پرسش خود را بپرسید

واژه های اصیل فارسی برای امپراتور و امپراتریس و ملکه‌ی همسر و ملکه‌ی حاکم

تاریخ
١ ماه پیش
بازدید
١٢٧

برابر فارسی برای واژه های مشخص شده در پرسش.

٢١
طلایی
٠
نقره‌ای
١
برنزی
٢

١ پاسخ

مرتب سازی بر اساس:

در زبان فارسی، واژه‌های اصیل برای امپراتور، امپراتریس، ملکه‌ی همسر و ملکه‌ی حاکم به شرح زیر هستند:


 

۱. امپراتور (حاکم یک امپراتوری)

• شاهنشاه: واژه‌ای که در دوران هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان برای امپراتور ایران به کار می‌رفت.

• فرشاه: واژه‌ای کمتر رایج که ترکیبی از «فر» (شکوه و جلال) و «شاه» است.


 

۲. امپراتریس (همسر امپراتور یا فرمانروای زن یک امپراتوری)

• شاهبانوی جهان: عنوانی برای همسر شاهنشاه یا یک امپراتریس مستقل.

• جهاندخت: به معنای «دختر یا بانوی جهان»، که می‌توان آن را برای امپراتریس به کار برد.


 

۳. ملکه‌ی همسر (همسر یک پادشاه)

• شاه‌بانو: رایج‌ترین واژه برای همسر پادشاه در ایران باستان و دوران‌های بعدی.

• مهربانو: ترکیبی از “مهر” (عشق و بزرگی) و “بانو”، که می‌تواند برای ملکه‌ی همسر به کار رود.

• خدنای: واژه‌ای که در برخی متون کهن به معنای بانو و ملکه آمده است.


 

۴. ملکه‌ی حاکم (پادشاه زن)

• شهربانو: به معنای “بانوی شهر”، که می‌تواند به ملکه‌ی حاکم اشاره کند.

• شاه‌دخت: در معنای شاهزاده خانم، اما می‌توان آن را به عنوان عنوان یک فرمانروای زن نیز استفاده کرد.

• فرمان‌بانو: ترکیبی از “فرمان” و “بانو”، که می‌تواند به معنای ملکه‌ی حاکم باشد.


 

در تاریخ ایران، پوراندخت و آذرمیدخت از سلسله‌ی ساسانیان نمونه‌هایی از ملکه‌های حاکم بوده‌اند که از این عناوین استفاده می‌کردند.


 

٦٩٦
طلایی
٠
نقره‌ای
١٦
برنزی
٦
تاریخ
١ ماه پیش

پاسخ شما