زبان فارسی شعر و ادب
آنچه یافت می نشود آنم آرزوست ،
منظور شاعر از آنچه یا فت می نشود ولی ارزویش را میشه کرد یعنی شیءای که قبلا تجربه کردیم ؟ وگرنه چطور میشه چیزی که یافته نمیشده ، یافت نمیشه و یافت نخواهد شد آرزو کرد ؟
٤ پاسخ
سلام
دی شیخ با چراغ همیگشت گرد شهر
کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست
گفتند یافت مینشود جُستهایم ما
گفت آن که یافت مینشود، آنم آرزوست
همونطور که یکی از دوستان اشاره کردند، این ابیات، با هم، همدیگه رو روشن میکنند. این ابیات در خصوص یکی از حکمای قدیم یونان هستش که داستانش رو شاید شنیده باشید. در حقیقت کار آن شیخ حکیم، یک نقد اجتماعی است به جامعه در باب افول انسانیت و کمالات انسانی؛ وقتی جامعه پر از مرده های متحرّک بشه، یه چنین حالتی میشه و کسی دیگه به دنبال تعالی انسانی نیست؛ دیگران طعنه میزدند که دنبال چی میگردی؛ میگفت: خسته از ناانسانیت هستم و دنبال انسانیتم؛ میگفتند: ما پی اش رفتیم، نبود؛ میگفت: دنبال همونکه پیدا نمیشه میگردم. (یعنی دنبال همون کمال انسانی). خب؛ این نشدنی و نیافتنی نیست؛ بلکه شیخ میگه چیزی که شما فکر میکنید یافت نمیشه رو میخوام.
ضمنا، برای آرزوی چیزی لازم نیست که اون رو قبلا تجربه کرده باشیم؛ کافی بتونیم درک وشناختی ازش داشته باشیم یا تصوّری ازش.
حرف شما مربوط به آروزهای مُحال هستش؛ یعنی آرزوی چیزی که منطقا محال هستش؛ اما خیلی از امور ، هرچند که دستیابی بهشون مشکل باشه، قابل آرزو کردن هستند. علاوه بر اینها، حتی اگه دستیابی به چیزی رو غیر محتمل بدونیم، باز میشه اونو آرزو کرد، چون آرزو داشتن، تأثیر روانشناختی و تأثیر انگیزشی داره.
و درآخر، اگر اموری وجود داشته باشند که دارای درجاتی باشند (مثل کمال انسانی و انواع رشدها)، حتی اگر رسیدن به نقطه نهایی و خیلی بالا از اون، غیر ممکن باشه، باز باید اونرو آرزو داشت و خواست، چون حرکت در جهت آن امر و داشتن درجات اولیه و متوسط اون، ممکن و لازم هستش؛ یعنی اگر مثلا کمال انسانی بالا برای ما غیر ممکن باشه، باز باد بخوایم که در مسیر کمال انسانی باشیم و به قدری که میتونیم بهش برسیم رو آرزو میشه داشت؛ برای این که اگر چیزی رو نخواید یا آرزوش رو نداشته باشید، دنبالش هم نمیروید.
با سلام
دی شیخ با چراغ همیگشت گرد شهر
کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست
گفتند یافت مینشود جُستهایم ما
گفت آن که یافت مینشود، آنم آرزوست
منظور شاعر انسان کامل است. انسان کامل بودن از ناممکنات نیست که بگوییم هرگز نبوده و نخواهد بود. در ثانی، بشر بر هر چیزی که در ذهنش قابل تصوّر است امید تحقّق میبندد و آرزو یا اشتیاق شدید داشتن هم برای رسیدن به مطلوب صعب الوصول دور از ذهن نیست.
گاه افراد در مورد خواسته هایی که به نظرشان دستنیافتنی میرسد، میگویند: برام آرزو شده.
بههرجهت، حال و هوای این غزل گویای دلتنگی مولانا برای شمس تبریزی است و اطرافیان برایش غیرقابل تحمّل مینمایند.
فکر میکنم منظور چیزیه که در زمانه شاعر و یا هر زمانه ای نایاب که نه ولی بسیار کم یابه مثل صداقت، پاکدستی، شجاعت، عدالت، ... شایددر نگاه اول به نظر برسه که اینها خیلی هم هستن ولی چون نیک بنگری همه تزویر میکنن ... مثلا پاش که بیفته و نیاز به گواهیِ صادقانه (شاهدِ صادق) باشه کمتر پیش میاد کسی راست بگه (اگه فیلم ابلق رو دیده باشید متوجه می شین چی میگم)، ...موارد اینچنینی خیلی زیاده.
ترویج فرهنگ پوچ و دنبال نخود سیا فرستادن . شعر، درس اخلاق و کتاب خوانی ( کتابهای ترجمه شده چپولها ) دلایل اصلیه عقب ماندگی جهان سومیهاست.
انسان کامل ، الّا ابتغاه وجه ربّه الاعلی ، فسوف یرضی ، در این راه چه سرهایی تشنه بریده شده ، فرار کنید ، افرٌوا دو تا پا دارید دو پا هم قرض کنید بدو