می سرخ از بساط سبزه میخورد چنین تا پشت بنمود این گل زرد ✏ «نظامی»
چو سال آمد به شش چون سرو میرست رسوم شش جهت را باز میجست ✏ «نظامی»
تا که نبض از نام کی گردد جهان او بود مقصود جانش در جهان
ما به دنبال جمع آوری واژگانی چون تاسیان ، ژیان و اینها هستیم که به نوعی یک حالت هیجانی را وصیف می کنند! ممنون میشم ما را یاری کنید.
کلمه ی معادل برای واژه ی بیگانه ی "forward" چی میشه ؟
منبر=منابر قریب=اقربا تابع=توابع نعمت =انعام طریق=طرق صورت=صور لسان =السنه
به جای کلمه ی "ایده پردازی " چه کلمه هایی به ذهنتون میرسه ؟
فرق "احسنت " و "احسن " چیه ؟
مانع آید او ز دید آفتاب چونک گردش رفت شد صافی و ناب ✏ «مولانا»
کلمه مُنَغَّص(=ناگوار، ناخوش) که میشه نَ غَ صَ به چه معنی هست؟