درود بر بچه های عزیز ابادیس میخوام انگلیسی یاد بگیرم کسی هست به صورت مختصر بگه چیکار کنم
مختصر مفید بخوان بگم اینه که فقط شروع کن و تلاش و استمرار داشته و اینو بدون که یادگیری هر زبانی پروسه ای زمانبر و گاهی حای خسته کننده است
باید سال باشد البته شش ماه اول ۳۱روزه و پنج ماه دوم ۳۰ روزه و ماه آخر ۲۹ روزه است.
شکر خواهی و شیرین نیز خواهی شکار ماه کن یا صید ماهی ✏ «نظامی»
معنی بیت: اگر هم شکر میخواهی و هم شیرینی (یعنی معشوقی مثل "شیرین")، باید کار بزرگی کنی؛ مثلاً ماه را شکار کنی یا ماهی را صید. یعنی: رسیدن به کسی مثل "شیرین"، آسان نیست. باید کار خارقالعادهای ان ...
گرم درآ و دم مده باده بیار ای صنم لابه بنده گوش کن گوش مخار ای صنم منظور از " دم مده " ، " باده " و " صنم " چیست ؟
فریفتن ،،فریب دادن،جادو کردن،
گشاد از درج گوهر قفل یاقوت رطب را قند داد و قند را قوت ✏ «نظامی»
پاسخ درست: لبها مراد از قفل یاقوت، لبهای سرخ معشوق است. در ادبیات فارسی، لبها به خاطر رنگ سرخشان به « یاقوت » تشبیه میشوند، و وقتی بستهاند، به قفلی از یاقوت شباهت دارند که گشودنش (باز کردن دهان) ...
سیه شعری چو زلف عنبرافشان فرود آویخت بر ماه درفشان
مراد از «ماه درفشان » چهرهای درخشان و نورانی است. یعنی زلف سیاه و بلند همچون خوشه انگور، بر چهرهای چون ماهِ نورانی آویخته شده است. بنابراین، گزینه درست: «چهره درخشان» است. در این تصویر، ماه استع ...
درود بر بچه های عزیز ابادیس میخوام انگلیسی یاد بگیرم کسی هست به صورت مختصر بگه چیکار کنم
با جی پنج درس بخون یه جور فکرابزار هست
دگر ره لعبت طاوسپیکر گشاد ز درج لؤلؤ تنگ شکر ✏ «نظامی»
مراد از « درج لؤلؤ » بهصورت استعارهای دهان معشوق است که هنگام سخن گفتن یا خندیدن، همچون گشودن جعبهای پُر از مروارید مینماید (اشاره به دندانهای سفید و مرتب معشوق). بنابراین، گزینه درست: «دهان پ ...
ز دَه گویی به دَه سویی است ناورد ز یکگویی به یک گویی رسد مرد ✏ «نظامی»
در این بیت زیبا از نظامی، واژهی « دهگویی » به معنای "ده حرف، ده نظر، ده جهت، ده پراکندگی ذهنی یا زبانی" است. و در مقابل، « یکگویی » یعنی "یکحرفی، تمرکز، وحدت کلام و اندیشه". معنی بیت : کسی که د ...
دگر ره لعبت طاوسپیکر گشاد ز درج لؤلؤ تنگ شکر ✏ «نظامی»
آن معشوق زیباروی با اندامی چون طاووس، دوباره دهان شیرین و بستهاش را چون جعبهای از مروارید گشود. مراد از "درج لؤلؤ": در اینجا "درج لؤلؤ" استعاره از دهان معشوق است، و "لؤلؤ" (مروارید) اشاره به دندانهای سفید و درخشان او دارد. بنابراین "گشودن درج لؤلؤ" یعنی باز کردن دهان و لبگشودن، که هم میتواند به خندیدن اشاره داشته باشد و هم به سخن گفتن.