salvation

/sælˈveɪʃn̩//sælˈveɪʃn̩/

معنی: رهایی، رستگاری، نجات، سبب نجات
معانی دیگر: رهایش، آمرزش، بوخت، وسیله ی رستگاری، مایه ی نجات، اسباب آمرزش

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: salvational (adj.)
(1) تعریف: the act of saving or the condition of being saved from sin or evil; redemption.
مترادف: deliverance, redemption
متضاد: damnation
مشابه: grace

- He had led a life of crime, and it was a loving woman that brought about his salvation.
[ترجمه Melune] او یک زندگی جنایتکارانه را رهبری کرده و سپس زنی با محبت بود که رستگاری وی را باعث شد ( به ارمغان آورد )
|
[ترجمه شان] او زندگی جنایت کارانه ای را سپری کرده بود، اما ( عشق ) زنی دوست داشتنی ، رستگاری برایش به ارمغان آورد.
|
[ترجمه گوگل] او یک زندگی جنایتکارانه را گذرانده بود و این یک زن دوست داشتنی بود که باعث نجات او شد
[ترجمه ترگمان] او زندگی جنایتی را رهبری کرده بود و این یک زن دوست داشتنی بود که از رستگاری او سرچشمه می گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: protection or deliverance from harm or difficulty.
مترادف: deliverance, rescue
مشابه: relief

- The liberation of the camp by allied forces brought about the salvation of the surviving inmates.
[ترجمه گوگل] آزادسازی اردوگاه توسط نیروهای متحد باعث نجات زندانیان بازمانده شد
[ترجمه ترگمان] آزادی اردوگاه به وسیله نیروهای متفق برای نجات زندانیان زنده به ارمغان آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: something that has the effect of saving or protecting from trouble or harm.
مشابه: relief

- My new job was my salvation.
[ترجمه گوگل] شغل جدید من نجات من بود
[ترجمه ترگمان] شغل جدیدم رستگاری من بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. salvation by works
رستگاری از راه کارهای خیر

2. the eternal salvation of the martyrs' souls
رستگاری ابدی روح شهیدان

3. he gives alms for the salvation of his father's soul
به خاطر آمرزش روح پدرش صدقه می دهد.

4. no earthly ruler can guarantee salvation in the life to come
هیچ فرمانروای دنیوی نمی تواند رستگاری آخرت را تضمین کند.

5. his entering upon the way of salvation
ورود او به شاهراه رستگاری

6. the key to the country's economic salvation
کلید رهایی اقتصادی کشور

7. she believes that religion is the only way to eternal salvation
او باور داردکه مذهب یگانه راه رستگاری ابدی است.

8. A drug treatment program was Ron's salvation.
[ترجمه گوگل]برنامه درمان مواد مخدر نجات رون بود
[ترجمه ترگمان]یک برنامه درمانی، رستگاری رون بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Government loans have been the salvation of several shaky business companies.
[ترجمه گوگل]وام های دولتی نجات چندین شرکت تجاری متزلزل بوده است
[ترجمه ترگمان]وام های دولت، نجات چندین شرکت متزلزل تجاری بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The Gospel message is one of personal salvation.
[ترجمه گوگل]پیام انجیل پیام نجات شخصی است
[ترجمه ترگمان]پیام انجیل یکی از رستگاری شخصی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Internet turned out to be the salvation of the company.
[ترجمه گوگل]اینترنت نجات شرکت بود
[ترجمه ترگمان]اینترنت تبدیل به نجات شرکت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. If she needs salvation, she will posit a savior.
[ترجمه گوگل]اگر به رستگاری نیاز داشته باشد، ناجی را معرفی خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]، اگه به رستگاری نیاز داشته باشه اون یه ناجی رو انتخاب می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They believe that people can come to salvation through faith.
[ترجمه گوگل]آنها معتقدند که مردم می توانند از طریق ایمان به رستگاری برسند
[ترجمه ترگمان]آن ها بر این باورند که مردم می توانند از طریق ایمان به رستگاری برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The medieval Church believed in salvation through faith and works.
[ترجمه گوگل]کلیسای قرون وسطی به نجات از طریق ایمان و اعمال اعتقاد داشت
[ترجمه ترگمان]کلیسای قرون وسطی به رستگاری از طریق ایمان و کار اعتقاد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The National Salvation Front has already replied to this series of opposition moves with its own demonstrations.
[ترجمه گوگل]جبهه نجات ملی قبلاً با تظاهرات خود به این سلسله تحرکات مخالف پاسخ داده است
[ترجمه ترگمان]جبهه نجات ملی پیش از این به این سری از مخالفان در تظاهرات خود پاسخ داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. A closer look revealed the familiar Salvation Army logo on the pot, but this bell-ringer was like none I recognized.
[ترجمه گوگل]با نگاهی دقیق‌تر، لوگوی آشنای ارتش رستگاری روی گلدان نشان داده شد، اما این زنگ‌ساز شبیه هیچ‌کدام بود که من نمی‌شناختم
[ترجمه ترگمان]یک نگاه دقیق تر نشان داد که آرم ارتش رستگاری آشنا روی ظرف قرار دارد، اما این زنگ مانند چیزی بود که من می شناختم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. There is the Salvation Army that is mentioned.
[ترجمه گوگل]ارتش نجات وجود دارد که به آن اشاره شده است
[ترجمه ترگمان]ارتش رستگاری نام دارد که به آن اشاره شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. An idea is salvation by imagination. Frank Lloyd Wright
[ترجمه گوگل]یک ایده نجات با تخیل است فرانک لوید رایت
[ترجمه ترگمان]یک ایده رستگاری است فرانک لوید رایت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رهایی (اسم)
release, emancipation, escape, acquittance, quietus, liberation, salvation, delivery, deliverance, rescue, riddance, extrication, escapement, go-by

رستگاری (اسم)
emancipation, salvation, deliverance, redemption

نجات (اسم)
liberation, salvation, rescue

سبب نجات (اسم)
salvation

انگلیسی به انگلیسی

• deliverance, redemption; act of saving, act of rescuing; savior, means of deliverance
in christianity, the salvation of a person is the fact that christ has saved them from evil.
the salvation of someone or something is the act of saving them from harm.
if someone or something is your salvation, they are responsible for saving you from harm or from an unpleasant situation.

پیشنهاد کاربران

نجات رستگاری
The angel of the salvation of my life
noun
[noncount]
1 in Christianity : the act of saving someone from sin or evil : the state of being saved from sin or evil
Pray for salvation
2 : something that saves someone or something from danger or a difficult situation
...
[مشاهده متن کامل]

◀️The new medication has been her salvation. [=has saved her]
◀️Tourism has been the salvation of the island
⬛ ویکی پدیای فارسی ⬛
رستگاری در دین بمعنی نجات انسان از گناه و عواقب گناه است. هرچند معنای رستگاری در ادیان گوناگون یکی نیست، اما در ادیان کتاب بنیاد مانند یهودیت، مسیحیت و اسلام - رستگاری مسئله ای کانونی است.
🔰رستگاری در قرآن
در قرآن حدود ۴۰ بار از واژه فلاح ( رستگاری ) سخن گفته شده و در ضمن آیات مربوط از صفات و علائم رستگاران و سعادتمندان واقعی و اخروی سخن رانده است که البته رستگاری از هر دو بعدش هم دنیوی و هم اخروی مدنظر بوده و از آنجا که حیات اخروی جاودانی و ابدی است از اهمیت بیشتری برخوردار می باشد.
قرآن رستگاری اخروی را از آن راستگویان می داند. صدق به هر اندازه اى که در وجود آدمى برقرار و ثابت گردد، به همان مقدار براى او تزکیه و نجات می آورد؛ چرا که مؤمنان، اگر به خاطر صداقتشان، مشکلاتى را در دنیا تحمّل کنند، این راستى در آخرت براى آنان کارساز است. تنها صادقان نفع مى برند، نه مدّعیان، شعاردهندگان وریاکاران.
🔰رستگاری در مسیحیت
اصطلاح رستگاری ( salvation ) در مسیحیت دارای معنایی ویژه است. رهایی از قدرت گناه، حالت و وضعیتی که در آن انسان از گناه و مرگ آزاد می شود، تحقق برتری خدای نامتناهی بر تباهی های پدید آمده از گناه، بیماری و مرگ؛ و سرانجام، به �آن عمل خداوند گفته می شود که برای بازگرداندن انسان به موقعیت اولی اش انجام گرفته است؛ موقعیتی که از آن به سبب گناه آدم هبوط کرده است�. به اعتقاد مسیحیان، انسان در آغاز آفرینش در کمال راستی و درستی بود، اما آدم ( نخستین نمونه انسانیت ) به معصیت خدا وسوسه شد و دامن خود را به گناه آلوده ساخت. بدین سبب، از آن جایگاه بلند هبوط کرد و در دنیایی خاکی گرفتار آمد. این امر تبار او را نیز به گناه ذاتی مبتلا نمود.
🔰رستگاری در مزدیسنا
در مزدیسنا رستگاری هم دنیوی است و هم اخروی و از راه پیروی از قانون اشا حاصل می شود.
🔰رستگاری در ادیان هندی
در ادیان هندی، به رستگاری موکشه یا موکتی ( Mukti ) می گویند که بمعنای رهایی فرد از چرخه زایش های دوباره ( سمساره ) اشاره دارد.
⬛ ویکی پدیای انگلیسی ⬛
Being saved or protected from harm or a deliverance from sin
Salvation ( from Latin: salvatio, from salva, 'safe, saved' ) is the state of being saved or protected from harm or a dire situation. In religion and theology, salvation generally refers to the deliverance of the soul from sin and its consequences. The academic study of salvation is called soteriology.
🔰Meaning
In Abrahamic religions and theology, salvation is the saving of the soul from sin and its consequences. It may also be called deliverance or redemption from sin and its effects. Depending on the religion or even denomination, salvation is considered to be caused either only by the grace of God ( i. e. unmerited and unearned ) , or by faith, good deeds ( works ) , or a combination thereof. Religions often emphasize that man is a sinner by nature and that the penalty of sin is death ( physical death, spiritual death: spiritual separation from God and eternal punishment in hell ) .

رستگاری
نجات
راهگشایی ، فرج
رَشاد، فوز
رستگاری
پناه یا محافظ
مثال That blanket was my salvation when my car broke down in the snow.
آن پتو محافظ من بود وقتی که ماشینم در برف خراب شد.
دوری ازگناه . پاک ازگناه. رهاشدن

بپرس