تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

مست Slightly drunk

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

لطفا! sometimes used in ironic exclamation

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

با تمام توان، با سرعت هر چه تمام، با تمام قوا As fast as possible As forcefully as possible She smacked herself repeatedly in the forehead and ra ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

به هم ریختن، متشنج کردن تشنج کردن a medical condition which happens by high body temperature or epilepsy The madness that had convulsed the city

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

کار طاقت فرسا Toil

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

Look out for Search Seek out

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

۱ - مار افعی ۲ - آدم بدطینت و شریر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

شرط بستن سر چیزی To bet

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

وقتی کسی از مشکلاتش شکایت میکنه و بعدش یکی دیگه از شرایط بدتر خودش میگه و بعدیکی دیگه از شرایط خیلی بدتر از اون دو نفر اولی و این همینطوری ادامه پیدا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

۱ - تبرئه شدن/ کردن to clear of accusations, blame, etc ۲ - تائید یا توجیه کردن to justify an idea, opinion, rights,

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

بدون رودربایستی رک و روشن رک و رو راست To say or refuse something honestly, directly in few words and without explanation • I would tell both th ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

تسلیم شدن، کوتاه آمدن Give in Suddenly stop opposing

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

- فرد بی ملاحظه، فردی که بدون رعایت جوانب رفتار می کند یا سخن می گوید. - احمقانه Insensitive Without considering other people's feelings Rude, C ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

Fishy Something isn't right there's a storm brewing To smell a rat Something is rotten

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

محشرِ! very good, excellent, cool, awesome . The festival was beastly

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

Slang: زشت Really ugly, unattractive Brewtiful ; ) . That girl was brew

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

بچه ننه، بی اراده، کمرو و ضعیف، ترسو و بزدل، سوسول ( به ترکی: باشنا دوی چوریین الینن آل, یاضغ ) A timid, sissy, weak, cowardly, submissive, meek m ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

) To flip the script ( on sb ناگهانی تغییر رویه دادن اقدام غیر منتظره انجام دادن ورق را برگرداندن شرایط را به نفع خود برگرداندن شرایط موجود را تغ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

It's a crock What a crock ( این حرف ) چرندِ! Bullshit Nonsense Untrue, foolish or wrong

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

مرور کردن، نگاهی انداختن گوز دولاندرماخ به ترکی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

خاک ریزی برای مهر سیل

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

کنسل کردن The olympic gsmes got called off because of pandemic

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

کنترل کردن، مهار کردن To check To control

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

خیلی سریع و خیلی زیاد very quickly and in great amount

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

پیچ و تاب خوردن The river meandered gently

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

گیشه His latest movie tanked at the box office

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

با شکست مواجه شدن To suffer failure, decline To fail completely

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

عصبانی کردن To agitate

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

Nuts and bolts زیر و بم ریز و درشت خم و چم Twists and turns جزئیات details ریزه کاری ها fine points Having never owned a credit card in my life, ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

البته، ولو اینکه، هر چند It shows im willing to grow - albeit at snails . pacee

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

آداب معاشرت، نزاکت رفتار و منش با ملاحظه. رو برو شدن با مسائل با درایت و نکته سنجی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

فرافکنی کردن فرد تمایلات نامناسب و ناپسند خویش را به دیگران نسبت می دهد و در نتیجه خود را عاری از هرگونه عیب و نقص می داند. They tried to deal wi ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

Keep schtum/shtoom ساکت باش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

کسی که کارش مبارزه با حشرات و حیوانات موذیه. Pest control expert

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

۱ - عرشه کشتی ۲ - ایوان ۳ - تزئین کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

لباس شیک, باکلاس و گرانقیمت Expensive, stylish, elegant and fancy clothes

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

افسردگی بعد از زایمان Baby blues

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

سطحی، ( به ترکی : اوزدن گئتمه، بی قولایما ) ) Superficial Shallow Lacking debth A surface level friendship surface - level guesswork

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

دوراندیشی، عاقبت اندیش Using wisdom , reason in dealing with practical affairs like taking action or making decision عقل حکم می کنه که زودتر حرکت کن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

کارخانه یا کارگاه ذوب آهن A workshop or factory for producing metal casting

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

مستاصل، درمانده، سردرگم Confused A situation in which you don't know what to do or say Abandoned people may feel at a loss, discarded, undesired, ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

گداختن سنگ معدن برای استخراج فلزات To extract metal from ore by heating and melting Crude iron ( pig iron ) is obtained through the process of smel ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

ترکیب و همزیستی قومیت ها با فرهنگها و زبانهای مختلف در جامعه ای که هر کدام فرهنگ، سنن و آداب و رسوم خود را حفظ می کنند. بر خلاف تئوری "melting pot"

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

Burger The patties he took from freezer had . still been white with frost

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

A member of pea family

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

بالا آوردن Throw up

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

بالا آوردن Blow one's groceries

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

نقشه ای/ برنامه ای/ کاری غیر معمول یا غیر منتطره در سر داشتن ( دارای بار منفی ) دست گل به آب دادن خرابکاری کردن By what someone gets up to, you are ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

Relevant

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

فرآیند/کار/پروسه حدس زدن An estimate Speculation • . I had to rely on pure guesswork • Entering the realms of guesswork and . speculationn • . Th ...