تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

۱ - موضوعی را عَلَم کردن و روی آن مانور دادن مهم جلوه دادن بزرگنمایی کردن Emphasize or exaggerate the extent or importance of something ۲ - درست ک ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

Informal, US گرفتی؟ افتاد؟

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

حقیقت تلخ؟!! حقیقتی که اعتراف بهش خیلی سخته. A truth that is difficult to admit A truth that is difficult to accept The fact that powerful sexu ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

تجلی، ظهور، نمود، • The universe is an emanation of the essence of the Creator • some emanations of his personality

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

مدت ها قبل، مدت ها ( ست ) Long ago They have long since tried to pass the law at every available opportunity

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

مسئولیت، تعهد، وظیفه، بار Obligation Responsibility Burden Load We put or responsibility on someone or their shoulders The onus is on the world ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

فصیح، بلیغ، نافذ، روشن، بارز Articulate Sharp Keep Clear cut Incisive Vigorous Cutting Clear Distinct

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

غیر طبیعی، ساختگی، تصنعی، نمایشی ، متظاهرانه Affected Not natural Artificial Forced Pretentious Insincere Yet a lot of the dialogue still soun ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

Trinket

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

اشیا زینتی و جواهرات بدل ارزان قیمت Knick knack

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

به صورت خیلی افراطی تزئین شده, بیش از حد براق زشت و کج سلیقه و مبتذل طراحی، دکوراسیون و یا اشیاء عامه پسند بدلی آبارتلی به ترکی Overly ornamented ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

۱ - قسمت کم رودخانه ( گدار ) که میتوان بدون قایق از آن گذشت. A shallow point of a river which can be crossed on foot ۲ - از قسمت کم عمق رودخانه گذشت ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

Informal خیلی سرش شدن Means one knows a lot about something from their own experiencees and are good at it Shakespeare knew a thing or two . about ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

:Slang اصیل Being yourself and not afraid of saying your opinions without regard to what people might think

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

۱ - با حال Cool, very good • Your nick is dope ۲ - مواد مخدر Any type of illegal drug like marijuana

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

خود را برای تحمل سختی ها و مشکلات احتمالی آماده کردن Brace پیه چیزی را به تن مالیدن جانئوی یاغلا ( به ترکی ) To prepare yourself mentally or emoti ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

فرح بخش، نشاط آور، شادی آور Something that makes you excited, very happy, elated or thrilled Refreshing Bracing

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

یهویی تکان خوردن to shake or move with a sharp, abrupt, rough or jetky move یکه خوردن، شوکه شدن to be shocked, surprised or disappointed suddenly ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

۱ - دنیا دیده، با تجربه، Well - rounded Versed Experienced and sophysticated a person who has a personality which is fully developed in all aspect ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

بدون برنامه ریزی کافی و دقیق بدون دقت و توجه لازم انجام شده Antonym = well - thought - out Done or produced without careful and thorough considerat ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

استثنایی در نوع خود بی نظیر تک منحصر به فرد بی همتا Unique Exceptional Singular Striking One and only a person or thing that is not like any other ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

تحقیر کردن، مسخره کردن، انتقاد کردن، خراب کردن کسی با گفتن حرفای تمسخرآمیز

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

اختلاف، دشمنی، خصومت Hostility Opposition Enmity We usually feel antagonism toward some or something Shared/mutual/longrun/deep/temporal politic ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

Rehearsal

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

تمرین قبل از اجرا ( نمایش، سخنرانی، . . ) Dry run To practice in preparation for a public performance • You’re there in rehearsal sometimes for ho ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

در اوجِ به شدت با تمام قوا My classes are in full swing

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

۱ - متفرق کردن To officially order someone to stop standing and go somewhere else !Move along = واینستا. . برو. . برو جلو. . برو کنار. . حرکت کن. . ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

و به تبع آن consequently بنابراین

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

به فنا رفتن To collapse

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

شانس آوردن بر خلاف انتظارها ظاهر شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

تعریف و تمجید کسی را برای دیگری کردن To talk about good qualities of someone to someone else توصیه یا سفارش کسی را به دیگری کردن Recommend

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

درست به موقع توم زامانی ( به ترکی )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

پهنه عرصه صحنه گستره

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

کاملا مطلع بودن Be closely informed about I am very well abreast of the politics and general knowledge of our country ( because I keep abreast of ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

فشرده درس خواندن/ مطالعه کردن British To study intensively So basically, I just used to attend my school, mug up some stuff for my exams and pass ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

تا حدی، تا حدودی از یه جهت ، از جهتی از یه منظری یه جورایی - To a limited extent or degree - In one aspect She is married in case you are wonde ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

دیده بان، ناظر، مدافع Gaurdian Defender Protector • the watchdog for human rights : دیده بان حقوق بشر • Media watchdog groups • the watchdog rep ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

همون معادل ضرب المثل فارسی : عجله کار شیطونه Doing things too quickly results in poor endings

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

To set a precedent الگویی برای اتفاقات مشابه در آینده شدن دب قویماخ ( ترکی ) ??Creating a new norm Mr. President's violation of law would set a ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

واضح، آشکار، ساده، مثل روز روشن Very obvious Very clear Very easy to see • They telling us plain as day

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

Also; on the run To be on the lam To go on the lam فراری fugitive در حال فرار ( از دست قانون یا پلیس ) in escape status Escape or hide from th ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

Very angry Furious

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

در معرض نابودی، فروپاشی یا مرگ قرار داشتن در شرایط یا موقعیت متزلزل/ نامساعد/خطرناک/نابسامان/نامتعادل بودن در موقعیت نامعلوم یا نامشخصی قرار گرفتن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

پا پیش گذاشتن پیشقدم شدن Take action Take the initiative

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

محفظه اتاقک حصار فضای بسته فضای محصور ضمیمه ، پیوست

پیشنهاد
١

Also: stand the test of time کارایی/محبوبیت/ارزش/بقا/ کارکرد خود را در طول زمان حفظ کردن To last, continue, run, endure for a very long time

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

۱ - مجموعه یا توده ای متشکل از اجزای نامتناجس که رابطه ای بین آنها وجود ندارد. مانند جمعی از مردم که در یک رستوران در حال غذا خوردن هستند. a sum of ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

۱ - قانون اساسی، اساسنامه، نظام نامه ۲ - ساختار ، شاکله

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

محصول فکری، نتیجه اندیشه و تفکر یک فرد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

۱ - چراغ فانوس دریایی The bright rotating light on the top of a lighthouse ( pharos ) is called beacon ۲ - آتشی که بر بالای تپه ای برای علامت، راهنم ...