پیشنهادهای نرگس محمدی (١٧١)
آقای فرتاش معنای این کلمه میشه بی ملاحظه گری و نه بی خردی
Causing a lot of destruction
اصطلاحی هست که معمولا برای ازدواج بکار می ره. و در ضمن معنی final decision نمیده در واقع معنیش این هست که برای یه کاری که یکم ریسکی هست بعد از اینکه ...
To follow a picture belief
To involve sth as a necessary part of sth else
To get sth after a long effort.
رک و پوست کنده و خلاصه و مفید حرف زدن
To travel on water in a ship or boat of any type
برای مراکز انسان هایی با نیاز های ویژه هم به اختصار بکار میره
تبعیض قائل شدن بین دو نفر هم معنی میده. یعنی بین دو نفر فرق بزاری.
Compulsive of behavior : that is difficult to stop or control.
سربازی اجباری
Extensively
The state of being cooped up.
تبلیغ کردن برای فروش بیشتر
Eye catching
معادل دقیق فارسی نداره دقیق ولی معنی اخلاق کسی رو میده ک دائم داره خودش و دستاوردهاشو نقد می کنه و کوچیک میشماره و بیشتر روی شکست ها و مشکلاتش تمرکز ...
خودخواه Selfish Egotistical
وقتی که عمیقاً دلت برای خودت و بدبختیات میسوزه
تصویر و نظری ک نسبت به خودت توی ذهنت داری
این تنها معنی عزت نفس میده یعنی خودت رو همون جوری که هستی قبول داشته باشی و ارزشمند بدونی.
To think or be worried about SB or STH
محال ممکنه ک من کاری رو انجام بدم
Up in the air
زندگی همینه دیگه
Prudent
Demanding
Like an immersible watch ⌚
Two or more than two criminals who committed a crime
سر در آوردن با خبر بودن
از دادن اطلاعات به کسی سر باز زدن
پایین تر از حد انتظار
دست کم گرفتن کسی قدر کسی رو ندونستن
از اهمیت برخوردار بودن
Grab Kidnap
Explode
To store in a hidden place
بدون خبر و اطلاع قبلی
مشکل و پیچیده و پر زحمت
تلفظ آمریکایی صحیح نیست
Men are fallible
نقض کردن چیزی که قبلاً فکر میشد درسته
Lack of Outage
collocation به معنی تلاش ( های ) شدید و دشوار
کلا نیمکره نیم کره زمین و مغز و هرچیز کروی دیگه
فرمانروایی کردن
Wipe out Gaze to the ground Eliminate Annihilat
*raze to the ground
شامل شدن
Rivet the attention:جلب توجه کردن
مایه زحمت
کسی رو به وحشت انداختن
توی بعضی جملات معنی کم کردن هم میده دوستان دقت کنید بعضی جملات نه همه جا!!!!!
Subtle Astute
Clumsy
مجذوب شدن
Deviate
Obsurd
وخیم مهلک کشنده
حمله کردن Break into one's house To combat and dominate an area
ترکیبی از چند چیز مخصوصا چند چیز غیر طبیعی
هر چیز تو خالی
جریمه جریمه با عدم حضور و شرکت در چیزی Fine Penalty
The state of peace
عضو بدن
Somehow artificial
Throw sth away Toss sth away
رایج، مرسوم
لباس دست دوم
پرهیزکارانه
مستمری
تشنه شهرت
مثل بلاگرای امروزی که تشنه شهرت هستن تشنه شهرت
برای چیزی بکار برده میشه که آنقدر احمقانه و مسخرست که انجام دادنش واقعا بی معنیه
خستگی و ضعف
شیوا فصیح
Exhaustive
Summon
ترسیده
مفهومی ادراکی
جامع و کامل
تشریفاتی . مذهبی
Aspect
کنار گذاشتن
علاوه بر چیزی ک دوستان گفتن جلوگیری کردن هم معنی میده
Constraint
Restrict Curb
Restrain
تحقیر آمیز
پر کینه
Lull Gentle Milde Mellow Calm
شلخته
حاصلخیز و بارور کردن کود دادن It's essential to fertilize ur plants
Hesitate Or sustain in a situation bc you are not willing to leave or change
تفویض، هیئت نمایندگان
Agriculture
نقل قول کردن ، احضار کردن
بی فایده و بیهوده
Restriction
Curb
Trick or deceive
دیمی و سرسری کار کردن برای خلاص شدن و از زیر کار در رفتن
Go benana
دقیق زیرک ملایم، نا محسوس،
موجودی، مجموعه
Atmosphere
محل جلوس
Crowded
Packed
Crowded
بیانگر چیزی بودن
The prospect of sth = شانس موفقیت در یک چیز
فرساینده
نجات رستگاری
پر واضح است
Used to express disagreement
مثل سیبی ک از وسط نصف شده
هر چه کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنی نان قلب خود را خوردن
بخش واحد درسی
ترم نیمسال اول دوره
Acceptable Possible
آبیاری کردن
تراوش کردن، نفوذ کردن
نفوذ کردن
ترک مویی، عیب و نقص به ظاهر جزئی ولی مهم
آبی که درون لوله فاضلاب جریان دارد و به بیرون میریزد.
مرفه The wealthy
Opportunity
موافق ، دوستانه
قطع سر، بریدن سر ، کوتاه کردن ، کوتاه کردن چیزی از نوک آن
غرق در چیزی شدن به طوری که از دنیای اطراف جدا بشی
Hire son
علت ملاقات
نتوانستن پا به پای چیزی پیش رفتن Not being able to Keep up with sth
نه حرف تو نه حرف من یچی مابینش
از دست دادن فرصت، از قلم انداختن، جا انداختن یک چیزی
ترک کردن حذف کردن بیرون کشیدن
بیا همین کارو بکنیم
رو مخ و حوصله سر بر و زر زرو
ژنده پوشیدن
کسی که پولدار و قدرتمنده
فقط هیکل گنده کرده ولی هیچی حالیش نمیشه و مغز نداره به اصطلاح
or Throw in the sponge:پذیرش شکست
عایق
شکنندگی
عارضه
Dwelling
توی مخمصه افتادن
نشستن در یک گوشه و ماست خود را خوردن. همون بی طرف بودن خودمون
To spread out into space : پخش شدن و گسترش یافتن در فضا
به تو چه! فضولی؟ دخالت نکن! سرت تو کار خودت باشه! It's none of your business !
عجبببببب یا همون پشمام خودمون در بعضی مواقع
تنها نکته منفی یک چیز It was all fun and the incident was the only fly in the ointment
حضور داشتن در مکان خاصی
راحت طلبی
درک و فهم
Ancestor ≠ descendent
Hand in or submit sth
شبیخون زدن و از موقعیت سواستفاده کردن
Taxes
Unavoidable= inevitable
اون satan هست که میشه همون شیطان. این یکی میشه لکه و لکه دار کردن چیزی
پنچر شدن هم معنی میده
Reactionary or biased
Sth that is overrated and cannot satisfy u
Navy در هر صورت noun هست چه معنای سرمه ای بده که البته navy blue هست و چه معنای ناوگان دریایی رو بده.
گناه رو به گردن کسی انداختن
کسی را مجازات کردن
ادای کسی رو در آوردن
امتناع از پاسخ دادن