اشتراک

/~eSterAk/

مترادف اشتراک: آبونه، انبازی، شریک، شریک شدن

برابر پارسی: هموندی، انبازش، همسویی

معنی انگلیسی:
participation, partnership, subscription, communion, commonality

لغت نامه دهخدا

اشتراک. [ اِ ت ِ ] ( ع مص )انبازی کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). به انبازی کردن. ( زوزنی ). با یکدیگر هنباز شدن. ( تاج المصادر بیهقی ). با یکدیگر انباز شدن. ( ترجمان علامه جرجانی ص 13 ). همبازی. ( زمخشری ). انبازی. همبازی کردن. با یکدیگر نزدیک شدن. همدستی. || اباحه. فوضی. || کلمه اشتراک در عرف عالمان صرف و نحو عربی و اصول و منطق بر دو معنی اطلاق شود: نخست آنکه لفظ مفرد برای مفهوم عام وضع شود و میان همه افراد آن مشترک باشد و این را اشتراک معنوی و آن لفظ را مشترک معنوی نامند. دوم آنکه لفظ مفرد برای دو معنی وضع شده باشد، چنانکه با هم بی هیچ ترجیحی بر سبیل بدل بکار روند و این را اشتراک لفظی و آن لفظ را مشترک لفظی خوانند. قید «برای دو معنی » بجای «برای معنی واحدنباشد» از این روست تا بر کلماتی شامل نشود که برای بیش از دو معنی وضع شده اند و در حقیقت این قید برای احتراز از لفظ منفردی است که برای یک معنی وضع شده است. ولی هنگامی که در معنی آن تردید شود و احتمال دهند این لفظ ممکن است برای دو معنی این یا آن وضع شده است ، آن وقت بر چنین لفظی صدق خواهد کرد که بگویندبرای دو معنی بی هیچ ترجیحی بر سبیل بدل وضع شده است از این رو کلمه «با هم » را قید کرده اند تا از چنین لفظ منفردی احتراز شود، زیرا نمیتوان گفت لفظ مزبوربرای آن دو با هم بکار میرود. ممکن است بگویند ما یقین داریم که لفظ منفرد برای دو معنی وضع نشده است وبنابر این نیازی به چنین احترازی نیست. پاسخ این ایراد این است که چون وضع آن در ذهن مشکک میان دو معنی صورت می پذیرد، رواست که بحسب ظاهر در نزد او لفظ رابه دو معنی نسبت داد. از این رو برای احتراز از چنین تشکیکی کلمه «با هم » قید شده است. و بدین سبب گویند این قید برای احتراز از اشتراک در معنی است ، مانندمتواطی و مشکک. و قید «بر سبیل بدل » بمنظور احتراز از لفظی است که برای مجموع دو معنی یا بیشتر روی هم رفته وضع شده است و هم برای احتراز از متواطی است ولیکن بحسب ظاهر، زیرا متواطی بر افرادش بطریق حقیقت حمل میشود چنانکه گمان میکنند برای آنها وضع شده است. وقید «بی هیچ ترجیحی » برای احتراز از لفظ از لحاظ قیاس آن به دو معنی حقیقی و مجازی آن است ، چه لفظ را بدین اعتبار نمیتوان مشترک نامید. و این احتراز فقط برحسب چنین فرضی است که گفته شود در مجاز هم وضعی یافت میشود. چنین است مطالبی که از عضدی و حواشی آن مستفاد میشود. و خلاصه منقول بطور مطلق مشترک نیست ، زیراناگزیر باید در یکی از دو معنی آن حقیقت و در دیگری مجاز یافت شود و لازمه این امر آن است که هر دو معنی به یک نوع ، از طرف واضع وضع شده باشد، چنانکه اگر یکی از دو معنی وضع لغوی و دیگری وضع شرعی داشته باشد، مثلاً از قبیل صلوة، نمیتوان آنرا مشترک نامید و در بعضی از حواشی «الارشاد» نیز این معنی تصریح شده است. و در بدیعالمیزان آمده است که : وضع مشترک برای دومعنی یا بیشتر از لغت واحد واجب نیست ، بلکه جایز است که از لغت واحد باشد، مانند عین برای باصره و جاریه و ذهب و غیره یا از لغات مختلف ، مانند «بئر» که درعربی بمعنی چاه است و در هندی بمعنی برادر - انتهی.و بعقیده برخی از عالمان ، مشترک عبارت از لفظی است که برای دو حقیقت مختلف یا بیشتر وضع شده باشد، بشرط آنکه در وضع اول اختلاف دو معنی ملحوظ گردد. در این تعریف با قید «دو حقیقت » از اسماء مفرد و با قید «وضع اول » از منقول و با قید اخیر از مشترک معنی احتراز شده است - انتهی. و اطلاق لفظ و عدم تقیید آن بمفردبعید نیست که اشاره بعدم اختصاص آن به مفرد باشد.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

شریک شدن، شرکت کردن، بایکدیگرانبازشدن
( مصدر ) ۱ - انباز شدن انبازی کردن شرکت کردن شریک شدن . ۲ - ( اسم ) انبازی شرکت . ۳ - آنست که شاعر با آوردن الفاظی که معانی مشترک داشته باشند مطلبی را القا کند که اندیش. شنونده متوجه معنی غیر مقصود گردد و سپس شاعر در صدد توضیح بر آید . یا اشتراک روز نامه یا مجله. جزو خریداران مرتب روزنامه یا مجله در آمدن آبونه شدن . جمع : اشتراکات .

فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] (مص ل . )۱ - شریک شدن ، شرکت کردن . ۲ - (اِمص . ) انبازی ، شراکت .

فرهنگ عمید

۱. شریک شدن، شراکت کردن.
۲. قبول استفاده از خدمات یا دریافت منظم کالای یک مؤسسه در مقابل پرداخت هزینۀ معیّن.
۳. (ادبی ) در بدیع، آن است که شاعر با استعمال الفاظ و کلماتی که معانی مشترک داشته باشند مطلبی را بیان کند که ذهن شنونده به سوی معنی غیر مقصود متوجه شود، سپس برای رفع اشتباه در مقام توضیح برآید، مانندِ این شعر: صبحگاهان بود با احباب رطل می زدیم / جام لبریز از کف خضر مبارک پی زدیم.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اشتراک (ابهام زدایی). واژه اشتراک ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • اشتراک (علوم قرآنی)، مشترک بودن یک لفظ برای معانی متعدد؛ از اسباب اجمال و دارای کاربرد در قرآن کریم• اشتراک (فقه)، شریک شدن با یکدیگر؛ بحث شده در باب های تجارت، شرکت، احیاء موات، حدود و قصاص• اشتراک (اصول)، تعدّد معانی حقیقی یک لفظ یا تعدّد افراد یک معنا؛ بحث شده در اصول فقه، بخش الفاظ• اشتراک (منطق)، مشترک بودن لفظ بین چند معنی، معانی متعدد داشتن یک لفظ و دارای کاربرد در مباحث منطقی
...

[ویکی فقه] اشتراک (اصول). تعدّد معانی حقیقی یک لفظ یا تعدّد افراد یک معنا. از این معنای در اصول فقه، بخش الفاظ سخن رفته است.
اشتراک یا لفظی است یا معنوی.
← اشتراک لفظی
شکی در امکان و وقوع اشتراک معنوی نیست، لیکن اصولیان در امکان اشتراک لفظی و بر فرض امکان، در وقوع آن، اختلاف دارند. بیشتر، قائل به امکان و وقوع آن هستند.
← لفظ مشترک در قرآن
مهم ترین اثر اشتراک لفظی، پیدایش اجمال در دلیل (قرآن و سنّت) در صورت نبود قرینۀ تعیین کننده است که موجب عدم جواز تمسّک به لفظ مشترک می شود.

[ویکی فقه] اشتراک (علوم قرآنی). مشترک بودن یک لفظ برای معانی متعدد؛ از اسباب اجمال را اشتراک گویند.
اشتراک لفظ در معانی متعدد، یکی از عوامل لفظی تشابه در الفاظ مفرد، و به این معنا است که استعمال یک لفظ در معانی متعدد، باعث تشابه در آیات می شود؛ مانند:۱. (واللیل اذا عسعس) که آیه «عسعس» برای «اقبال» و «ادبار» وضع شده است.۲. (ثلاثة قروء) که «قرء» هم برای حیض و هم برای طهر وضع شده است.۳. (او یعفو الذی بیده عقدة النکاح) که احتمال هر یک از دو معنای زوج و ولی در (الذی بیده) می رود.۴. (فراغ علیهم ضربا بالیمین) که لفظ «یمین» میان سه معنای « دست راست »، « قوت و شدت » و « سوگند » مشترک است.
← مقصود از آیه شریفه
۱. ↑ تکویر/سوره۸۱، آیه۱۷.
فرهنگ نامه علوم قرآنی، برگرفته از مقاله «اشتراک».
...

[ویکی فقه] اشتراک (فقه). شریک شدن با یکدیگر. از این معنا نخست در باب های تجارت، شرکت، احیاء موات، حدود و قصاص سخن رفته است.
اشتراک در مال یا اختیاری است مانند اشتراک دو یا چند نفر در خریدن زمینی، یا قهری مانند اشتراک ورثه در ترکۀ میّت به سبب فوت او.
اشتراک در حق
اشتراک دو یا چند نفر در حقّی مانند حق خیار، حق شفعه و حق قصاص که به ارث به آنان منتقل شده است.
اشتراک در انتفاع
اشتراک عموم یا گروهی از مردم در انتفاع از مکان های عمومی مانند راه ها، مساجد، مدارس و دیگر مشترکات.
اشتراک در جنایت
...

[ویکی فقه] اشتراک (منطق). اشتراک یکی از اصطلاحات به کار رفته در علم منطق بوده و به معنای نسبت معانی دارای وضع مستقلِ یک لفظ با آن لفظ است.
هر گاه یک لفظ برای چندین معنا مستقلاً وضع شده باشد آن لفظ را به مقایسه با یکی از معانی مزبور «مجمل»، و به مقایسه با همه یا بیشتر از یکی، «مشترک» نامند و نسبت بین معانی با این لفظ را «اشتراک» خوانند؛ مانند: لفظ عین، عجوز و امثال آن در عربی که برای لفظ اول، هفتاد و برای لفظ دوم، هشتاد معنا نقل شده است.
اقسام مشترک
تبصره: این قسم مشترک را در اصطلاح، «مشترک لفظی» می خوانند و در قبال آن، «مشترک معنوی» است که مقصود از آن، کلی متواطی یا مطلق کلی است.

دانشنامه عمومی

اشتراک (نظریه مجموعه ها). مجموعهٔ شامل عضوهای مشترک دو مجموعه را اشتراک آنها می نامیم و آن را با نماد ∩ نشان می دهیم مثل  : A∩B
اگر S مجموعه ای ناتهی از مجموعه ها باشد و X ∈ S عضو دلخواهی از S، اشتراک همه اعضای S که آن را با ⋂ S یا ⋂ A ∈ S A نشان می دهیم به صورت زیر تعریف می شود:
⋂ S := ⋂ A ∈ S A := { y ∈ X : ∀ A ∈ S , y ∈ A }
مجموعه بالا طبق اصل تصریح وجود دارد و با استفاده از اصل موضوع گسترش می توان نشان داد که یکتاست.
اشتراک "صفر"تا مجموعه در حالت کلی تعریف نمی شود؛ اما در یک مسئله خاص اگر مجموعه مرجع U باشد، تعریف می شود ⋂ ϕ := U .
اشتراک دو مجموعه دلخواه A و B را با A ∩ B نشان داده و می خوانیم "A اشتراک B". اشتراک سه مجموعه A، B و C را با A ∩ B ∩ C ، . . . و اشتراک n مجموعه A 1 , A 2 , ⋯ , A n را با A 1 ∩ A 2 ∩ ⋯ ∩ A n نشان می دهیم. می توان نشان داد که
A 1 ∩ A 2 ∩ ⋯ A n = ( A 1 ∩ A 2 ∩ ⋯ A n − 1 ) ∩ A n
مهم ترین ویژگی اشتراک دسته ای از مجموعه ها این است که زیرمجموعه همه آن هاست. فی الواقع اشتراک آنها بزرگ ترین مجموعه ایست که این ویژگی را دارد.
اگر اجتماع دو مجموعه A و B را با A ∪ B نشان دهیم، به ازای هر سه مجموعه A، B و C داریم:
عکس اشتراک (نظریه مجموعه ها)عکس اشتراک (نظریه مجموعه ها)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

اشتراک (ریاضیات). اِشْتِراک (ریاضیات)(intersection)
در نظریۀ مجموعه ها ، اشتراک دو مجموعۀ A و B مجموعۀ همۀ عضوهایی است که هم به A و هم به B تعلّق دارند. در نمودارهای ون، اشتراک را به صورت ناحیۀ تداخل دایره ها نشان می دهند.

اشتراک (منطق). اِشتِراک (منطق)
در اصطلاح منطق، به دو معنا به کار می رود: هرگاه لفظی مشترک بین چند معنا باشد، به این حالت «مشترک لفظی» گویند. چنان که واژۀ «شیر» در زبان فارسی دارای سه معنی است: گونه ای حیوان، مایع نوشیدنی، و ابزار قطع و وصل آب؛ اما هرگاه لفظی یک معنا داشته باشد اما بر مصداق های گوناگونی دلالت کند، به این حالت «مشترک معنوی» گویند، مثل کلمۀ حیوان که دارای یک معناست ولی مصداق های گوناگونی، مثل اسب و انسان را دربرمی گیرد. در منطق قدیم، کلمه ای را که مشترک معنوی است همانند لفظ کلی می دانند و اگر بر افراد و مصداق های خود به تساوی و یکسان صدق کند، آن را متواطی گویند، مثل کاربرد کلمۀ حیوان برای انسان و اسب. اما اگر این دلالت نامساوی باشد، آن را مُشَکِّک نامند، مثل کاربرد کلمۀ نور برای نور خورشید و نور شمع و نور وجود. نیز ←تواطی؛ تشکیک.

جدول کلمات

سهیم بودن

مترادف ها

meet (اسم)
تقاطع، جلسه، نشست، نشستگاه، اشتراک

sharing (اسم)
تسهیم، اشتراک

unity (اسم)
پیوستگی، شرکت، یگانگی، واحد، اشتراک، شماره یک، وحدت

subscription (اسم)
اشتراک، تعهد پرداخت، ابونمان، پول اعانه، وجه اشتراک مجله

فارسی به عربی

اجتمع , اشتراک

پیشنهاد کاربران

معادل اشتراکات در زبان لری �چییک�میشه
در زبان لری معادل اشتراک �چییک�میشه .
واژه های پارسی:
اشتراک:
*هَم بَهری، هَم بَهرِگی، هم داشت، هَم داری
مشترَک ( moštarak ) :
*هم داشت، هم داشته
مشترِک ( moštarek ) :
*‏ هم دار، هَم بَهر، خریدار، هم وَند
...
[مشاهده متن کامل]

شریک:
*‏هم دست، هم وند، هم سود، هم بَهر، هم دار
مشترک المنافع:
*‏هم سود
کمونیسم:
*هم داشت گرایی
کمونیست:
*هم داشت گرا
نمونه:
من و تو اشتراکات ( مشترَکات ) بسیاری داریم:
*من و تو هم داشت های بسیاری داریم.
من مشترِک این روزنامه هستم:
*من هم دارِ/هم وندِ این روزنامه هستم.

همسودی، همگرایی، همپوشانی، همبهرگی، همسویی،
اشتراک = همندر
شریک = همباز
شراکتی = همبازی
شرکت = بازیار ( باز و بیز ( بیزینس ) از بازار و بیزی و بازی همه همریشه همند ) => بازیار = یاری گری به اشتغال یا همان شرکت
مشارکت = همیاری
با مشارکت ( همیاری ) اهالی برزن
میشه بگید متضادش چی میشه؟متضاد کلمه اشتراک
اورتاک و اورتا و تاش ( داش ) در تورکی معادل مشترک هستندو و اشتراک
همچنین آوچار ( افشار ) هست و یا یولداش
اشتراک هم در تورکی=== پایلاشماق
هم رسانی
شرکت کردن= هَنبازیدن یا انبازیدن
شراکت = هَنبازی
شریک: هَنباز
اشتراک=هَنبازِش
شرکت پذیری = هَنبازش پذیری
کمپانی یا شرکت = هَنبازگاه
بادرود به پارسی دوستان
هم بهری ( کزازی ) و هم بهرگی
همچانکه واژگان هم سفرگی، هم خوابگی و . . . هم از ایندست هستند.
آبونمان
مثلاً از فیسبوک ب توییتر ارسال کردن رو اشتراک گذاری می گویند
هم گذاری، هم گذاشت، هم داری، هم داشت
مشترک = هم دار

در پهلوی " همی ، همباگی " برابر کتاب فرهنگ برابرهای پارسی واژه های بیگانه از ابوالقاسم پرتو.
همباگیک = اشتراکی
همباگی دانستارها = اشتراک اطلاعات
همباگیدن = به اشتراک گذاشتن
همداشت ( در ریاضی : اشتراک ( دو مجموعه ) = همداشت )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس