پرسشها با دستهبندی (زبان فارسی => اصطلاحات)
"مار در استین پروراندن " کنایه از چیه ؟
"رییسمان خویش به دست کسی تابیدن " کنایه از چیه ؟
"کمال همنشین بر من اثر کرد" کنایه از چیه ؟
"خط بر کسی کشیدن " کنایه از چیه ؟
" پول نمیکنه " به چه معنیه ؟ ضرب المثل ایرانیه .
" این کار پا داره " کنایه از چیه ؟
" دستت میرسد " در ای که دستت میرسد کاری بکن کنایه از چیه ؟
"افسار دست کسی دادن " کنایه از چیه ؟
کلمه بهتری برای دهن لق بودن هست ایا؟
در ادبیات قرن اول تا سوم به کلماتی مثل رستاق، طسوج، کوره، ضیع، قصبه و ... برمی خوریم که هرکدام بار معنایی و حقوقی خود را دارد. در این تقسیم بندی معنی دقیق «شق» چیست؟