تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

قاچاقچی مواد مخدر خرده پا Young people often aged between 12 - 20 who are paid by drug dealers to deliver their illegal drugs Drug runner's cat wa ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

تو هر زمینه ای نقش/فعالیت داشتن تو هر کاری دخالت کردن نخود هر آش involved in many different activities ( often with a negative connotation )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

باد تند ناگهانی a strong but short blast of wind A sudden gust can blow your hat off . your head

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

پخش و پلا

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

قدرت بدنی توان بدنی استقامت توان Stamina These people have tremendous stamina and . staying power

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

زخم معده They never get headaches or ulcers - they give . them

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

عالی بی عیب و نقص بدون اشکال He was in a constant state of terror, fearing the wrath of his boss, even . though his work was impeccable

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

شنگول ?Jolly

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

( بویژه چیزی که خیلی خسته کننده، ملال آور و اعصاب خورد کن باشه ) دائما هر روز مدام همواره همیشه ی خدا مکررا But they still have an enormous ca ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

به صورت مکتوب و با جزئیات: تنظیم کردن تدوین کردن تهیه کردن To arrange/form/make up/prepare in writing and in detail It's impossible to draw u ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

از پا افتاده خسته خراب از کار افتاده Wasted The pooped out asshole

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

جوجه تیغی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

تغییر یا افزایش جزئی a small change or upward increase /A significant/tiny/sharp/notable/serious global uptick An undeniable/obvious/impressive uptick

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

feelings of oneness, limitlessness

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

خانواده محور

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

حاکم خودکامه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

بهت زده شوکه بسیار متعجب

پیشنهاد
١

وقتی به دلیل شرایط موجود احتمال موفقیت کسی خیلی کم است Researches show that many of the children who overcome the odds stacked against them, had a s ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

دوگانگی تضاد تقابل دو دستگی تمایز تباین Her statement caught my attention because I found it to be somewhat of a dichotomy

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

۱ - تعادل کسی را بر هم زدن To make unsteady, falter ۲ - گیج کردن، مات و مبهوت کردن، غافلگیر کردن، متعجب کردن To confuse, surprise, disorient someon ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

۱ - خلاص شدن، رها شدن، در رفتن، کنار گذاشتن Get rid of Shed Cast off Discard We need to take a roundabout to throw off any pursuit He finally man ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

فحش، ناسزا، دشنام

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

بردگی انقیاد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

فضولات حیوانات بویژه اسب در جاده ها Horse manure/fece/dung/dropping usually on a road The streets were littered with road apples

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

بدون جذابیت بدون هیجان

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

معمولا با فعلهای know, feel و believe همراه هستند با تمام وجود با گوشت و پوست By the end of the book, you will know in your bones that the only ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

فشردن گلو با بغض close to crying and/or having difficulty talking due to strong emotion

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

اشک سرازیر شدن ( اشک در چشم حلقه زدن = Brim with tears ) I welled up watching the scene

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

لک زدن دل برای کسی با چیزی She is pining for her ex boyfriend دلش لک زده برا دوست پسر سابقش حسرت چیزی را خوردن, By knowing this method you will ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

سُنن، آئین و تاریخ شفاهی یک جامعه با یک فرهنگ

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

در معرض خطر at risk در معرض خطر قرار دادن to put sth on the line • With the game on the line, the libero makes a diving dig to keep the play alive ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

بازیگر نقش منفی فیلم یا رمان cruel or evil character in a book, play, or movie who opposes the hero ضد قهرمان anti hero دهاتی شرور evil, scoundrel, ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

بزن بزن Brawl Argument Fight Fracas

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

مسئله، مورد، نکته، قضیه, نگرانی موردی که هست اینه که. . مسئله اینه که. . . نکته ای که هست اینه که. . . Caveats are usually issued

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

سختی، مشکل، مانع Drawback Trouble Problem Catch

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

- سرخود - کسی که نسبت به قانون بی اعتناست و از آن نافرمانی و سرپیچی می کند و فقط آنطور که دلش می خواهد بدون توجه به قانون یا هنجارهای موجود رفتار م ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

To whistle blow on somebody/something افشاگری موضوعی غیر قانونی یا فردی که جرمی مرتکب می شود از طریق علنی کردن آن برای عموم و یا اطلاع دادن به مقاما ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

بیش از حد شسته رفته

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

فائق نیامدنی, An insurmountable problem

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

عصبانی، دیوانه و پرخاشگر از شدت خشم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

To atrophy تحلیل رفتن قوا یا اندازه چیزیی مثلا تحلیل رفتن عضله ها در بع علت عدم تحرک Once you wait for the thoughts of rationalization to take over ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

To know at gut level یقین داشتن، به یقین دانستن، از ته دل اطمینان داشتن Anything that comes from your wisdom center is felt at a gut level

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

اون ته دلت/قلبت جایی که احساساتی مثل هیجان، ترس، استرس و یا نگرانی رو حس می کنید Part of the body by which you feel fear or nervousness

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

تلو تلو خوردن Stagger

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

۱ - میوه ای که هسته آن خارج شده است. Stoned To have the stone removed Pitted olives/dates/ apricots ۲ - سوراخ سوراخ A surface covered with small ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

لایه سخت اطراف هسته در میوه هایی مثل زردآاو، هلو The stone is the hard layer around the seed of drupes • Stoned olives

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

میوه هسته دار مثل هلو، آلو ، زردآلو . A drupe usually contains a single seed

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

زهره ترک شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

I jumped out of my skin در ترکی: اورییم اوزولدی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

صدای هیس A hissing voice or sound His deep, slightly sibilant voice right by my ear nearly made me jump out of my skin