پرسشها با دستهبندی (زبان فارسی => زبان فارسی => اصطلاحات)
توی جمله "مروری بر گذشته ادبی ایران، درآمدی بر ادبیات امروز و معیاری برای ارزیابی میزان هماهنگی فرهنگ نسل حاضر با اقتضای عصر محسوبست."
به کسی که دروغ را جای حقیقت جا می زند چه می گویند؟ به فعل او چه می گویند؟ آیا اصطلاحی برای آن داریم مشابه زیر رو کشیدن؟
در کتاب نفثه المصدور
چرا میگیم برو برف های حیاط رو پارو کن. اما مثلا میگیم تو شهر برف اومده منظورم اینه که چرا تو جمله اول برف رو جمع میبندیم اما جمله دوم با اینکه وسعت بیشتره جمع نمیبندیم ؟؟
میخواستم بدونم این جمله از چه کسی است ؟ آنکه از صاحب عزا بیشتر بگرید ابله است
با اين ريش ميخواهي بري تجريش ؟
لطفامنظور از کلمه فرامتن را در شاهنامه خوانی توضیح دهید
نگاه عاقل اندر سفیه کردن ضرب المثل فارسی است.