واژه های اصیل فارسی برای امپراتور و امپراتریس و ملکهی همسر و ملکهی حاکم
برابر فارسی برای واژه های مشخص شده در پرسش.
١ پاسخ
در زبان فارسی، واژههای اصیل برای امپراتور، امپراتریس، ملکهی همسر و ملکهی حاکم به شرح زیر هستند:
۱. امپراتور (حاکم یک امپراتوری)
• شاهنشاه: واژهای که در دوران هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان برای امپراتور ایران به کار میرفت.
• فرشاه: واژهای کمتر رایج که ترکیبی از «فر» (شکوه و جلال) و «شاه» است.
۲. امپراتریس (همسر امپراتور یا فرمانروای زن یک امپراتوری)
• شاهبانوی جهان: عنوانی برای همسر شاهنشاه یا یک امپراتریس مستقل.
• جهاندخت: به معنای «دختر یا بانوی جهان»، که میتوان آن را برای امپراتریس به کار برد.
۳. ملکهی همسر (همسر یک پادشاه)
• شاهبانو: رایجترین واژه برای همسر پادشاه در ایران باستان و دورانهای بعدی.
• مهربانو: ترکیبی از “مهر” (عشق و بزرگی) و “بانو”، که میتواند برای ملکهی همسر به کار رود.
• خدنای: واژهای که در برخی متون کهن به معنای بانو و ملکه آمده است.
۴. ملکهی حاکم (پادشاه زن)
• شهربانو: به معنای “بانوی شهر”، که میتواند به ملکهی حاکم اشاره کند.
• شاهدخت: در معنای شاهزاده خانم، اما میتوان آن را به عنوان عنوان یک فرمانروای زن نیز استفاده کرد.
• فرمانبانو: ترکیبی از “فرمان” و “بانو”، که میتواند به معنای ملکهی حاکم باشد.
در تاریخ ایران، پوراندخت و آذرمیدخت از سلسلهی ساسانیان نمونههایی از ملکههای حاکم بودهاند که از این عناوین استفاده میکردند.