متواطی

لغت نامه دهخدا

متواطی ٔ. [ م ُ ت َ طِءْ ] ( ع ص ) با هم موافقت و سازواری و اتفاق کننده. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ). موافق و سازوار با همدیگر. ( ناظم الاطباء ). || ( اصطلاح منطقی ) آن کلی است که حصول معنی و صدق آن بر همه افراد ذهنی و خارجی آن یکسان باشد مانند انسان که بر همه افراد ذهنی و خارجی انسان منطبق شود، خواه قوی باشد و خواه ضعیف ، دانشمند و یا نادان. چنانکه نمیتوان گفت یکی انسان است و دیگری بیشتر از او انسان است. ( از تعریفات جرجانی ). مقابل مشکک : و نه چنان سپیدی بر برف و بر کافور، که یکی را بیش از دیگر نیست تا متواطی بودی. ( دانشنامه ص 38 ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - موافقت کننده با یکدیگر سازوار : و نه چنان چون سپیدی بر برف و بر کافور که یکی را بیش از دیگر نیست تا متواطی بودی . ۲ - کلمه ای که معنیی عام و مشترک بین افرادی چند علی التساوی داشته باشد مقابل مشکک مانند انسان که مفهوم آن در افراد بسیار موجود است .

فرهنگ معین

(مُ تَ ) [ ع .متواطی ء ] (اِفا. ) ۱ - موافقت کننده با یکدیگر، سازوار. ۲ - کلمه ای که معنیی عام و مشترک بین افرادی چند علی التساوی داشته باشد، مق . مشکک .

فرهنگ عمید

موافقت کننده با یکدیگر، موافق و سازوار با یکدیگر.

پیشنهاد کاربران

متواطئ عربی فکر کنم یعنی همدست و شریک!
اصل لغت تواطِیء ، به معنی توافق است
کُلی مُتواطِیء ، آن کلی است که ، بر تمام افراد ، یکسان صِدق کند .
مثلا لفظ و کلمه ( انسان ) ، بر حسن و آرنولد و چنگیز مغول و پیامبر ، متساویاً صادق است ؛ و نمیتوان گفت حسن از چنگیز ، انسان تر است ، زیرا انسانیّت ، دارای درجات و شدت و ضعف نیست
...
[مشاهده متن کامل]

اینکه حسن و چنگیز خان در انسانیت مساوی هستند ، منظورمان در مقابل سایر حیوانات یا اشیاء است ؛ در کمیّت یکسان هستند ، اما در کیفیت ممکن است تفاوت های بسیاری چون علم و نادانی ، قدرت و ضعف ، کوتاهی و بلندی و … داشته باشند
منطق صوری ؛ دکتر محمد خوانساری

بپرس