پیشنهادهای Figure (٣,٢٤٠)
قابلیت یا سیستم امکان دسترسی به سایت تنها از طریق پرداخت حق عضویت
خواب کوتاه ۱۰ تا ۲۰ دقیقه ای که بعد از بیدار شدن احساس خواب آلودگی نمی کنید و باعث بهبود عملکرد فرد در طی روز میشه.
فرشتگانی از مراتب پایین تر که به شکل کودکان تپل و عریان به تصویر کشیده می شوند. Rosy cheeked, chubby and naked angels depicted as winged children ...
کانون focus مرکز center ۱ - محل/ نقطه/ سایت/کانون انفجار بمب اتم یا سایر بمب های بزرگ و مخرب و موشک the site of a nuclear explosion ۲ - محل/کان ...
ترنج
فوق سری بسیار محرمانه Highly secret I'm sure the agreement will be hush hush A hush hush relationship: kept secret
به هیچ وجه in any respect کوچکترین in the slightest degree yet they aren't the least aware that they are wrong آنها از اینکه در اشتباهندکوچکترین اط ...
گرفتار کردن دچار کردن درگیر کردن
Draw back take back withdraw
A barrage of یک سلسله، یک رشته I took a barrage of psychological tests
لاشخور کسی که به قصد غنائم جنگی حمله می کند
تابلو، مبرهن Telltale signs of assholism
پشیمانی، توبه، ندامت Remorse Repentance
ظاهر شدن، سر بر آوردن
تغییر کلی/ بنیادی/ اساسی در ظاهر ( با آرایش، لباس، تغییر مدل مو، جراحی پلاستیک، . ) A total/dramatic/complete/radical change in the appearance of sb ...
توهین آمیز اهانت آمیز Disparaging Pejorative Insulting and disrespectful Unkind and demeaning Red coat is a derogatory term for an English
کیکی که شیرین نیست مثل بربری خودمون؟؟!!
سوهان ناخن A tool to shape and smooth the edge of the nails Emery boards: سوهان یکبار مصرف Emery boards: disposable and inexpensive nail files
باز کردن قفل با استفاده از شیئی غیر از قفل مثل سنجاق سر. این شیء lockpick نامیده می شود. Picklock: an instrument for picking locks To open a lock b ...
Bootlicker Brownnoser Flatterer Sycophant Apple polisher Fawner Groveller Ass kisser Lacker A person who sucks up to somebody A person who cu ...
متملقانه چاپلوسانه پاچه خوار Bootlicker Brown - noser
پاچه خواری کردن تملق گویی کردن چرب زبانی کردن خودشیرینی خوش رقصی کردن ریاکاری - to bootlick - To kiss ass/butt - To suck up - To kiss up - ...
پیشگام پیش قراول طلایه دار پیشرو Pioneer Groundbreaking a person who's the first to do something . She was also a trailblazer, a female mogul
محصور بیان نشده فروخورده سرکوب شده
در بطری را باز کردن draw a cork from آزاد کردن، رها کردن release , let go Aunt Petunia cooked a fancy dinner and Uncle Vernon uncorked several bot ...
چرب زبانی داد سخن دادن ( دیل بازلئغ به ترکی, آی ائله الئرم، آی بئله الئرم ) زیاده گویی کردن speak at great length Nick delivers his whole spiel, ...
زیاد حرف زدن پرحرفی کردن چرت و پرت گفتن پرت و پلا گفتن • To talk on and on/nonstop/at length about an unimportant thing • To talk in a long, conf ...
مزیت a good thing, something that makes a particular option more attractive
با اختلاف ناچیزی ( بردن مسابقه ) به سختی با دشواری To barely manage to do something
Recovered Restored Converted
تعدیل موقتی نیرو : temporary layoff در این نوع بیکاری موقت فرد همچنان شغل خود را حفظ می کند ولی یا ساعات کاری کاهش می یابد یا به طور کامل از کار منف ...
Internet slang مرد جذاب و محبوب و با اعتماد بنفس که از نظر سکس هم خیلی اکتیوه A confident, popular and sexually active alpha male Stacy : هم به جنس ...
زباله گردی collecting discarded or refused material from waste
غنائم ( valuables taken by violence ( especially in war Moments later we too left, lugging the spoils of our scavenging
۱ - پله نردیان step of a ladder ۲ - مرحله stage, level
۱ - نادیده گرفتن، طفره رفتن Skirt = avoid talking about something unpleasant Ignore unpleasant facts avoid considering something important ۲ - سرپوش ...
حاصل، نتیجه، برآیند Its a natural outgrowth of my interest in computers and cybernetics
آسیب دیده
پس گردن Nape
مست Slightly drunk
لطفا! sometimes used in ironic exclamation
با تمام توان، با سرعت هر چه تمام، با تمام قوا As fast as possible As forcefully as possible She smacked herself repeatedly in the forehead and ra ...
به هم ریختن، متشنج کردن تشنج کردن a medical condition which happens by high body temperature or epilepsy The madness that had convulsed the city
کار طاقت فرسا Toil
Look out for Search Seek out
۱ - مار افعی ۲ - آدم بدطینت و شریر
شرط بستن سر چیزی To bet
وقتی کسی از مشکلاتش شکایت میکنه و بعدش یکی دیگه از شرایط بدتر خودش میگه و بعدیکی دیگه از شرایط خیلی بدتر از اون دو نفر اولی و این همینطوری ادامه پیدا ...
۱ - تبرئه شدن/ کردن to clear of accusations, blame, etc ۲ - تائید یا توجیه کردن to justify an idea, opinion, rights,
بدون رودربایستی رک و روشن رک و رو راست To say or refuse something honestly, directly in few words and without explanation • I would tell both th ...