politico

/pəˈlɪtɪˌkoʊ//pəˈlɪtɪˌkəʊ/

رجوع شود به: politician، پیشوند: اقتصادی و- [politico-economic]، سیاسی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: politicos
• : تعریف: a person involved in politics; politician.

جمله های نمونه

1. Many local politicos were surprised at McKasson's resignation.
[ترجمه گوگل]بسیاری از سیاستمداران محلی از استعفای مک کسون شگفت زده شدند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از politicos محلی از استعفای McKasson شگفت زده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. That politico, Gorbachev, is an amateur, a provincial hick who thinks he's made it big.
[ترجمه گوگل]آن سیاستمدار، گورباچف، یک آماتور است، یک هک استانی که فکر می‌کند به موفقیت رسیده است
[ترجمه ترگمان]این politico، Gorbachev، یک دهاتی آماتور است که فکر می کند او آن را بزرگ کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. You know I don't tangle with the looney politico fringe.
[ترجمه گوگل]می‌دانی که من با حاشیه‌های سیاسی لونی درگیر نمی‌شوم
[ترجمه ترگمان]تو می دانی که من در حاشیه looney politico گیر افتاده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. But while politico. com may be the news operation's heart -- it gets some 7 million unique users per month -- the old-fashioned paper pays the bills.
[ترجمه گوگل]اما در حالی که سیاسی com ممکن است قلب عملیات خبری باشد -- حدود 7 میلیون کاربر منحصر به فرد در ماه دریافت می کند -- روزنامه قدیمی صورتحساب ها را پرداخت می کند
[ترجمه ترگمان]اما در حالی که، com ممکن است قلب عملیات باشد - - در هر ماه حدود ۷ میلیون کاربر منحصر به فرد می شود - - کاغذ قدیمی صورتحساب را می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Using data from the Center for Responsive Politics, Politico recently reported that the entertainment companies and other SOPA allies spent $280 million over 2010 and 2011 on lobbying.
[ترجمه گوگل]Politico اخیراً با استفاده از داده‌های مرکز سیاست پاسخگو گزارش داد که شرکت‌های سرگرمی و سایر متحدان SOPA 280 میلیون دلار در سال‌های 2010 و 2011 برای لابی کردن هزینه کردند
[ترجمه ترگمان]با استفاده از داده های مرکز سیاست پاسخگو، Politico به تازگی گزارش داده است که شرکت های تفریحی و دیگر متحدان SOPA ۲۸۰ میلیون دلار در سال های ۲۰۱۰ و ۲۰۱۱ در لابی گری هزینه کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Take Mike Allen and Jonathan Martin's (both of Politico) recent interview with John McCain.
[ترجمه گوگل]مصاحبه اخیر مایک آلن و جاناتان مارتین (هر دو از پولیتیکو) با جان مک کین را در نظر بگیرید
[ترجمه ترگمان]مایک آلن و جاناتان مارتین (هر دو of)مصاحبه اخیرش با جان مک کین را در نظر بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. An bizarre individualized story of the New politico punctuation in Romania.
[ترجمه گوگل]داستان فردی عجیب و غریب از علامت گذاری سیاسی جدید در رومانی
[ترجمه ترگمان]داستان فردی عجیب و غریب از جمله punctuation، politico در رومانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Quoting officials in both Democratic and Republican parties, Politico said the announcements would be made early next week when Obama would also confirm his choice of Clinton.
[ترجمه گوگل]پولیتیکو به نقل از مقامات هر دو حزب دموکرات و جمهوری خواه گفت که این اعلامیه ها در اوایل هفته آینده و زمانی که اوباما انتخاب خود برای کلینتون را نیز تایید کند، اعلام خواهد شد
[ترجمه ترگمان]به نقل از مقامات هر دو حزب دموکرات و جمهوری خواه، Politico گفت که این بیانیه ها در اوایل هفته آینده زمانی صورت خواهند گرفت که اوباما می تواند انتخاب کلینتون را تایید کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But they said the notion of Politico as a journalistic sweatshop is pure myth.
[ترجمه گوگل]اما آنها گفتند که مفهوم پولیتیکو به عنوان یک عرق‌فروشی روزنامه‌نگاری یک افسانه محض است
[ترجمه ترگمان]اما آن ها گفتند که مفهوم of به عنوان یک sweatshop روزنامه نگاری یک افسانه محض است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. And like any well-intentioned politico, Facebook makes blunders: its members were infuriated earlier this year by changes to its policy that made public some previously private information.
[ترجمه گوگل]و مانند هر سیاست سیاسی با نیت خوب، فیس بوک اشتباهاتی مرتکب می شود: اعضای آن در اوایل سال جاری با تغییراتی در خط مشی خود که برخی از اطلاعات قبلی خصوصی را عمومی می کرد، خشمگین شدند
[ترجمه ترگمان]و مانند هر چیز خوب، سیاسی، فیس بوک اشتباه ات می کند: اعضایش در اوایل سال جاری با تغییراتی در سیاست خود که برخی اطلاعات خصوصی را عمومی کرده بودند، خشمگین بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. "These are not without ambition," Paul told POLITICO in an interview.
[ترجمه گوگل]پل در مصاحبه ای به پولیتیکو گفت: «اینها بدون جاه طلبی نیستند
[ترجمه ترگمان]پاول در یک مصاحبه به POLITICO گفت: \" این ها بدون بلندپروازی نیستند \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. An April Politico poll found theTea Party split between Paul and Sarah Palin.
[ترجمه گوگل]نظرسنجی پولیتیکو در آوریل نشان داد که تی پارتی بین پل و سارا پیلین اختلاف دارد
[ترجمه ترگمان]در یک نظرسنجی ماه آوریل، حزب theTea بین پاول و سارا پالین تقسیم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The conversation was reported Thursday evening by Politico.
[ترجمه گوگل]این گفتگو عصر پنجشنبه توسط پولیتیکو گزارش شد
[ترجمه ترگمان]گفت و گوی عصر روز پنج شنبه توسط Politico گزارش شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• politician, one who is involved in politics
a politico is a politician; used showing disapproval.

پیشنهاد کاربران

politico ( علوم سیاسی و روابط بین الملل )
واژه مصوب: سیاست باز
تعریف: عنوانی که افراد، گاه برای تخفیف یا تحقیر، به سیاستمداری که شیوۀ کار یا نظرهایش را نمی پسندند اطلاق می کنند
Informal and derogatory
Politician

بپرس