذراند و در کارهای خود هدفی دارد.
- بی هدف ؛ مقابل باهدف.
|| ( ص ) بسیارخواب. ( منتهی الارب ). سنگین بسیارخواب. ( اقرب الموارد ). || گران ناسازوار بی خیر. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). ج ، اهداف. ( اقرب الموارد ). || ( اِ صوت ) کلمه ای است که بدان گوسپند و بز را به دوشیدن خوانند. ( منتهی الارب ). رجوع به «هدف هدف » شود.

فرهنگ فارسی

نشانه، غرض، نشانه تیر، اهداف جمع
۱- هرچیزبلند وبرافراشتنه (بنا ریگ توده کوده پشته ومانند آن ). ۲- نشان. تیر : (( ابروی دوست کی شود دستکش خیال من کس نزد دست ازین کمان تیرمرادبرهدف . ) ) (حافظ ) یا تیربه (بر )هدف زدن . تیر(کمان تفنگ وغیره ) رابنشانهزدن : (( گاه باشدکه کودکی نادان بغلط برهدف زند تیری . ) ) (گلستان ) ۳- آنچه آدمی برای رسیدن به آن بکوشد (ازقبیل مقام مال ومکنت
تن دار جسیم

فرهنگ معین

(هَ دَ ) [ ع . ] (اِ. ) نشانه ، غرض ، نشانة تیر. ج . اهداف .

فرهنگ عمید

۱. غرض، مقصود.
۲. نشانۀ تیر.

فرهنگستان زبان و ادب

{target} [ورزش] هرگونه نشانه ای که از آن در تمرین و مسابقه در انواع مواد تیراندازی استفاده می شود

واژه نامه بختیاریکا

زهنا

دانشنامه عمومی

هدف (آلبوم). هدف ( به انگلیسی: Purpose ) نام چهارمین آلبوم استودیویی خوانندهٔ کانادایی، جاستین بیبر است که در ۱۳ نوامبر ۲۰۱۵ منتشر شد.
عکس هدف (آلبوم)عکس هدف (آلبوم)

هدف (فیلم ۱۹۴۵). هدف ( انگلیسی: The Great Flamarion ) فیلمی در ژانر درام و نوآر به کارگردانی آنتونی مان است که در سال ۱۹۴۵ منتشر شد.
اریش فن اشتروهم
مری بث هیوز
دن دوریا
لستر آلن
• استر هاوارد
سم هریس
فرانکلین فارنوم
• جان همیلتون
عکس هدف (فیلم ۱۹۴۵)

هدف (فیلم ۱۹۸۵). هدف ( به انگلیسی: Target ) یک فیلم سینمایی آمریکایی در ژانر فیلم مهیج و فیلم معمایی محصول سال ۱۹۸۵ میلادی به کارگردانی آرتور پن و با بازیگری مت دیلون و جین هکمن همراه است.
کریس لوید ( مت دیلون ) هیچ وقت با شیوه کار کردن پدرش والتر ( جین هکمن ) کنار نمی آید. او فکر می کند پدرش می ترسد روش های جدیدی را امتحان کند و همیشه کارها را از راه خسته کننده انجام می دهد. اما وقتی مادرش در اروپا دزدیده می شود اون دست و پای خودش را گم می کند و پدرش، والتر توانایی های خودش را در نجات همسرش نشان می دهد …[ ۳]
عکس هدف (فیلم ۱۹۸۵)

هدف (فیلم ۱۹۹۲). هدف ( به هندی: Nishchaiy ) فیلمی محصول سال ۱۹۹۲ و به کارگردانی اسماعیل شروف است. در این فیلم بازیگرانی همچون وینود کانا، سلمان خان، کاریسما کاپور، شامی کپور، موشومی چاترجی، سودها چاندران، ریما لاگو، روپا گانگولی، سعید جعفری ایفای نقش کرده اند.
عکس هدف (فیلم ۱۹۹۲)

هدف (فیلم ۲۰۰۴). هدف ( به هندی: Lakshya ) فیلمی محصول سال ۲۰۰۴ و به کارگردانی فرهان اختر است. در این فیلم بازیگرانی همچون آمیتاب باچان، هریتک روشن، پریتی زینتا، شاراد کاپور، اوم پوری، سوشانت سینگ، راجندرانات زوتشی، بومان ایرانی، لیلیت دوبی، رانویر شوری، آمریش پوری ایفای نقش کرده اند.
عکس هدف (فیلم ۲۰۰۴)

هدف (فیلم ۲۰۰۷). هدف ( به تلوگویی: Lakshyam ) فیلمی محصول سال ۲۰۰۷ و به کارگردانی سریواس است. در این فیلم بازیگرانی همچون گوپیچاند، جاگاپاتی ببو، آنوشکا شتی، یاشپال شارما، اشیش ویدیارتی و کوتا سرینیواسا راو ایفای نقش کرده اند.
عکس هدف (فیلم ۲۰۰۷)

هدف (فیلم ۲۰۱۴). هدف ( کره ای:  표적; لاتین نویسی اصلاح شده:  Pyojeok ) یک فیلم سینمایی در ژانر مهیج و فیلم اکشن محصول سال ۲۰۱۴ کره جنوبی با بازی ریو سونگ ریونگ، لی جین ووک، یو جون سانگ، کیم سونگ ریونگ و کارگردانی یون هونگ سونگ است است. [ ۲] [ ۳] این فیلم بازسازی یک اثر فرانسوی بنام نقطه خالی است. [ ۴] [ ۵] [ ۶]
این فیلم که در تاریخ ۳۰ آوریل ۲۰۱۴ در کره جنوبی اکران شد ، در بخش نمایش فیلم های جشنواره فیلم کن ۲۰۱۴ نیز از رقابت خارج شد. [ ۷] [ ۸] [ ۹]
عکس هدف (فیلم ۲۰۱۴)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

روزنامۀ ورزشی فارسی، منتشرشده از ۱۷ مرداد ۱۳۶۴ش در تهران. نخست به مدیرمسئولی و سردبیری سید اصغر ملاسعیدی به صورت هفته نامه و سپس از ۸ تیر ۱۳۷۸ به مدیرمسئولی اعظم ملاسعیدی و سردبیری عبدالله ملاسعیدی روزانه انتشار یافت. در این روزنامه افزون بر مطالب ورزشی، به ویژه در زمینه های فوتبال و کشتی، بخش هایی نیز به مطالب هنری و اجتماعی اختصاص دارد.

جدول کلمات

تموک

مترادف ها

object (اسم)
شیی ء، هدف، مقصود، کالا، چیز، مفعول، موضوع، منظره، شیء، شیی

cause (اسم)
سبب، جنبش، عنوان، هدف، جهت، علت، سرمایه، مرافعه، موجب، انگیزه، نهضت، باعی، موضوع منازع فیه، موری، منبع

objective (اسم)
هدف، منظور، مقصود

point (اسم)
پست، ماده، معنی، نقطه، سر، قله، هدف، جهت، درجه، نوک، فقره، ممیز، اصل، لبه، پایان، مرحله، موضوع، نکته، امتیاز بازی، نمره درس

sight (اسم)
بینایی، نظر، هدف، منظر، دیدگاه، جلوه، قیافه، چشم، دید، بینش، منظره، تماشا، باصره، قدرت دید، الت نشانه روی

aim (اسم)
راهنمایی، عمد، هدف، منظور، مقصود، جهت، مراد، مرام، حدس، گمان، رهبری، مقصد، نشان

purpose (اسم)
عمد، هدف، منظور، مقصود، مراد، نیت، قصد، سعی، عزم، غرض

target (اسم)
سامان، هدف، نشان، شبح، آماج، نشانگاه، تیر نشانه

goal (اسم)
هدف، منظور، مقصود، مقصد، دروازه، دروازه بان

mark (اسم)
حد، مرز، نقطه، هدف، نشان، نشانه، درجه، خط، پایه، مارک، داغ، علامت، نمره، علامت مخصوص، خط شروع مسابقه، علامت سلاح، چوب خط، مدل مخصوص

prick (اسم)
نقطه، خار، هدف، شق، سیخونک، الت ذکور، زخم بقدر سرسوزن، جزء کوچک چیزی، نقطه نت موسیقی، چیز خراش دهنده، میخ کوچک

scope (اسم)
هدف، حوزه، وسعت، میدان، قلمرو، ازادی عمل، نوسان نما، میدان دید، طرح نهایی، نقطه توجه

butt (اسم)
هدف، مسخره، بشکه، ته، ضربت، ضرب، کپل، ته قنداق تفنگ، بیخ، ته درخت

bourgeon (اسم)
هدف

bourn (اسم)
مرز، سرحد، هدف، قلمرو

bourne (اسم)
مرز، سرحد، هدف، قلمرو

burgeon (اسم)
هدف

victim (اسم)
هدف، شکار، قربانی، دستخوش، برخی

parrot (اسم)
هدف، طوطی

quintain (اسم)
تیر، هدف، هدف حمله، شعر پنج سطری

فارسی به عربی

ببغاء , بصر , سبب , ضحیة , عقب , علامة , نقطة , هدف , وخز

پیشنهاد کاربران

آماج
هدف: آماج، تیرخور، نشان، نشانه، غایت، غرض، قصد، مقصد، مقصود، منظور، آرمان، مرام، منوی، نصب العین
برابر پارسی: آرمان، آماج، انگیزه
معنی انگلیسی:
aim, butt, design, destination, end, goal, intent, object, objective, purpose, target, tendency, mark, prize
اماج
نشانگاه. [ ن ِ ] ( اِ مرکب ) جای نشان کرده شده. ( ناظم الاطباء ) :
نشانگاه کورش کنون ایدر است
یکی بهره از وی به دریا در است.
اسدی.
نشان دادند و چون آگاه شد شاه
زمین را داد کندن بر نشانگاه.
|| نشان حدود. ( آنندراج ) . || هدف. نشانه. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) .
بوته. نشانه تیر. ( برهان ) ( جهانگیری ) ( ناظم الاطباء ) . نشانه تیر. چه در امثال است که : بوته ملامت شدیم ؛ کنایه از این باشد که هدف تیر ملامت شده ایم. ( آنندراج ) ( از فرهنگ فارسی معین ) .
سیبل . . . .
در پاسخ به کاربر 🤵🏻‍♂️💪
اینکه می فرمایید در سروده های پارسی واژه ی "آماج" نیامده؛ این یک نمونه:
چو تیر انداختی در روی دشمن
حذر کن کاندر آماجش نشستی
سروده ایی شناخته شده از جناب سعدی.
گذشته از این ها، کوردی و پارسی هر دو از گروه زبان های ایرانی هستند و واژگان همانند بسیاری دارند.
معنی هدف
چشم انداز
آرمان
Aim برای اهداف کوچک و goal برای اهداف بزرگ
هدف به زبان سنگسری
قصد ( ghesede ) مقصد ( meghesede ) غرض ( gherez )
نترا ( notera ) نشون ( neshone ) جهت ( جهت ( jehete )
انسان در پی هدف والا
تا شودخیر وسعادت با ارزشها ی بالا
گر انسان از هدف شود غافل
...
[مشاهده متن کامل]

از زندگی نیست او را ثمره ای حاصل
هدفمند بودن زه تلاش وکوشش نیکوتر
برکت وزیر هدف با تلاش است خوبتر
سعادت وفرگشت زه هدفمندی فزونتر
زانکه این ره رود خیر وبرکت والاتر
زه بی هدفی عمر به بیهودگی رود آسانتر
خیر نرسد آنکه با بی هدفی رود پائین تر
پارسی حیات و وجودت با هدف پر ثمرتر
زه هدف والا با ارزش های والا در زندگیت فروزانتر

چو تیر انداختی در روی دشمن
حذر کن کاندر" آماجش" نشستی
( سعدی )
آنچه که انسان به دنبال رسیدن به آن است
به کوردی آرمانج، آمانج، آماج میگن. فارسها هم همون آماج بگین. این کلمه کوردیه، چون تو شعر شاعرا فارس زبان پیدا نشده.
واژه ی �فنجان� ریشه ی یونانی دارد. نمی دانم آوردن آن بجای کوتاه شده ی �هدف� ( آماج ) در بالا ( �الفنجان� ) و از زبان ابوالقاسم پرتو از کدام آرش و مانشی برخوردار است؟!
من معنی هدف را می خواهم چیست😟میشه بهم بگین ممنون
هدف = نقشه - قصد - نیت - مقصود
هدف پارسی است نه تازی
نتیجه ی کار
بزرگ ترین چیزی ک یه انسان میتونه تو زندگیش داشته باشه، مقصود
در عربی و فارسی هدف میشه بکار برد
مترادف:منظور خواسته مقصد منظور
در انگلیسی: mission، goal و cause
نشان، آماج، سیبل، تیرخور، نشانه، غایت، غرض، قصد، مقصد، مقصود، منظور، آرمان، مرام، منوی، نصب العین
مراد
قصد ، مقصد
هم نظر با نیک وجمشید احمدی
یعنی گل ( در فوتبال )
نشان کرد، نشانه روی
خواست/ خواسته/ خواستش
با درود به پارسی دوستان گرانسنگ این واژه در فرهنگ ها بدین چم آمده است:
( دهخدا )
هدف . [ هََ دَ ] ( ع اِ ) هر چیز بلند و برافراشته از بنا و ریگ توده و کوه و پشته و مانند آن .
◄ مرد بزرگ جثه .
...
[مشاهده متن کامل]

◄ نشانه ٔ تیر. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) :
خیل سحاب از هر طرف رنگین کمان کرده به کف
باران چو تیری بر هدف دستی توانا ریخته .
خاقانی .
مویی شدم که موی شکافم به تیر نطق
کآسیب طالعم هدف اضطرار کرد.
خاقانی .
کمان ابرویش گر شد گره گیر
کرشمه بر هدف میراند چون تیر.
نظامی .
ز آن دعای شبانه شبگیری
ترسم افتد بدین هدف تیری .
نظامی .
کمان خواست از دایه و چوبه تیر
گهی کاغذش بر هدف گه حریر.
نظامی .
گاه باشد که کودکی نادان
بغلط بر هدف زند تیری .
سعدی ( گلستان ) .
ناوکش را جان درویشان هدف
ناخنش را خون مسکینان خضاب .
سعدی .
دری هم برآید ز چندین صدف
ز صد چوبه آید یکی بر هدف .
سعدی ( بوستان ) .
تیر چون از کمان سست آید
از کجا بر هدف درست آید.
اوحدی .
- هدف گیری ؛ نگریستن نشانه و هدف به دقت پیش از آنکه تیر بیندازند.
- هدف وار ؛مانند هدف و نشانه ای که تیر بر آن افکنند :
کاغذین جامه هدف وار علی اﷲ زنیم
تا به تیر سحری دست قدر بربندیم .
خاقانی .
◄ در تداول ، آنچه آدمی برای رسیدن بدان بکوشد از جاه و مال و جز آن . مقصود. غایت .
- باهدف ؛آنکه زندگی را بیهوده نگذراند و در کارهای خود هدفی دارد.
- بی هدف ؛ مقابل باهدف .
◄ ( ص ) بسیارخواب . ( منتهی الارب ) . سنگین بسیارخواب . ( اقرب الموارد ) .
◄ گران ناسازوار بی خیر. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) . ج ، اهداف . ( اقرب الموارد ) .
◄ ( اِ صوت ) کلمه ای است که بدان گوسپند و بز را به دوشیدن خوانند. ( منتهی الارب ) . رجوع به �هدف هدف � شود.
x
هدف . [ هَِ] ( ع ص ) تن دار جسیم . ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) .
هدف . [ هََ ] ( ع مص ) درآمدن در هدفة. ( منتهی الارب ) . دخول . ( اقرب الموارد ) .
◄ به پنجاه نزدیک گردیدن .
◄ کسل مند گردیدن . ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) .
◄ سست شدن . ( منتهی الارب ) . ضعیف شدن . ( اقرب الموارد ) .
◄ شتافتن بسوی چیزی . ( اقرب الموارد ) .
( معین )
( هَ دَ ) [ ع . ] ( اِ. ) نشانه ، غرض ، نشانة تیر. ج . اهداف .
پس از دوستان خواهشمندم با پژوهش و نگرشی بیشتر بدین واژه بنگرند، بنده بگونه ای گسترده در واژه هدفمند بدین واژه پرداختم.
بادرود

گفته شده است که هدف پارسی است، و عرب ها نیز از آن بهره میبرند، و بنابراین الفنجان شکسته ( جمع مکسر ) اهداف نادرست است و باید بگوییم هدف ها.
از نسک: فرهنگ برابر پارسی واژگان بیگانه، اوالقاسم پرتو
هدف=goal=target
خواسته
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٣)

بپرس