تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

۱ - دست به یکی کردن، تبانی کردن، در توطئه همراهی کردن Conspire jointly ۲ - دسیسه کردن، نقشه چیدن ، توطئه کردن To scheme To plan secretly and dish ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

به دَرَک به جهنم هر چی شد شد هر چی بادا باد کیلو چند!

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

۱ - دوره آموزشی فشرده و کوتاه مدت An intensive course to teach a lot of facts in a short period of time ۲ - تجربه یا فعالیتی دشوار و بدون برنامه ری ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

Also, have the goods on مطلع شدن از حقیقت پنهان بد درباره کسی بویژه جهت استفاده علیه آنها آتو گرفتن ؟؟ دست کسی را خواندن؟؟ دست کسی را رو کردن؟؟ . ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

فریب اذهان This is an illusion created with smoke and mirrors to direct people's . attention away

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

۱ - کاملا سرد، یخ ( کرده ) totally, completely, very . He took a sip of his stone - cold tea ۲ - محض، کامل . I can't stand his stone - cold l ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

به خودیِ خود

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

در نوع خود What they do is an art form unto itself آنچه آنها انجام می دهند در نوع خود یک هنر است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

به سرانجام رساندن ( طرح، برنامه، ایده ) To finish doing something completely to the end

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

به زیان کسی به صرر کسی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

کالای قاچاق Illegally trafficked goods

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

قاچاقچی مواد مخدر خرده پا Young people often aged between 12 - 20 who are paid by drug dealers to deliver their illegal drugs Drug runner's cat wa ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

تو هر زمینه ای نقش/فعالیت داشتن تو هر کاری دخالت کردن نخود هر آش involved in many different activities ( often with a negative connotation )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

باد تند ناگهانی a strong but short blast of wind A sudden gust can blow your hat off . your head

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

پخش و پلا

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

قدرت بدنی توان بدنی استقامت توان Stamina These people have tremendous stamina and . staying power

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

زخم معده They never get headaches or ulcers - they give . them

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

عالی بی عیب و نقص بدون اشکال He was in a constant state of terror, fearing the wrath of his boss, even . though his work was impeccable

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

شنگول ?Jolly

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

( بویژه چیزی که خیلی خسته کننده، ملال آور و اعصاب خورد کن باشه ) دائما هر روز مدام همواره همیشه ی خدا مکررا But they still have an enormous ca ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

به صورت مکتوب و با جزئیات: تنظیم کردن تدوین کردن تهیه کردن To arrange/form/make up/prepare in writing and in detail It's impossible to draw u ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

از پا افتاده خسته خراب از کار افتاده Wasted The pooped out asshole

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

جوجه تیغی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

تغییر یا افزایش جزئی a small change or upward increase /A significant/tiny/sharp/notable/serious global uptick An undeniable/obvious/impressive uptick

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

feelings of oneness, limitlessness

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

خانواده محور

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

حاکم خودکامه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

بهت زده شوکه بسیار متعجب

پیشنهاد
١

وقتی به دلیل شرایط موجود احتمال موفقیت کسی خیلی کم است Researches show that many of the children who overcome the odds stacked against them, had a s ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

دوگانگی تضاد تقابل دو دستگی تمایز تباین Her statement caught my attention because I found it to be somewhat of a dichotomy

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

۱ - تعادل کسی را بر هم زدن To make unsteady, falter ۲ - گیج کردن، مات و مبهوت کردن، غافلگیر کردن، متعجب کردن To confuse, surprise, disorient someon ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

۱ - خلاص شدن، رها شدن، در رفتن، کنار گذاشتن Get rid of Shed Cast off Discard We need to take a roundabout to throw off any pursuit He finally man ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

فحش، ناسزا، دشنام

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

بردگی انقیاد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

فضولات حیوانات بویژه اسب در جاده ها Horse manure/fece/dung/dropping usually on a road The streets were littered with road apples

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

بدون جذابیت بدون هیجان

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

معمولا با فعلهای know, feel و believe همراه هستند با تمام وجود با گوشت و پوست By the end of the book, you will know in your bones that the only ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

فشردن گلو با بغض close to crying and/or having difficulty talking due to strong emotion

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

اشک سرازیر شدن ( اشک در چشم حلقه زدن = Brim with tears ) I welled up watching the scene

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

لک زدن دل برای کسی با چیزی She is pining for her ex boyfriend دلش لک زده برا دوست پسر سابقش حسرت چیزی را خوردن, By knowing this method you will ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

سُنن، آئین و تاریخ شفاهی یک جامعه با یک فرهنگ

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

در معرض خطر at risk در معرض خطر قرار دادن to put sth on the line • With the game on the line, the libero makes a diving dig to keep the play alive ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

بازیگر نقش منفی فیلم یا رمان cruel or evil character in a book, play, or movie who opposes the hero ضد قهرمان anti hero دهاتی شرور evil, scoundrel, ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

بزن بزن Brawl Argument Fight Fracas

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

مسئله، مورد، نکته، قضیه, نگرانی موردی که هست اینه که. . مسئله اینه که. . . نکته ای که هست اینه که. . . Caveats are usually issued

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

سختی، مشکل، مانع Drawback Trouble Problem Catch

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

- سرخود - کسی که نسبت به قانون بی اعتناست و از آن نافرمانی و سرپیچی می کند و فقط آنطور که دلش می خواهد بدون توجه به قانون یا هنجارهای موجود رفتار م ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

To whistle blow on somebody/something افشاگری موضوعی غیر قانونی یا فردی که جرمی مرتکب می شود از طریق علنی کردن آن برای عموم و یا اطلاع دادن به مقاما ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

بیش از حد شسته رفته

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

فائق نیامدنی, An insurmountable problem