پرسش خود را بپرسید
چه معادل فارسی برای "(Perceived Self-Efficacy)" پیشنهاد میدید ؟
١ روز پیش
٦٣
چه معادل فارسی برای
"(Perceived Self-Efficacy)"
پیشنهاد میدید ؟
٣,٤٨١
٠
٧
١٤٨
٣ پاسخ
مرتب سازی بر اساس:
خودکارآمدی درک شده
٣,١٢٧
١
٤٨
١٣
١ روز پیش
پیشنهادهای اصلی:
📌 توضیح مفهوم:
🔍 تفاوت با مفاهیم مشابه:
🎯 پیشنهاد نهایی:
- ✅ "خودکارآمدی ادراکشده"
(ترجمه دقیق و مصطلح در متون روانشناسی فارسی) - ✅ "توانمندی ذهنی فرد"
(سادهتر و عمومیتر) - ✅ "برداشت از کارایی شخصی"
(ترجمه تحتاللفظی اما گویا)
📌 توضیح مفهوم:
- این اصطلاح به احساس درونی فرد درباره تواناییاش در مدیریت موقعیتها اشاره دارد (نه لزوماً توانایی واقعی).
مثال:
"فردی با خودکارآمدی ادراکشده بالا، چالشها را با اعتمادبهنفس بیشتری انجام میدهد."
🔍 تفاوت با مفاهیم مشابه:
- "Self-Efficacy" (خودکارآمدی) → مفهوم کلی
- "Perceived" (ادراکشده) → تأکید بر ذهنیت فرد نسبت به تواناییاش
🎯 پیشنهاد نهایی:
در متون تخصصی (روانشناسی/مدیریت)، "خودکارآمدی ادراکشده" گزینهٔ استاندارد است.
در محتوای عمومیتر میتوان از "برداشت از توانمندی خود" استفاده کرد
٩٤٤
٠
٢٢
١٢
١ روز پیش
"خوداثربخشی ادراکشده""توانایی خود ادراکشده"
در ادبیات تخصصی فارسی، اصطلاح "خودکارآمدی ادراکشده" بیشترین کاربرد را دارد، مخصوصاً در ترجمه آثار آلبرت بندورا، که مبدع این مفهوم است.
٣,١٢٧
١
٤٨
١٣
١ روز پیش