تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

با در نظر گرفتنِ با احتساب Include Consider To take something into account or consideration Figure something in Traveling overseas is expensive. ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

به صورت قلپ قلپ A big, fast gulp قلپ قلپ سر کشیدن to take a big slurp of a drink He took a huge/slow/long/another/final swig of his beer

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

نوعی سوپ خامه ای غلیظ که سرد سرو می شود. A thick soup made with leek, onion, potato and chicken stock. It's served chilled

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

جمع کردن لب و لوچه draw together غنچه کردن لب ها wrinkle Her lips puckered in disappointment at the transparent honesty in my voice

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

Idiom چرا معطل شدی؟ چرا دیر کردی؟ کجا موندی؟ کوشی پس؟ هاردا قالدین به!!؟ Used to ask why someone is late ?Means: what is delaying someone

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

Hell - bent All - out

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

هم ردیف بودن Rumi is on par with Beethoven, Mozart and Shakespeare

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

۱ - پرتگاه A cliff with an overhanging edge ۲ - مهلکه، موقعیتی که جان آدمی را به خطر می اندازد یا شکست او بسیار محتمل است on the edge of a precipice ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

حالت و شکل گردو گولی، حالت تپلی بدن پر داشتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

مفرط، افراطی Excessive بیش از اندازه out of proportion حد way beyond normal limits بسیار زیاد too much /Inordinate desire/love/interest passion/e ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

شکم بارگی شکم پرستی Excessive desire to consume more than that which one requires

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

ماما، قابله a health professional trained to support and care for women during pregnancy, labour and birth

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

** در کل: تخریب و سرنگون سازی یا براندازی چیزی از طریق تضعیف کردن تدریجی پایه های آن ، یا مقابله با آن ۱ - سرنگون کردن، برانداختن، از قدرت برکنار ک ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

حمله/تاخت /هجوم فیزیکی یا روحی روانی بصورت مکتوب یا شفاهی Sufism is to find joy in the heart whenever distress and care assail it Care: an anxious ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٨

۱ - کسی که در رابطه ای همواره طرف مقابل را شدیدا تحت کنترل، سلطه و مالکیت خود نگه می دارد و انتظار دارد شما تماما توجه، وقت و محبت خود را تنها صرف او ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

بی جان Not alive A non living thing :Inanimate comes from a latin root In: not Ananimatis: alive

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

۱ - چیزی را محکم گرفتن و مرتبا به سمت خود کشیدن To take hold of something and pull it several times toward oneself ۲ - پتک عمیقی به سیگار زدن To i ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

جم خوردن ، ذره ای یا یه خورده جابجا شدن The men tried to tug at the stone, but it wouldn't budge from the mud The boys budged over to make room ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

- با تمام قوا Hell - bent All - out to exert oneself at full bore: تمام تلاش خود را بکار بردن To strain every nerve - تمام عیار a full bore cris ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

Bunch قطعات، توده یا ذرات فشرده شده هر چیزی مثل تگرگ که قطرات فشرده و منجمد شده باران است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

The tradition of suddenly pulling down one's buttocks as a gesture of disrespect or simply for laughs This term has gained its modern slang usage ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

Burst the bond to something از بند چیزی رها شدن بند چیزی را گسستن Rumi exhorts the reader to burst the bonds to the gold and silver to be free رو ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

مقدمه یا پبیش گفتاری که بر یک اثر یا کار هنری یا ادبی نوشته می شود. an introductory section of a literary or musical work A prologue to Romeo and ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

ضعف و نانوانی جسمی یا ذهنی Mental or physical weakness or ailment Rumi believed that love and its sweet madness . heals all infirmities

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

گوشت راسته گوساله یا گاو a part of a body or large cut of meat on the both sides of spine from lowest ribs to the hip bones Chuck : گوشت قسمت شانه ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

گوشت قسمت دنده گاو یا گوساله ) گوشت راسته هم گوشت های اطراف ستون فقرات است و چون تحرکی ندارند نرمترین نوع گوشت بوده و برای کباب مناسب می باشند ) ...

پیشنهاد
١

روی پای خود ایستادن به خود تکیه کردن بدون تکیه به دیگران از پس مشکلی برآمدن/ کاری را انجام دادن To get out of a difficult situation by one's own e ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

فراخواندن دعوت کردن خواستن توصیه کردن ترغیب کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

هر دو جنبه منفی و مثبت رو داره To have both negative and positive aspects . This cultural influence cuts both way The decision will inevitably cut ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

چرند Nonsense Bull shit چرت و پرت گفتن To speak nonsense

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

Clearly Obviously Openly That is a patently stupid idea Patently false/absurd dangerous

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

به شکل خیلی معمولی بصورت عادی و روتین

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

تبخال Blisters around the mouth caused by herpes viruses. They clear up in 7 to 10 days without leaving any scar

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

ایفا کنتده نقش مکمل A complementary thing has the role of enhancing or completing the qualities of something else Men and women have different but ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

Freak out ، enrage, have a fit ۱ - ناگهانی، بسیار مضطرب، عصبی، هیجانی، احساساتی واکنش نشان دادن / رفتار کردن، خشمگین شدن ۲ - تحت تاثیر مواد مخدر هذ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

- انتخاب چندین چیز مختلف مانند لباس، سبک، دکوراسیون یا ایده های متفاوت و ترکیب و قرار دادن آنها در کنار هم با هماهنگی و هارمونی مناسب - ست کردن چیز ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

مشروح، کامل و اولیه ، ادیت نشده، خلاصه نشده Full - length Uncut Complete Abridged : shortened • I didn’t read the unabridged version because it ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

- دهان به دهان گشتن و منتقل شدن مطالب، اطلاعات و اخبار - انتقال یا دریافت اطلاعات بصورت شفاهی، کلامی یا زبانی ( Grapevine ) • You just tell a few ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

مسیر، مسافرت، صحبت: ( rout, journey, speech ) - غیر مستقیم indirect - دارای پیچ و خم having winding course • We took a circuitous and unfamilia ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

Cognate with در لغات و کلمات: هم ریشه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

۱ - منبع / اطلاعات/ مطالب/ مسائل ارزشمند، کارآمد، سودمند و کاربردی که می شود در موقعیت های مناسب از آنها بهره برد ۲ - دستمایه ؟

پیشنهاد
١

عصاره و خلاصه چیزی را گردآوری کردن She captured the flavor of her experiences in a book

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

Spoken misunderstandings اشتباهی زبانی که مردم هنگام استفاده بصورت شفاهی متوجه آن نمی شوند و تنها هنگامی که نوشته می شود عیان می گردد. ولی همچنان دا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

Deadeye Crack shot dead shot تیرانداز ماهر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

رمان ملودرامیک در اوایل قرن بیستم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

Sortie ماموریت، یورش یا حمله نظامی ناگهانی ( علیه محاصره کنندگان )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

ماموریت/یورش/حمله جنگی ناگهانی بویژه بعد از محاصره شدن ( توسط جنگنده، ناو یا سربازان ) Sally • the aircraft from this sortie returned safely • Vis ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

۱ - تیرانداز ماهر skilled marksman Dead shot Crack shot Sharpshooter ۲ - زل زدن, خیره شدن to gaze fixedly and persistently at something

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

To have some reservations دلش رضا نمیده ( در اصطلاح عامیانه ) قلبا راضی نبودن، قلبا رضایت نداشتن دو دل بودن کاملا یقین نداشتن خیلی موافق نبودن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

۱ - عذر کسی را خواستن ( یهویی ) ، اخراج کردن، برکنار کردن dismissal of someone from a job, contest ۲ - دور انداختن، کنار گذاشتن چیزیی که دیگه کارایی ...