پرسشها با دستهبندی (زبان فارسی)
آنچ گل را گفت حق خندانش کرد با دل من گفت و صد چندانش کرد عاشق آنم که هر آن آن اوست عقل و جان جاندار یک مرجان اوست چون در زرادخانه باز شد غمزههای چشم تیرانداز شد بر دلم زد تیر و سوداییم کرد عاشق شکر و شکرخاییم کرد ✏ «مولانا»
برام سوال شده متناقض نما چه فرقی با متضاد داره ؟
سحر کاهی را به صنعت که کند باز کوهی را چو کاهی میتند ✏ «مولانا»
گذشت گر چه سخت، اما راحت تر از اون چیزی که فکرشو می کردم
در رمان، استفاده از کلمه "مرا" درست تر است یا "من را"؟
در سمرقندست قند اما لبش از بخارا یافت و آن شد مذهبش بدر میجویم از آنم چون هلال صدر میجویم درین صف نعال تو فسرده درخور این دم نهای با شکر مقرون نهای گرچه نیی ✏ «مولانا»
معنی یری دا بالامسان
معنی کلمه(أسگیدیپ) در ترکی؟
چون زبانهٔ شمع پیش آفتاب نیست باشد هست باشد در حساب هست باشد ذات او تا تو اگر بر نهی پنبه بسوزد زان شرر نیست باشد روشنی ندهد ترا کرده باشد آفتاب او را فنا ✏ «مولانا»
در بیت "هر دوست که دَم زد زِ وفا، دشمن شد/هر پاکرُوی که بود، تَردامن شد" منظور از "پاکرُوی" و "تَردامن" چیست؟