مفهوم مورد نظر سعدی
مفهوم مورد نظر سعدی از این حکایت چیه ؟
جوهر اگر در خلاب افتد، همچنان نفیس است و غبار اگر به فلک رسد، همان خسیس. استعداد بی تربیت دریغ است و تربیت نامستعد ضایع. خاکستر نسبی عالی دارد که آتش جوهر علویست ولیکن چون به نفس خود هنری ندارد، با خاک برابر است و قیمت شکر نه از نی است که آن خود خاصیت وی است.چو کنعان را طبیعت بی هنر بود
١ پاسخ
با سلام
حکایت سعدی در این متن به مفهوم ارزش واقعی و ذاتی انسانها و استعدادهای آنها اشاره دارد و میخواهد بگوید که جوهر واقعی و ارزشمند هر فرد، به شرایط و محیطی که در آن قرار دارد بستگی ندارد. اگر جوهر در خلاب (محیط ناپاک) قرار گیرد، باز هم ارزش و قیمت خود را حفظ میکند. برعکس، حتّی اگر غبار به بلندای آسمان برسد، همچنان بیارزش خواهد بود.
(این متن به اهمیت تربیت و پرورش استعدادها نیز اشاره دارد. استعدادهای بدون هدایت و تربیت، هدر میروند و به نتیجه نمیرسند، در حالی که تربیت نامناسب نیز میتواند استعدادها را ضایع کند.)
در ادامه ، سعدی به مقایسهی ذات و استعدادهای درونی انسانها و تأثیر تربیت و هنر بر آنها میپردازد. او میگوید که "خاکستر نسبی عالی دارد"؛ به این معنا که ممکن است فردی از نظر نسب و خانواده در موقعیت اجتماعی بالایی قرار داشته باشد، امّا اگر به خودی خود و به معنای واقعی هنری نداشته باشد و نتواند استعدادهایش را شکوفا کند، در واقع با خاک برابر است و ارزشی ندارد.
سعدی در ادامه به این نکته اشاره میکند که "قیمت شکر نه از نی است که آن خود خاصیت وی است"، به این معنا که ارزش واقعی یک چیز (مثل شکر) به ذات و ویژگیهای خود آن بستگی دارد، نه به منبع یا محیطی که از آن آمده است. به عبارتی، ارزش و قیمت چیزها به خود آنها و ویژگیهای درونیشان وابسته است.
"چو کنعان را طبیعت بی هنر بود"
سعدی میخواهد بگوید که هر کسی از نظر نسب و خانواده در موقعیت خوبی باشد، اگر طبیعت و ذاتی هنری نداشته باشد، نمیتواند به موفّقیت و ارزش واقعی دست یابد.
به طور خلاصه، در این قسمت از حکایت، سعدی بر اهمّیت ذات، استعدادها و هنر در انسانها تأکید میکند و میگوید که صرفاً داشتن نسب و موقعیت اجتماعی بالا کافی نیست؛ بلکه باید به خودی خود و با تلاش و پرورش استعدادها به ارزش واقعی رسید.