پرسش خود را بپرسید

باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی

تاریخ
٣ هفته پیش
بازدید
٢٢٥

جان و جانان چیست؟ 

گذرگاه بین جان و جانان چه نام دارد ؟

وچگونه جان شویم   تا لایق جانان شویم؟ 

مگر الان چه هستیم؟

٥,٨٩٢
طلایی
٣
نقره‌ای
٤٥
برنزی
٤٤

٢ پاسخ

مرتب سازی بر اساس:

جان ، همان جان است . آنچه که به کالبد بدن ، حیات می دهد . 

روح ،همچو بدن ، یک کالبد است . 

ذهن ، نیز یک کالبد است . 

جان ، نوری است ورای نورها . 

این نور به/ بر هر چه بتابد ، آنرا به حیات می آورد  . 

بسادگی ، جان یعنی آگاه بودن . 

خداوند یا جانان یعنی نوری که موجب آگاه بودن می شود . 

اگر آگاه بودن از موضوعی نباشد آنگاه آن موضوع نمی تواند به حیات بیاید . 

مثال : شما دچار فکر می شوید . افکار چیزی جز تصور و تجسم و توهم و تخیل و تفکر و تعقل نیستند . یک سری کد و الگو و نماد . 

حالا زمانی که به زیر نور جان در دل می آیند ، به حیات می آیند . اگر کد ترس به زیر نور جان بیاید تبدیل به یک موجود/ هیولا ترس آور   می شود . 

پس الان ، من از چه آگاه هستم ؟ 

از بدن ، احساسات ، افکار . 

اگر از بدن ، احساسات و افکار ، آگاه نباشم آنوقت از چه آگاهم ؟ 

از خودم آگاه هستم . 

زمانی که آگاه از خودم هستم ، یعنی 

آگاه بودن از آگاه بودن . 

پس زمانی که هیچ چیز نیست و فقط آگاه بودن هست ، یعنی ذات و ماهیت من ، همان جان یا آگاه بودن است . 

ذات و جوهره آگاه بودن ، همان شاهد و ناظر و خنثی بودن است . 

پس خداوند که از رگ گردن ، به آدمی نزدیکتر است و شاهد و ناظر آدمی است ، 

چه  هست ؟ 

آگاه بودن .  جانان . 

من نیز اگر به مشاهده بدن و احساس و فکر بنشینم و تنها آگاه  بمانم ، از من چه می ماند ؟ آگاه بودن ، جان . 

زمانی که در دل ، من آگاه باشم ( جان ) و آگاه از آگاه بودن خود باشم ( جانان ) ، آنوقت چه می شود ؟ 

آنگاه جان ، جذب جانان می شود . 

پس 

باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی 

مشکل اینجاست که پروفسورها هنوز فرق جان ، نفس ، روح ، ذهن و .... نمی دانند و در اشعار   ، کتابها   و ....هر جا بگردید ، هیچ پروفسوری نتوانسته تفاوت اینها را توضیح دهد . 

تنها از طریق مراقبه و مشاهده گری است که می توانید به طور عملی به حقیقت برسید . 

حالا با آگاه و شاهد بودن ، می توانید جایگاه نفس ، روح و ذهن را پیدا کنید . 

اما سالکان و صوفیان حقیقی نیستند ، آنها که راه را رفته اند . 

عده ای روشنفکر و پروفسور که تنها چند قاب مدرک تئوری و تست زدنی و فرمولی دارند و حتی نمی توانند یک ساعت به مراقبه و مشاهده بنشیند ، انواع کتابها و دروغ ها را ساخته اند و مردم همچنان در نادانی و تاریکی در شناخت حقیقت  خود هستند و نوع بشر در سراشیبی سقوط . 

حقیقت ، یکی است و راه رسیدن به حقیقت نیز یکی است . 

  

٥,٨٩٢
طلایی
٣
نقره‌ای
٤٥
برنزی
٤٤
تاریخ
١ روز پیش

در عرفان مولوی و مثنوی، سه سطح از «جان» مطرح می‌شود:

  1. جان اول: جان حیوانی یا طبیعی، که سرچشمه زندگی مادی است.
  2. جان دوم یا جانان: روح انسانی، که ازلی و قدیم است و نماد روح و آدم درون است.
  3. جان جانان: مرتبه‌ای بالاتر که به آفریدگار یا خدا اشاره دارد و به مثابه گذرگاه یا خط مرزی بین جان مادی و جان الهی است7.

بنابراین، گذرگاه بین جان (جان اول) و جانان (جان دوم) در عرفان، همان «روح» یا «آدم درون» است که انسان را از سطح مادی به سطح معنوی و الهی متصل می‌کند.

چگونه جان شویم تا لایق جانان شویم؟

در عرفان و ادبیات عرفانی، «جان شدن» یعنی رسیدن به مرحله‌ای از خودآگاهی و تزکیه نفس که انسان از زندگی صرف مادی و حیوانی فراتر رود و به روح الهی و معنوی (جانان) نزدیک شود. این مسیر شامل:

  • پالایش نفس و دوری از تعلقات دنیوی
  • تمرین عشق و محبت الهی
  • خودشناسی و شناخت حقیقت وجودی
  • سلوک معنوی و توجه به روح و جان درونی

با این روند، انسان «جان» (روح حیوانی) را به «جانان» (روح الهی و معشوق) تبدیل می‌کند و لایق وصال و اتحاد با جانان می‌شود

١,٤١١
طلایی
٠
نقره‌ای
٢٨٣
برنزی
٧٩
تاریخ
٣ هفته پیش

ببخشید ، این جواب هوش مصنوعی هست؟

-
٣ هفته پیش

پاسخ شما